Soleiman Pakseresht

مهم ترين تغيير جمعيّت شناختي در طول سه دهه ي گذشته، كاهش چشم گير باروري در تمام مناطق دنيا و به ويژه كشورهاي در حال توسعه بوده است. كاهش نرخ باروري در ايران و استان هاي كشور و مناطق شهري و روستايي نيز صورت گرفته و علي رغم تفاوت در مشخّصه هاي اقتصادي - اجتماعي، فرهنگي و جمعيّتي، همانندي و همگرايي زيادي در بين آن ها مشاهده مي شود. اين تحقيق نيز با آگاهي از اين امر، به بررسي عوامل مؤثّر بر همگرايي باروري زنان روستايي با زنان شهري ساكن در شهرستان كامياران پرداخته است. تحقيقات پيشين مرتبط با اين موضوع صرفاً به بررسي نقش مشخّصه هاي اقتصادي - اجتماعي، فرهنگي و جمعيّتي در كاهش باروري مناطق شهري و روستائي پرداخته اند. در اين تحقيق، علاوه بر مشخّص كردن نقش مشخّصه هاي مذكور، به كمّي كردن ميزان همگرايي باروري زنان مناطق روستايي با زنان مناطق شهري پرداخته شده است. جامعه ي آماري اين تحقيق زنان 49-15 ساله ي حدّاقل يك بار ازدواج كرده ي ساكن در مناطق شهري و روستايي شهرستان كامياران است كه از ميان آن ها 700 نفر با روش هاي نمونه گيري انتخاب شدند. نتايج نشان مي دهد كه همگرايي معني داري در باروري زنان مناطق روستايي با زنان شهري صورت گرفته است. گسترش استفاده از وسايل پيشگيري از بارداري، كاهش اختلاف در ميانگين سنّ ازدواج زنان روستائي و نيز بهبود وضع سواد و تحصيلات در ميان زنان ساكن در مناطق روستائي از عوامل مؤثّر بر همگرايي آنان با زنان ساكن در مناطق شهري مي باشد. نتايج تحليل رگرسيون چندمتغيّره نشان مي دهد كه كنترل اثر استفاده از وسايل پيشگيري از بارداري سبب كاهش تأثير مشخّصه هاي جمعيّتي، اقتصادي - اجتماعي و فرهنگي نمي گردد. علاوه بر اين، كنترل اثر مشخّصه هاي فرهنگي سبب تغيير معني داري در همگرايي باروري زنان روستايي مي شود.
Thesis summary

ازدواج يكي از مهم ترين پديده هاي اجتماعي و فرهنگي است كه هم از تحولات جوامع تأثير مي پذيرد و هم بر تحولات خانواده تأثيرگذار مي باشد . امروزه الگوهاي ازدواج تحت تأثير تغييرات ساختي، تغيير ايده ها و نيز متأثر از جايگاه جوامع در گذار از سنّت به مدرنيته دچار تغييرات چشمگيري شده است. علاوه بر اين، در ايران كه به لحاظ ساختار سنّي، بخش اعظم جمعيت آن را جوانان و نوجوانان تشكيل مي دهند، مطالعه اين امر براي سياست گذاري و برنامه ريزي اهميت زيادي دارد. در اين تحقيق، تغييرات در ارزش ها و نگرش هاي مرتبط با ازدواج از طريق مقايسه تشابهات و تفاوت هاي بين نسلي در نگرش ها در بستر اجتماعي شهر كاشان بررسي شده است. رويكردها و تبيين هاي نظري ارائه شده در زمينه تغييرات ازدواج و خانواده به دو گروه كلّي تقسيم شده است: گروه اوّل، تأكيد بيش تري بر نقش تغييرات ساختاري جامعه در تبيين تغييرات خانواده دارند (تبيين ساختاري). دسته دوّم، بيش تر بر نقش عوامل فرهنگي و تغيير ايده ها در تبيين تغييرات خانواده تأكيد مي كنند (تبيين ايده اي). روش تحقيق، پيمايشي است. جامعه ي آماري، كليه دانش آموزان دختر پيش دانشگاهي و مادرانشان است كه اين برابر با 795 دانش آموز مي باشد. بر اساس فرمول كوكران حجم نمونه 260 دانش آموز تعيين شد. از آن جا كه بررسي جنبه ي تطبيقي دارد، پرسشنامه ها بين مادرانِ دختران نيز توزيع شد. به اين ترتيب، حجم نمونه مساوي 520 نفر است. يافته ها نشان مي دهد كه تفاوتي بين مادران و دختران در نوع انتخاب الگوي ازدواج (خويشاوندي و غير خويشاوندي) وجود ندارد، ولي بين الگوي ازدواجي مادران و نگرش هايشان نسبت به الگوهاي ازدواج دختران تفاوت وجود دارد.
Thesis summary

چكيده: زنان به دليل شرايط خاص فرهنگي و اجتماعي ايران داراي نيازهاي متفاوت براي استفاده از فضاهاي شهري هستند. بر اين اساس شهرداري تهران از سال 1383 سياست تأسيس و توسعه ي پارك هاي بانوان را با هدف ارتقاء توان روحي و جسمي، جهت بخشي به اوقات فراغت، آموزش مهارت هاي زندگي، انجام تفريحات سالم براي آنان و تأمين امكانات و شرايط مناسب در كلان شهر تهران در دستور كار خود قرار داد. تاكنون، تعداد 4 پارك بانوان در مناطق3، 15، 18 و 19 شهر تهران تأسيس شده است. در ادبيّات برنامه ريزي، پارك بانوان نوعي مداخله ي جنسيّت محور به شمار مي رود كه حصول نتايج مورد انتظار آن ها نيازمند توجّه به ملاحظات متعددي است. دو ريسك اساسي اين پروژه ها، عدم نيل به اهداف تعيين شده و بروز تأثيرات ناخواسته است. روش گردآوري اطّلاعات در اين بررسي، ارزيابي تأثيرات اجتماعي (اتا) به همراه تكنيك هاي مختلف كمّي و كيفي است. بررسي حاضر در راستاي ارزيابي دو محور فوق در خصوص احداث پارك بانوان با تمركز بر تجربه ي پارك بانوان نرگس در منطقه ي 18 شهرداري تهران انجام گرفته است. بدين سبب، در دو بخش ارزشيابي و ارزيابي تأثيرات اجتماعي به بررسي ميزان اهداف محقّق شده و تأثيرات پارك هاي بانوان پرداخته شده است. به طوركلي 4 هدف عمده براي پارك هاي بانوان عنوان شده است: 1- برطرف كردن نيازهاي بانوان، 2- توجّه به سلامتي بانوان و سالم سازي محيط، 3- توجّه به فراغت بانوان و غني‎سازي آن و 4-بهبود روابط و تعاملات اجتماعي بين بانوان؛ كه بر اساس بررسي حاضر، نشان داده شد كه هدف (1) در سطح متوسّط و هدف (2) در سطح متوسّط، هدف (3) در سطح زياد و هدف (4) در سطح كم و ضعيف محقّق شده اند. نتايج بررسي ارزيابي تأثيرات اجتماعي پروژه نيز نشان از 7 نوع تأثير در زمينه هاي (اجتماعي، فرهنگي، جسمي و رواني، اقتصادي، حمل و نقلي، زيست محيطي، كالبدي) دارد كه از آن جمله مي توان از اين موارد نام برد: 1- افزايش سطح سلامت بانوان (جسمي، روحي و اجتماعي)، 2- بهبود سرمايه ي اجتماعي و اعتماد اجتماعي بانوان، 3- كاهش اختلافات خانوادگي، 4- توانمندسازي زنان، 5- اشتغالزايي، 6- بهبود حمل و نقل، 7-بهبود جايگاه زنان و برنامه ريزي براي آنان. طبق بررسي انجام شده، بعضي از شرايط پارك بانوان منجر به بروز تبعات و تأثيرات ناخواسته اي شده است، در اين بين مي توان به :1-تغيير الگوهاي فراغتي
Thesis summary

امروزه گسترش رفتار تقلب در ميان دانشجويان در فضاي علمي دانشگاه ها ، به يكي از معضلات حوزه آموزش عالي مبدل گشته است. براي پيشگيري از بروز چنين مشكلي در مسير حركت علمي دانشگاه و دانشجويان مي بايست شناختي كافي از ابعاد و ويژگي هاي مرتبط با پديده تقلب بدست آيد تا بتوان در خصوص امر پيشگيري و يا مقابله با آن راه حل هايي را انديشيد. در اين پژوهش، هدف محقق كسب شناخت در مورد علل بروز رفتار تقلب در ميان دانشجويان ميباشد و براي دست يابي به آن، به نحوه نگرش دانشجو نسبت به سيستم دانشگاه و نظام عملكرد آن تكيه كرده است. در بخش تئوريك، سه حوزه نظري (عقلاني، واكنشي، فرهنگي) را مورد بررسي قرار گرفته و براي بررسي اين موضوع از سه نظريه انتخاب عقلاني (نظريه تصميم گيري)، نظريه هنجاري مرتن و هنجار علم مرتن و نظريه ناهماهنگي شناختي فستينگر استفاده شده است. بر اساس چارچوب نظري پيش بيني شده متغير هاي مستقل، تجربه تقلب پيش از دانشگاه و علاقه به رشته تحصيلي بوده و متغير هاي ميانجي نگرش به سازمان علم، ميزان عموميت تقلب، احتمال لو رفتن (ريسك) تقلب، آگاهي و پذيرش كد هاي اخلاق علمي، نگرش نسبت به ضمانت اجرايي و اعتماد به روش هاي ارزشيابي دانشگاه و ارتباط (دانشجويان) با اساتيد تعيين شده اند و ارتباط آنان را در خصوص متغير وابسته، يعني تقلب كردن سنجيده شده است. جامعه آماري اين پژوهش، كليه دانشجويان فعال تحصيلي دوره كارشناسي دانشگاه بوعلي سينا در سال 93 بوده كه از ميان آنان 365 نفر با استفاده از روش نمونه گيري طبقه اي بعنوان جمعيت نمونه انتخاب شده اند. اطلاعات مورد نظر توسط تكنيك پرسشنامه گرد آوري شده است. يافته هاي نشان ميدهد كه تجربه تقلب پيش از دانشگاه بطور مستقيم بر ميزان تقلب كردن دانشجو اثر ميگذارد. همچنين يافته ها حاكي از آن اند كه هرچقدر نگرش دانشجو نسبت به سازمان علم (دانشگاه) منفي شود، بر ميزان باور به عموميت تقلب اثر ميگذارد و در نتيجه اعتماد به روش هاي ارزشيابي كاهش يافته و نگرش دانشجو نسبت به ضمانت هاي اجرايي دانشگاه منفي تر ميشود. بنابراين ميزان تقلب كردن در دانشجو افزايش ميابد. همچنين در مورد اثر گذاري ارتباط اساتيد با دانشجويان و ميزان آگاهي دانشجو از كد هاي اخلاق علمي و پذيرش آن ها، مي توان گفت هرچه اين ارتباط از كيفيت كم تري برخوردار باشد، ميزان آگاهي دانشجويان كاهش يافته و در نتيجه د
Thesis summary

فرهنگ سياسي در عصر حاضر، يكي از پديده هاي مهم زندگي اجتماعي به شمار مي رود و نفوذي انكارناپذير بر كردار سياسي اعضاي جامعه دارد . همچنين يكي از اركان و محورهاي اصلي رشد و توسعه جامعه به شمار مي رود.فرهنگ سياسي در واقع بخشي از فرهنگ عمومي جامعه است كه در برگيرنده ايستارها، باورها، احساس ها و ارزش هاي آن مي باشد. فرهنگ سياسي به طور خاص نتايج رفتار افراد است. نكته حائز اهميت در فرهنگ سياسي توجه به نيروهاي اجتماعي و نگرش آنهاست..نگرش هاي سياسي در قالب گروهبنديهاي مختلف اجتماعي چون قوميت، نژاد، سن، مذهب و جنسيت قابل تبيين است آنچه در دهه هاي اخير توجه پژوهشگران را به خود جلب كرده تغييرات قابل توجه بر اساس جنسيت در نگرش ها و گرايش هاي سياسي افراد است و با اين اوصاف حضور هر دو جنس در صحنه ي سياسي زير بنا و بنياد توسعه سياسي كشورها را تشكيل مي دهد بنابراين هدف پژوهش حاضر توصيف و تحليل تفاوت هاي جنسيتي در فرهنگ سياسي مي باشد لذا در اين پژوهش ابتدا براي تحليل فرهنگ سياسي از نظريه هاي افرادي چون آلموند و وربا، دايموند، اينگلهارت و دال استفاده شده است و همچنين براي سنجش عوامل تأثيرگذار بر تفاوت هاي جنسيتي در اين حيطه از نظريات فمنيستي، جامعه پذيري سياسي و سرمايه اجتماعي پاتنام بهره گرفته شده است. بر اساس چارچوب نظري پيش بيني شده متغيرهاي مستقل جامعه پذيري جنسيتي، سرمايه اجتماعي، احساس بي قدرتي، پايگاه اقتصادي اجتماعي و گرايش به برابري جنسيتي تعيين شده اند و ارتباط آن با متغير وابسته فرهنگ سياسي سنجيده شده است. جامعه آماري اين پژوهش جوانان 18 تا 29 سال شهر بروجرد بوده كه از ميان آنان 381 نفر با استفاده از روش نمونه گيري خوشه اي بعنوان جمعيت نمونه انتخاب شده اند. اطلاعات مورد نظر توسط تكنيك پرسشنامه گرد آوري شده است. يافته ها نشان مي دهد كه زنان به نسبت مردان از فرهنگ سياسي دموكراتيك تري برخوردار هستند. همچنين يافته ها حاكي از آنندكه تأثيرمتغيرها و تأثيرگذاري آن ها بر متغير وابسته براي هر دو جنس متفاوت مي باشد. براي مردان متغير گرايش برابري جنسيتي بيشترين تأثير را بر فرهنگ سياسي آنان دارد و هر اندازه اين گرايش به برابري جنسيتي درآنها افزايش يابد فرهنگ سياسي آنان دموكراتيك تر خواهد بود. و براي زنان متغير احساس بي قدرتي بيشترين تأثير را از آن خود كرده است و هر اندازه اين احساس بي قد
Thesis summary

توسعه ابزارهاي ديجيتالي وگسترش ماهواره ها و شبكه هاي تلويزيوني موجب پراهميت شدن جايگاه رسانه درميان افراد شده است.توليد پيام دررسانه كاري دشواراست.يك رويداد واحد مي تواند به چندين شكل رمزگذاري وازتلويزيون پخش شودوهمواره اين امكان وجودداردكه مخاطبان به اشكال مختلف پيام ها رارمزگذاري كنند.تلويزيون درايران رسانه اي دولتي است ومي توان گفت دردسترس ترين رسانه بين مخاطبان است.دراين ميان برنامه خبري 20:30 يكي از پربيننده ترين بخش هاي شبكه خبري است.گرچه متون خبري را دست اندركاران رسانه اي توليدمي كنند اماآنچه مهم تلقي مي شود اين است كه فهم ودرك مخاطبان ازآنها چگونه است. اين پايان نامه با بهره گيري از مدل رمزگشايي استيوارت هال ونظريه سازه گرايي لاكلائو و موفه به بررسي شيوه رمز گشايي سه گروه اجتماعي از برنامه خبري 20:30پرداخته است.روش پژوهش تركيبي بوده و محقق 42 مصاحبه با مخاطبان انجام داده است.براي سنجش نگرش سياسي از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. يافته ها نشان مي دهد كه از بين سه گروه مخاطبان،دانشجويان به دو تيپ اجتماعي تقسيم مي شوند.ازمنظراين پژوهش،متغيرنگرش سياسي مخاطبان به عنوان متغيري واسط وتاثيرگذاردركنار متغيرهاي مهمي چون دسترسي گفتماني وموقعيت ساختاري عمل مي كند.
Thesis summary

هدف از تحقيق حاضر بررسي نقش ساختار و ويژگي هاي خانواده در بروز پيامدهاي اجتماعي ناشي از كاربرد اينترنت در منطقه چهار تهران است. به عبارتي، در اين تحقيق تاثير متغير ساختار قدرت در خانواده، الگوي اوقات فراغت، سرمايه فرهنگي و پايگاه اقتصادي- اجتماعي بر روي روابط اجتماعي در درون خانواده و ميزان پايبندي به ارزشهاي خانوادگي در بين كاربران اينترنت مورد بررسي قرار مي-گيرد. روش مطالعه حاضر كمي و پيمايشي بوده و داده ها با استفاده از ابزار پرسشنامه ي ساخت يافته گردآوري و توسط كساني كه از اينترنت استفاده مي كنند، تكميل شده اند. براساس سرشماري سال 1390 تعداد خانوارهاي منطقه چهار شهر تهران برابر با 270948 خانوار است. بنابراين، طبق فرمول كوكران، حجم نمونه معادل 259 خانوار تعيين مي گردد و براي جلوگيري از ريزش حجم نمونه از ميزان تعيين شده، حجم نمونه به 280 مورد افزايش مي يابد. روش نمونه گيري، خوشه اي چند مرحله اي است. يافته ها نشان مي دهند. تعداد زيادي از كاربران اينترنت، داراي پايگاه اقتصادي- اجتماعي، الگوي اوقات فراغت و سرمايه فرهنگي متوسط به پاييني هستند و علاوه بر اين داراي ساختار غيردموكراتيكي در درون خانواده نيز، مي باشند. همچنين، نتايج نشان مي دهد كه از نظر الگوي اوقات فراغت، سرمايه فرهنگي و پايگاه اقتصادي- اجتماعي بين كاربران پراستفاده و كاربران كم استفاده تفاوت معناداري وجود دارد. اما، از نظر روابط اجتماعي درون خانواده و پايبندي به ارزشهاي خانواده با همديگر تفاوتي ندارند. همه فرضيات پژوهش نيز، مورد تاييد قرار گرفتند
Thesis summary

مهاجرت به عنوان يك پديده ي اجتماعي قدمتي به اندازه ي تاريخ زندگي بشر دارد. اين پديده بعد از جنگ جهاني دوّم شدّت بيش تري گرفته است و زمينه ساز پيامدهاي منفي و مثبت در مناطق مهاجرپذير و مهاجرفرست شده است. در كشورهاي جهان سوّم از جمله ايران، اين پديده به صورت مهاجرت روستا ـ شهري نمود بيش تري يافته است و باعث ايجاد مسائل و مشكلات اقتصادي ـ اجتماعي، فرهنگي و جمعيّتي شده است. ديدگاه هاي مختلفي درباره ي مهاجرت ارائه شده است كه هر كدام مهاجرت را بر اساس ديدگاه دانشمندان مختلف بررسي مي نمايند. در اين پژوهش، مباني نظري به منظور ايجاد حسّاسيّت نظري آورده شده است. اين پژوهش كه با استفاده از نظريه ي زمينه اي انجام شده است به دنبال فهم معاني ذهني كنشگراني است كه تمايل به مهاجرت دارند. بنابراين، به منظور رسيدن به هدف مورد نظر، با 20 جوان مرد ساكن در مناطق روستاهاي شهرستان سراب مصاحبه ي عميق انجام شده است. نتايج پژوهش حاكي از آن است كه تمايل به مهاجرت در ميان جوانان روستايي شهرستان سراب بالاست و اكثر آن ها تمايل دارند اگر فرصت مناسب در شهر مهيّا گردد، اقدام به مهاجرت نمايند. در همين راستا، سه سبك تمايل به مهاجرت در ميان جوانان شناسايي شد كه عبارتند از: تمايل به مهاجرت به عنوان واگنسي در برابر انگيزه هاي اقتصادي، تمايل به مهاجرت به عنوان واكنشي در برابر تغيير ارزش ها، و تمايل به مهاجرت به عنوان واكنشي در برابر توسعه ي نابرابر روستا ـ شهري مي باشد. كنشگران مورد مطالعه در اين پژوهش دلايل مهاجرت خود را بيش تر به عوامل اقتصادي ربط مي دادند و معتقد بودند كه مهيّا نمودن شرايط اقتصادي دليل مهاجرت جوانان مي باشد، ولي عميق تر شدن به مسأله اين نتيجه را بدست داد كه عوامل ديگري در تصميم به مهاجرت جوانان تأثيرگذارتر است از جمله آرمان سازي زندگي شهري، بهبود كيفيّت زندگي در شهرها، رفاه طلبي و آسايش خواهي نسل جوان امروزي و مواردي از اين قبيل در تمايل به مهاجرت تأثيرگذار است. شرايط زيست محيطي و مشكلات كشاورزي به عنوان زمينه هاي به وجود آورنده ي تمايل به مهاجرت مي باشد. فرهنگ جواني، تحصيلات و رواج مدرك گرايي، تجربه ي اقامتي و جهت گيري رسانه اي به عنوان عامل مداخله گر برانگيزنده ي اين تمايل مي باشد. پيامد ناشي از قرارگرفتن در اين شرايط براي كنشگران، آرمان سازي زندگي شهري، تغيير در نگرش هاي آنان به زند
Thesis summary

اين مطالعه به بررسي پديدار شناسانه بيماري سرطان از ديدگاه مبتلايان سرطاني زن مي پردازد.زنان مبتلا به سرطان بر اساس نوع روش مورد استفاده به چند گروه تقسيم مي شوند.اين گرو ه ها بنا به نوع سرطان و ويژگي هاي اجتماعي واقتصادي شان داراي رويكرد و ديدگاه خاصي به سرطان هستند.
Thesis summary

در طول دهه هاي اخير با رشد و توسعه بسياري كه در سيستم سلامت جوامع به وجود آمده شاهد مهار و كنترل موفق بسياري از بيماري هاي حاد بوده ايم. با وجود اين تحولات مثبت در عرصه سلامتي، تغييرات گسترده اي كه در سبك زندگي و مظاهر زندگي نوين به وجود آمده، باعث شده انسان در معرض ابتلا به بيماري هاي مزمن و لاعلاج باشد. از جمله بيماري هاي مزمن مي توان به ديابت، ام اس، آرتريت اشاره داشت.بيماري ام اس يك بيماري مزمن مربوط به دستگاه عصبي مركزي است و در تعريفي جز 10 بيماري مرموز در دنيا محسوب مي شود.ام اس يك بيماري خود ايمني است كه در آن سلول هاي ايمني بدن به دلايلي كه هنوز كاملا شناخته شده نيست به پوشش محافظتي سلول هاي عصبي حمله كرده و با تخريب آن ها درفرايند انتقال پيام هاي عصبي بخش هاي مختلف بدن اختلال ايجاد مي كنند. بيماران مبتلا به ام اس با چالش هاي جسماني، رواني، عاطفي و اجتماعي بسياري روبه رو مي شوند. افرادي با شرايط خاص، مستعد مبتلا شدن به اين بيماري هستند، اما به طور قطع اين شرايط تنها به عوامل فيزيولوژيك خلاصه نمي شود، به اين صورت كه عوامل اجتماعي هم نقش مهمي در ابتلاي اين افراد دارند.عوامل اجتماعي علاوه بر بروز بيماري، درروند و مسيري كه بيمار براي زندگي با بيماري انتخاب مي كند هم نقش دارند. به نوعي اين عوامل اجتماعي هستند كه چگونگي تاثير بيماري بر روي فرد و زندگي اش را تعيين مي-كنند. بيماري ام اس تا پايان عمر همراه فرد مبتلا مي باشد درنتيجه تبديل به بخشي از وجود و زندگي فرد مي شود، لذا علاوه بر تاثير در زندگي فردي، نقش مهمي هم در تجربيات اجتماعي بيمار در طول زندگي خواهد داشت. اگر اين تاثيرات و ابعاد اجتماعي بيماري به درستي مورد مطالعه قرار گيرد شناخت عميق تري از اين افراد و نيازهايشان ميسر شده و در نتيجه ادامه زندگي اين بيماران راحت ترمي شود.براي شناخت دقيق اين تجارب و دستيابي به دنياي دروني اين بيماران بايد از روش هايي كه امكان دستيابي به اين تجارب را فراهم مي كنند استفاده كرد.پديدارشناسي به عنوان يكي ازرويكردهاي كيفي، ابزارمناسبي جهت شناخت دقيق اين تجارب است.توجه به علائم ذهني و تجارب درك شده از طرف بيماران در بيماران مبتلا به ام اس از اهميت بالايي برخوردار است.در اين مطالعه با استفاده از روش آناليز پديدارشناسي تفسيري تجارب زنان خانه دار مبتلا به ام اس شهر همدان مورد بررسي
Thesis summary

اين پژوهش به بررسي و مطالعه نگرش ها و رفتارهاي زنان در زمينه نابرابري هاي جنسيتي در شهر همدان و رابطه ي آن با سرمايه اجتماعي، در سال 1390 مي پردازد. نگرش جنسيتي زنان در سه بعد احساسي، شناختي و رفتاري سنجيده شده است. هم چنين به منظور تبيين پديده ي مورد بررسي از نظريه هاي مختلفي از جمله نظريه هاي منابع و ستيز و تئوري هاي فمينيستي استفاده شده است. از سوي ديگر ابعاد شناختي و رفتاري نگرش و در نهايت تاثير گذاري آن بربعد احساسي مورد مطالعه قرار گرفته است. براي نشان دادن رابطه سرمايه اجتماعي و نگرش ها و رفتارهاي زنان نيز تئوري هاي نابرابري و تئوري هاي سرمايه اجتماعي جمعي و فردي(شبكه) مد نظر قرار گرفته است. روش تحقيق در اين پژوهش از نوع پيمايشي وتكنيك جمع آوري داده ها از طريق پرسشنامه است. نتايج اين تحقيق از يك نمونه 240 نفري، به صورت نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي و از طريق فرمول كوكران از جامعه آماري 212221 نفري زنان واقع در سنين 54-15ساله شهر همدان بدست آمده است. به منظور تحليل اين تحقيق از آزمون هاي دو متغير ه و چند متغيره (رگرسيون و تحليل مسير) استفاده شده است. نتايج تحليل دو متغيره نشان مي دهد كه بين سرمايه اجتماعي و نگرش هاي جنسيتي و نابرابري در خانواده، رابطه معني داري وجود دارد. هم چنين نتايج تحليل رگرسيون چند متغيره نشان مي دهد كه متغير هاي جامعه پذيري ، آگاهي، سرمايه اجتماعي، نابرابري در خانواده و بين زن و مرد، در مجموع 2.76 درصد تغييرات متغير وابسته را تبيين مي كنند. هم چنين نتيجه تحليل مسير گوياي اين است كه نابرابري هاي بين زن و مرد بيشترين تاثير را بر نگرش ها و رفتارهاي زنان بر جاي مي گذارد. به لحاظ ميزان تاثير-گذاري پس از نابرابري هاي بين زن و مرد (611/0)، جامعه پذيري با 560/0 ، سرمايه اجتماعي 487/0 ، آگاهي جنسيتي با 395/0 و در آخر نابرابري در خانواده با 157/0 بر نگرش ها و رفتارهاي زنان در زمينه نابرابري هاي جنسيتي تاثير مي-گذارند. در رابطه با تاثير سرمايه اجتماعي بر نگرش ها و رفتارها بايد اشاره كرد كه تاثير غير مستقيم آن بيش از تاثير مستقيم اش بوده است
Thesis summary