Faculty - دانشکده علوم اقتصادی و اجتماعی
Associate Professor
Update: 2024-11-21
Hossein Mohagheghi
Faculty of Economics and Social Sciences / Department of Psychology
P.H.D dissertations
-
تدوين برنامه آموزش توجه براساس حيطه شناختي وتاثير آن بر فرايند توجه در دانش آموزان با اختلال يادگيري خاص
ندا صفري بولاني 2023هدف از پژوهش حاضر تدوين برنامه آموزش توجه براساس حيطه شناختي وتاثير آن بر فرايند توجه در دانش آموزان با اختلال يادگيري خاص بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف يك تحقيق كاربردي و از لحاظ روش جمع آوري داده ها در طبقه ي تحقيقات تركيبي (كمي- كيفي) قرار گرفته است كه در دو مرحله انجام شده است. مرحله اول پژوهش طراحي و تدوين برنامه آموزش توجه است. مرحله دوم پژوهش جهت بررسي اثربخشي برنامه آموزش توجه با نمونه گيري هدفمند و گمارش تصادفي آزمودني ها، از روش نيمه آزمايشي از نوع پيش آزمون- پس آزمون- پيگيري با گروه كنترل استفاده شده است. جامعه آماري شامل كليه دانش آموزان پسر پايه سوم ابتدايي شهر كرمانشاه در سال تحصيلي 1401-1402 بوده است. به منظور اجراي پژوهش، 90 دانش آموز با اختلال يادگيري خاص بعد از اجراي آزمون هاي تشخيصي (هوش وكسلر كودكان و آزمون اختلال خواندن، آزمون كي مت و آزمون اختلال نوشتاري) به صورت هدفمند انتخاب شدند و در نهايت در 3 گروه آزمايشي و 3 گروه گواه به صورت تصادفي جايگزين شدند. گروه-هاي آزمايش در 12 جلسه 45 دقيقه اي، برنامه آموزش توجه را دريافت كردند. ابزارهاي پژوهش آزمون استروپ، آزمون دسته بندي كارت هاي ويسكانسين و آزمون عملكرد پيوسته بود. داده ها با استفاده از تحليل واريانس آميخته و نرم افزار SPSS-24 مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج نشان داد كه برنامه آموزشي توجه، ابعاد توجه دانش آموزان با اختلال يادگيري خاص را بهبود بخشيد. بر مبناي نتايج اين پژوهش مي توان به متخصصان اختلال يادگيري خاص پيشنهاد داد كه با استفاده از روشهاي آموزش شناختي در جهت بهبود توجه دانش آموزان با اختلال يادگيري خاص بكوشند.
Thesis summary
-
تاثير درمان تعاملي والد وكودك هيجان محور بر نحوه واكنش والدين به هيجانات منفي كودكان، كاهش نشانگان افسردگي و بهبود كاركردهاي اجرايي كودكان مبتلا به افسردگي
عظيمه السادات فاطمي 2022زمينه: افسردگي دوران كودكي يكي از آسيب هاي رواني شايع مي باشد كه اغلب از جانب والدين مورد غلفت قرار گرفته و نسبتاً دير تشخيص گذاري و كمك تخصصي دريافت مي كنند؛ همچنين مداخلات اندكي براي بهبود افسردگي پيش از دبستان صورت گرفته است. هدف: اين پژوهش با هدف تعيين تأثير درمان تعاملي والد-كودك هيجان محور بر نحوه واكنش والدين به هيجانات منفي كودكان، كاهش علائم افسردگي و بهبود كاركردهاي اجرايي كودكان مبتلا به افسردگي انجام شد. روش: پژوهش نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمايش و گواه بود. تمامي كودكان پسر مبتلا به اختلال افسردگي با دامنه سني 4 الي 5/5 سال مراجعه كننده به مركز مشاوره «شناخت نو» شهر اصفهان در سال 1399 جامعه آماري پژوهش را تشكيل دادند. با روش نمونه گيري هدفمند تعداد 30 نفر از كودكان و والدين آنها انتخاب و به شيوه تصادفي ساده در دو گروه مساوي 15 نفري جايگزين شدند. براي گردآوري اطلاعات از چكليست احساسات كودكان پيش دبستاني (لوبي و همكاران، 2004)، مقياس سنجش رفتاري كاركرد اجرايي- نسخه پيش از دبستان (جيويا و همكاران، 2002) و مقياس نحوه واكنش والدين به هيجانات منفي كودك (ميرابل، 2015) استفاده شد. درمان تعاملي والد-كودك هيجان محور طي 14 جلسه 1 ساعته به صورت هفتگي براي آزمودنيهاي گروه آزمايش اجرا شد اما گروه گواه برنامه درماني را دريافت نكرد و در ليست انتظار قرار گرفتند. داده ها با روشهاي آمار توصيفي (ميانگين و انحراف معيار) و آناليز تحليل كوواريانس (تك و چندمتغيري) با نرمافزار آماري SPSS نسخه 26 انحام شد. يافته ها: نتايج نشان داد كه در مرحله پس آزمون بين ميانگين نمره نشانگان افسردگي كودكان دو گروه آزمايش و گواه از نظر آماري تفاوت معناداري وجود دارد. نتايج تحليل كوواريانس نيز نشان داد در مرحله پس آزمون به ترتيب بين ميانگين نمره كل كاركرد اجرايي و مؤلفه هاي آن شامل ميزان تغييّر، بازداري، برنام هريزي، مهار هيجاني و حافظه فعال در آزمودنيهاي دو گروه آزمايش و گواه تفاوت آماري معناداري وجود دارد. همچنين، آناليز كوواريانس نشان داد كه درمان تعاملي والد-كودك هيجان محور در آزمودنيهاي گروه آزمون در مرحله پس آزمون منجر به بهبود نمره نحوه واكنش والدين به هيجانات منفي كودكان، واكنشهاي حمايت گرايانه و كاهش نمره واكنشهاي غيرحمايت گرايانه ش
Thesis summary
-
تاثير اصلاح سوگيري توجه بر تنظيم هيجاني در افراد با سبك دلبستگي دوري گزين
صديقه صفايي 2020چكيده زمينه و هدف: سبك هاي دلبستگي مي توانند با تاثير بر توانايي شخص در شناسايي و ابراز هيجان، درك هيجان ديگران و نيز روش هاي تنظيم هيجان هاي مثبت و منفي تاثير خود را در زمينه هاي گوناگون زندگي بزرگسالي اعمال كنند. هدف از پژوهش حاضر حاضر بررسي تاثير اصلاح سوگيري توجه بر تنظيم هيجاني در افراد با سبك دلبستگي دوري گزين بوده است. روش: به همين منظور 60 نفر از مراجعه كنندگان به مراكز مشاوره شهر سمنان در سال 1397 در دو مرحله به صورت در دسترس از دو مركز مشاوره انتخاب و در دو گروه گواه (30=n) و آزمايش(30=n) به صورت تصادفي قرار گرفتند. شركت كنندگان در دامنه سني 18 تا 40 و از هر دو جنس زن و مرد بودند. همچنين گروه آزمايش براي مقايسه اثر محرك تصويري و واژه اي به دو گروه 15 نفري تقسيم شدند. پرسش نامه دشواري در تنظيم هيجان، پرسش نامه تجارب در روابط نزديك و نرم افزار سوپر لب براي اندازه گيري نمرات شركت كنندگان در متغير هاي تنظيم هيجان، سبك دلبستگي و اصلاح سوگيري توجه (زمان واكنش) به كار گرفته شد. براي اندازه گيري سرعت واكنش كه ملاك سوگيري توجه بود؛ از جفت محرك هاي هيجاني (منفي كلي و منفي مرتبط با دلبستگي) و محرك خنثي؛ و براي اصلاح سوگيري توجه از ارائه محرك هاي هيجاني استفاده شد. محرك ها در قالب تصوير و واژه به صورت تصادفي به شركت كنندگان ارائه شدند. 10 جلسه براي تمرين در نظر گرفته شد كه در ميان آن (پس از جلسه 5) اندازه گيري دوم انجام شد و ارائه محرك در هر گروه 15 نفري از واژه به تصوير و بالعكس تغيير كرد. نمرات متغير هاي تنظيم هيجاني و سبك دلبستگي در چهار مرحله پيش آزمون ، ميانه آزمون، پس آزمون و پيگيري با استفاده از مدل تحليل واريانس آميخته چند متغيري تحليل شدند . يافته ها: با بهره بردن از روش اصلاح سوگيري توجه، نمرات دشواري در تنظيم هيجان در مرحله پس آزمون و پيگيري كاهش معناداري در مقايسه با پيش آزمون داشتند. همچنين با استفاده از اين روش نمرات سبك دلبستگي دوري گزين كاهش يافتند كه نشان دهنده تاثير اصلاح سوگيري توجه به روش دات پراب بر دشواري در تنظيم هيجانات و ابعاد آن و سبك دلبستگي بود. همچنين نمرات سبك دلبستگي دوري گزين كاهش يافت به اين معني كه از ميزان و شدت دوري گزيني آن كاسته و به سبك دلبستگي ايمن نزديك شد. همچنين اصلاح سوگيري توجه با روش دات پراب توانست سرعت واكنش را در مرحله
Thesis summary
-
تدوين مدل تبيين ناسازگاري تحصيلي بر اساس بي عدالتي آموزشي، فرسودگي، فريبكاري تحصيلي و عدم خودكارآمدي تحصيلي دانشجويان دانشگاه بوعلي سيناي همدان
اعظم السادات ميرزاصفي ناييني 2020هدف پژوهش حاضر، تدوين مدل ساختاري براي تبيين ناسازگاري تحصيلي بر مبناي بي عدالتي آموزشي، عدم خودكارآمدي، فريبكاري و فرسودگي تحصيلي در دانشجويان دانشگاه بوعلي سيناي همدان بود. به اين منظور نمونه اي متشكل از 367 نفر از دانشجويان كارشناسي، كارشناسي ارشد ودكتراي دانشگاه بوعلي سيناي همدان در سال تحصيلي 97-1396 به روش نمونه گيري خوشه اي، انتخاب و پرسشنامه هاي عدالت آموزشي گل پرور(1389)، فرسودگي تحصيلي برسو(1998)، فريبكاري تحصيلي گل پرور(1389)، خودكارآمدي اون و فرامن(2001)، و سازگاري تحصيلي بيكر و سرياك(2007) بر روي آنها اجرا شد. روش پژوهش توصيفي از نوع همبستگي بود. داده ها با استفاده از الگوي معادله ساختاري و با استفاده از نرم افزار آماري AMOS تحليل گرديد. شاخص هاي برازش مدل نشان دهنده برازندگي مناسب مدل با داده ها بود و فرضيات پژوهش تاييد شد. در سنجش برازش مدل روابط بين بي عدالتي آموزشي، عدم خودكارآمدي، فرسودگي و فريبكاري تحصيلي در تبيين ناسازگاري تحصيلي مقدار كاي اسكوئر48/ 15948(مطلوب)، شاخص نيكويي برازش (GFI) 0/924 (مطلوب)، شاخص برازش تطبيقي ((CFI 0/ 902(مطلوب) شاخص ريشه ميانگين مربعات خطاي برآورد (RMSEA) 0/072(مطلوب) به دست آمده است. يافته ها نشان مي دهد كه بي عدالتي آموزشي از طريق كاهش خودكارآمدي و افزايش فرسودگي و فريبكاري تحصيلي در نهايت منجر به ناسازگاري تحصيلي مي گردد. براساس اين يافته ها، بي عدالتي آموزشي مي تواند گام موثري درجهت افزايش خودكارآمدي، كاهش فرسودگي، فريبكاري و ناسازگاري تحصيلي باشد. تحليل يافته هاي توصيفي نشان داد كه فريبكاري دانشجويان پسر(در سطح معني داري 0.05) بيش از دانشجويان دختر است. همچنين تفاوت ميانگين عدم خودكارآمدي دانشجويان مقطع دكترا به طور معناداري بيش از دانشجويان كارشناسي و كارشناسي ارشد بود. همچنين فريبكاري دانشجويان شاغل به طور معناداري بيش از دانشجويان غير شاغل بود. و دانشجويان شاغل بيش از ساير دانشجويان معتقد به بي عدالتي اساتيد بودند
Thesis summary
-
تدوين الگوي رشد اخلاقي بر اساس مؤلفه هاي فراشناختي با ميانجي گري شناخت اجتماعي در نوجوانان
مريم عبدالهي مقدم 2017پژوهش حاضر با هدف تدوين الگوي رشد اخلاقي بر اساس مؤلفه هاي فراشناختي با ميانجي گري شناخت اجتماعي در نوجوانان انجام شده است. جامعه ي آماري اين پژوهش شامل تمامي دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهرستان خرم آباد (پايه نهم) به تعداد 4567 نفر بود كه از ميان آنها 311 نفر (146 پسر و 165 دختر) بر اساس روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند. روش پژوهش، توصيفي از نوع همبستگي و در قالب الگوي تحليل مسير بود و شركت كننده ها پرسش نامه هاي استدلال اخلاقي رست و همكاران، فراشناخت اخلاقي سوانسون و هيل، رفتار اخلاقي سوانسون و هيل و شناخت اجتماعي بارون - كوهن را تكميل كردند. سپس داده ها با استفاده از آزمون تحليل رگرسيون در چارچوب تحليل مسير مورد تحليل قرار گرفتند. يافته ها نشان داد كه استدلال اخلاقي به واسطه ي مؤلفه هاي فراشناخت و شناخت اجتماعي با رفتار اخلاقي رابطه دارد و دو جزء فراشناخت يعني راهبرد و تكليف با استدلال اخلاقي رابطه ندارد اما اين دو با رفتار اخلاقي ارتباط دارند. بنابراين لازم است در بررسي رشد اخلاقي در نوجوانان در جستجوي عوامل ديگر بود و در آموزش اخلاق به نوجوانان و كمك به تحول اخلاقي مثبت در آنها به نقش فراشناخت اخلاقي و شناخت اجتماعي هم توجه نمود.
Thesis summary
-
تدوين و اعتباريابي پروتكل آموزش ديدگاه گيري اجتماعي و اثر آن بر سبك هاي حل تعارض زوجين
سروه محمدزاده 2016هدف پژوهش حاضر، تدوين و اعتباريابي پروتكل آموزش ديدگاه گيري اجتماعي و اثر آن، بر سبك هاي حل تعارض زوجين بود. براي اين هدف برنامه آموزش ديدگاه گيري اجتماعي مبتني برروش"دانش-مهارت ها-توانايي هاي" گلباخ(2009) تدوين وتوسط ارزيابان اعتبار آن سنجيده شد كه ضريب توافق كاپاي 84/0 بين ارزيابان به دست آمد.جامعه پژوهش جهت آموزش ديدگاه گيري را زوجين دچار تعارض زناشويي خودمراجع به مراكز مشاوره شهر سنندج تشكيل مي دادند. 73 زوج شرايط اوليه مطالعه را احراز كردند كه از بين آنها 60 زوج براساس نمره دريافتي درآزمون تعارض زناشويي در دوگروه 30 نفره(هرگروه شامل 10نفر دچارتعارض متوسط،10نفر دچارتعارض شديد و 10 نفر دچارتعارض عميق)جايابي شدند. ابتدا آزمون هاي ديدگاه گيري و سبك هاي حل تعارض اجرا و سپس، زوجين گروه آزمايش، در معرض برنامه آموزش ديدگاه گيري اجتماعي قرار گرفتند و در انتهاي برنامه ده جلسه اي، دوباره ارزشيابي به عمل آمد. يك ماه پس از طي دوره آموزشي و جهت تعيين ماندگاري اثر آموزش، براي مرحله سوم آزمون ها اجرا شد. نتايج تحليل واريانس اندازه گيري مكرر نشان داد كه آموزش ديدگاه گيري باعث تغييردر نمره سبك هاي حل تعارض زوجين مي شود و اين تغيير در طي زمان يك ماه ماندگار است. نمرات سبك هاي حل تعارض يكپارچگي و مصالحه در اثر آموزش افزايش يافته، اما نمرات سبك هاي اجتنابي و رقابتي كاهش معنادار پيداكرده است. همچنين نتايج پژوهش نشان داد كه فرايند آموزش، ديدگاه گيري اجتماعي را افزايش داده است. دريك نگاه كلي نتايج اين پژوهش نشان داد كه برنامه هاي آموزشي ديدگاه گيري اجتماعي ، باعث تغيير در سبك هاي حل تعارض مي شود.از آن جا كه مقياسي كه منحصرا اين مهارت را بسنجد، وجود نداشت و ابزارهاي موجود تنها به عنوان خرده مقياس ، مهارت ديدگاه گيري اجتماعي را اندازه گيري كرده اند، لذا تدوين مقياسي براي سنجش ديدگاه گيري اجتماعي يكي از اهداف اين پژوهش بود. جهت هنجاريابي مقياس، 750 نفردانشجو شركت داشتند و مقياس ديدگاه گيري اجتماعي را براي هنجاريابي و مقياس هاي شادكامي آكسفورد و اضطراب بك رابراي تعيين روايي تشخيصي و افتراقي تكميل نمودند. داده هاي بدست آمده با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون، آلفاي كرونباخ و تحليل عاملي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. يافته هانشان داد ميان ديدگاه گيري اجتماعي و شادكامي، همبستگي مثبت و معنادار
Thesis summary
Master Theses
-
تاثير آموزش شفقت به خود بر تفكر ارجاعي و انعطاف پذيري شناختي در دختران داراي نشانگان شكست عشقي در شهر همدان
فاطمه سوري 2023چكيده: پژوهش حاضر با هدف بررسي تاثير آموزش شفقت به خود در انعطاف پذيري شناختي و تفكر ارجاعي در دختران داراي نشانگان شكست عشقي انجام گرفت.اين پژوهش از نوع نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون و پس آزمون با گروه كنترل و آزمايش بود. جامعه آماري پژوهش دانشجويان دختر حاضر در خوابگاه هاي دانشگاه بوعلي بودند. نمونه مورد نظر پژوهش 30 نفر بود كه آزمون نشانگان شكست عشقي روي آنها اجرا شد و حداقل نمره 120 را در اين آزمون كسب كردند. نمونه تحقيق حاضر با استفاده از روش نمونه گيري هدفمند انجام شد و پژوهشگر اين افراد به صورت تصادفي به دو گروه 15 نفري كنترل و آزمايش تقسيم كرد. ابزار هاي مورد استفاده شامل آزمون هاي تفكر ارجاعي 15 گويه اي اهرينگ(2010) و مقياس 20 گويه اي دنيس و اندروال (2010) بود. شفقت به خود در 8 جلسه 45 دقيقه اي اجرا شد. يافته هاي پژوهش نشان داد كه آموزش شفقت به خود بر تفكر ارجاعي و تاثيز منفي و معكوس دارد.همچنين نتايج نشان داد كه آموزش شفقت به خود بر انعطاف پذيري شناختي تاثير مستقيم و مثبت دارد. استفاده از برنامه آموزشي شفقت به خود مي تواند روشي براي كاهش تفكر ارجاعي و افزايش انعطاف پذيري شناختي در دختران داراي نشانگان شكست عشقي باشد.
Thesis summary
-
تاثير آموزش الگوي تعامل والد فرزند بر پرخاشگري و اضطراب اجتماعي كودكان داراي والدين تخريبگر
طناز مقيمي 2023هدف از پژوهش حاضر، مطالعه تاثير آموزش الگوي تعامل والد فرزند بر پرخاشگري و اضطراب اجتماعي كودكان داراي والدين تخريبگر بوده است. روش پژوهش، كمّي- توصيفي از نوع نيمه آزمايشي بود. جامعه ي آماري شامل كودكان 4-7 ساله داراي مشكلات پرخاشگري و اضطراب اجتماعي و والدين تخريب گر آنها بود. حجم نمونه پژوهش برابر با 70 نفر در دو گروه آزمايش و كنترل به روش هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوري اطلاعات پژوهش شامل بسته آموزش تعامل والد- كودك شيلا آيبرگ و پرسشنامه هاي دو گانه استاندارد خشم و پرخاشگري كودكان نيلسون و همكاران (2000) و مقياس اضطراب اجتماعي كودكان مارچ و همكاران (1977) بود. تجزيه و تحليل داده هاي پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 28 و آزمون تحليل كوواريانس ساده و چندمتغيري انجام شد. نتيجه سنجش فرضيه اصلي نشان داد كه آموزش الگوي تعامل والد- فرزند به طور همزمان هم بر كاهش پرخاشگري و هم اضطراب اجتماعي كودكان داراي والدين تخريبگر تاثير معنادار دارد اما اندازه اثر آموزش آموزش الگوي تعامل والد- فرزند بر كاهش پرخاشگري (943/0=η؛ 001/0>p) و بر كاهش اضطراب اجتماعي (911/0=η؛ 001/0>p) بود. نتيجه آزمون فرضيه فرعي اول نشان داد كه آموزش الگوي تعامل والد- فرزند بر كاهش پرخاشگري كودكان داراي والدين تخريبگر تاثير معنادار دارد. نتيجه آزمون فرضيه فرعي دوم نشان داد كه آموزش الگوي تعامل والد- فرزند بر كاهش اضطراب اجتماعي كودكان داراي والدين تخريبگر تاثير معنادار دارد. بر اساس نتايج به دست آمده در اين پژوهش پيشنهاد مي گردد براي رفع مشكلات خلقي در كودكان داراي والدين تخريبگر از آموزش الگوي تعامل والد- فرزند استفاده گردد.
Thesis summary
-
پيش بيني اجتناب تجربي براساس حساسيت اضطرابي و تصور منفي از خود در نوجوانان داراي رفتار پرخطر شهر همدان
اميرحسين قاسمي 2023هدف از انجام اين پژوهش، پيش بيني اجتناب تجربي بر اساس حساسيت اضطرابي و تصور منفي از خود در نوجوانان داراي رفتار پرخطر شهر همدان است.اين پژوهش از لحاظ هدف يك تحقيق كاربردي، و از لحاظ روش توصيفي و از نوع همبستگي با هدف پيش بيني است.در اين پژوهش، حساسيت اضطرابي و تصور منفي از خود به عنوان به عنوان متغيرهاي پيش بين و اجتناب تجربي به عنوان متغيير ملاك در نظر گرفته شده است.جامعه آماري پژوهش مذكور متشكل از تمامي دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر همدان كه در سال تحصيلي 1401-1402 در حال تحصيل هستند، بود كه از اين تعداد با استفاده از جدول مورگان و كرجسي 375 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند.ابزار هاي پژوهش عبارت از پرسشنامه اجتناب تجربي گامز و همكاران (2011)، مقياس تصوير خودمنفي موسكويچ و هايدر (2011)، پرسشنامه حساسيت اضطرابي ريس و مك نالي(1985) و مقياس خطرپذيري نواجوانان ايراني(محقق ساخت، 1402) است.داده ها با نرم افزار SPSS26 و از طريق رگرسيون همزمان و همبستگي مورد آزمون قرار گرفت.نتايج تحليل رگرسيون نشان داد حساسيت اضطرابي با ضريب رگرسيوني استاندارد شده 24/0 و سطح معناداري 01/0 نقش مثبت و معناداري در پيش بيني اجتناب تجربي دارد و همچنين تصور منفي از خود با ضريب رگرسيوني استاندارد شده 29/0 و سطح معناداري 01/0 نقش مثبت و معناداري در پيش بيني اجتناب تجربي دارد.
Thesis summary
-
مقايسه تاثير سوگ ابراز شده و نشده بر نظم جويي شناختي هيجان، خود شفقت ورزي، همدلي و اضطراب مرگ در بازماندگان فوتي هاي ناشي از كرونا ويروس
محمدرضا نائيجي 2023با شيوع بيماري كوويد-19 در روزهاي پاياني سال 2019 و نرخ بالاي مرگ و مير، جهان با بحران بزرگي مواجه شد. افزون بر ميزان بالاي مرگ و مير ناشي از اين بيماري، يكي از مهمترين پيامدهاي همه گيري كرونا، اثرات روانشناختي است كه جامعه با آن روبرو شده است. يكي از مهم ترين مشكلاتي كه افراد در اين دوران با آن مواجه شدند، مرگ يكي از عزيزانشان بوده كه به دليل محدوديت هاي اين دوران افراد نتوانستند هيجانات خود را به درستي تخليه كنند و سوگ خود را ابراز كنند. پژوهش حاضر از نوع علي-مقايسه اي و با هدف مقايسه تاثير سوگ ابراز شده و نشده بر نظم جويي شناختي هيجان، ميزان شفقت ورزي، همدلي و اضطراب مرگ در بازماندگان فوتي هاي ناشي از كرونا ويروس بود. به اين منظور از 268 نفر در قالب دو گروه (149 نفر سوگ ابراز شده و 119 نفر سوگ ابراز نشده) به شيوه ي در دسترس از ميان خانواده هاي 3414 نفر فوتي هاي ناشي از كرونا ويروس در استان همدان تا تاريخ 4 آذر 1401، انتخاب شد. براي گردآوري اطلاعات پس از پرسش شفاهي، پرسشنامه هاي سوگ ابراز شده و نشده محقق ساخت، پرسشنامه هاي نظم جويي شناختي هيجان گارنفسكي و كرايج، خود شفقت ورزي نف، همدلي پرث و اضطراب مرگ تمپلر در اختيار آن ها قرار گرفت. داده هاي به دست آمده به وسيله ي تحليل واريانس چند متغيره مورد بررسي قرار گرفت. يافته ها نشان دادند كه بين نمره ي خود شفقت ورزي در افراد با سوگ ابراز شده و سوگ ابراز نشده تفاوتي وجود ندارد اما بين نمره هاي نظم جويي شناختي هيجان، همدلي و اضطراب مرگ در افراد با سوگ ابراز شده و سوگ ابراز نشده تفاوت معناداري مشاهده شد. نمره ي نظم جويي شناختي هيجان در راهبردهاي سازش يافته و همدلي در افراد با سوگ ابراز شده بالاتر و نمره ي نظم جويي شناختي هيجان در راهبردهاي سازش نايافته و اضطراب مرگ در افراد با سوگ ابراز شده پايين تر بود.
Thesis summary
-
تأثير القاي خلق بر انعطاف پذيري شناختي، نياز به شناخت و خلاقيت دانشجويان
آرزو سماوات 2023از آن جايي كه خلق به عنوان يك عامل كليدي تأثيرگذار بر فرايندهاي شناختي و انگيزشي، شناخته شده است، پرداختن به آن موردتوجه روان شناسان است؛ لذا اين پژوهش باهدف شناسايي تأثير القاي خلق بر انعطاف پذيري شناختي، نياز به شناخت و خلاقيت دانشجويان انجام شد. طرح پژوهشي حاضر نيمه آزمايشي با پيش آزمون - پس آزمون و گروه كنترل بود. جامعه آماري موردمطالعه كليه دانشجويان دانشگاه بوعلي سيناي همدان در سال 1401-1402 بود. 45 نفر از كساني كه داراي ملاك هاي ورود به پژوهش بودند، به روش نمونه گيري در دسترس انتخاب و به صورت تصادفي در دو گروه آزمايشي و يك گروه كنترل جايگزين شدند. براي گروه هاي آزمايش 6 جلسة 60 دقيقه اي القاي خلق مثبت و منفي در نظر گرفته شد. داده هاي موردنياز با استفاده از پرسش نامه انعطاف پذيري شناختي دنيس و وندروال (2010)، پرسش نامه نياز به شناخت كاسيوپو و پتي (1984) و پرسش نامه خلاقيت عابدي (1372)گردآوري و با روش آمار توصيفي (ميانگين، انحراف معيار) و استنباطي (تحليل كوواريانس چندمتغيره) و با نرم افزار SPSS 27 مورد تجزيه وتحليل قرار گرفت. نتايج حاصل از پژوهش نشان داد؛ اثر القاي خلق مثبت بر خلاقيت معنادار نيست (05/0 p>، 20/1 = F) اما اثر القاي خلق مثبت بر انعطاف پذيري شناختي معنادار است و ميزان آن را افزايش مي دهد، باتوجه به مجذور اتا ميزان اين تأثير 21 درصد است (05/0 p<، 13/6 = F). همچنين اثر القاي خلق مثبت بر نياز به شناخت معنادار است و ميزان آن را افزايش مي دهد و باتوجه به مجذور اتا ميزان اين تأثير 24 درصد است (05/0 p<، 78/7 = F). از طرف ديگر نتايج پژوهش نشان داد؛ اثر القاي خلق منفي بر خلاقيت معنادار نيست (05/0p> ، 12/0 = F)، اما اثر القاي خلق منفي بر انعطاف پذيري شناختي معنادار است و ميزان آن را كاهش مي دهد، باتوجه به مجذور اتا ميزان اين تأثير 30 درصد است (01/0 p<، 76/10 = F). همچنين اثر القاي خلق منفي بر نياز به شناخت معنادار است و ميزان آن را كاهش مي دهد، باتوجه به مجذور اتا ميزان اين تأثير 43 درصد است (01/0 p<، 66/18 = F). لذا با بررسي يافته هاي پژوهش مي توان نتيجه گرفت، القاي خلق به ويژه خلق مثبت مي تواند بر فرايندهاي شناختي تأثيرگذار باشد.
Thesis summary
-
تاثير استفاده از محتواي واقعيت مجازي 360 درجه بر انگيزش و نگرش به يادگيري علوم تجربي دانش آموزان پسر پايه نهم شهرستان سنقر
مسعود اكبري 2023واقعيت مجازي يك فناوري جديد در آموزش است. هدف اصلي پژوهش حاضر تعيين تاثير استفاده از محتواي واقعيت مجازي 360 درجه بر انگيزش و نگرش به يادگيري علوم تجربي در دانش آموزان پسر پايه نهم بود. طرح پژوهش حاضر نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماري دانش آموزان پسر پايه نهم شهر سنقر بود كه 44 نفر از آنها به شيوه نمونه گيري در دسترس انتخاب و در دو گروه 22 نفره قرار گرفتند. جهت گردآوري اطلاعات از پرسشنامه انگيزش يادگيري علم توان و همكاران (2005) پرسشنامه نگرش به يادگيري علوم اكپينر و همكاران (2009) در قبل و پس از آموزش فناوري واقعيت مجازي استفاده گرديد. محتواي آموزشي در آموزش با فناوري واقعيت مجازي، شامل ويديو هاي 360 درجه با موضوع نجوم و كيهان شناسي بود كه دانش آموزان گروه آزمايش، در 8 جلسه و هر هفته دو جلسه ، اين محتوا را آموزش ديدند. داده هاي حاصل از پرسشنامه ، با آزمون كوواريانس تحليل شد. با توجه به نتايج تحليل كواريانس، در مورد انگيزش يادگيري علم (01/0 p<، 01/24 = F) نشان مي-دهد اثر محتواي واقعيت مجازي 360 درجه بر افزايش انگيزش يادگيري علوم تجربي دانش آموزان پايه نهم دركلاس علوم معنادار است. با توجه به مجذور اتا ميزان اين تاثير 37 درصد است. با توجه به نتايج تحليل كواريانس ، در مورد نگرش به يادگيري علوم (01/0 p<، 03/12 = F) نشان مي دهد اثر محتواي واقعيت مجازي 360 درجه بر افزايش نگرش به يادگيري علوم معنادار است و با توجه به مجذور اتا ميزان اين تاثير 29 درصد است. بنابراين نتايج نشان داد كه آموزش واقعيت مجازي بر انگيزش و نگرش به يادگيري علوم در دانش آموزان پسر پايه نهم شهرستان سنقر، اثر معناداري دارد.
Thesis summary
-
تاثير آموزش مثبت انديشي بر انعطاف پذيري شناختي و تاب آوري مادران كودكان كم تواني ذهني
معصومه كوليوند 2023چكيده: پژوهش حاضر با هدف بررسي اثربخشي آموزش مثبت انديشي بر انعطاف پذيري شناختي و تاب آوري مادران كودكان كم توان ذهني مدرسه شهيداكبري شهر تويسركان صورت پذيرفت. در اين طرح نيمه آزمايشي با پيش آزمون-پس آزمون نمونه اي به حجم 34 نفر به صورت دسترس انتخاب گرديد. سپس به صورت تصادفي در دو گروه آزمايش (17 نفر) و گواه (17 نفر) جاي داده شدند. ابزار مورد استفاده در اين پژوهش شامل مقياس انعطاف پذيري شناختي دنيس و وندورال( (CFIو پرسشنامه تاب آوري كانر و ديويدسون( (CD-RISC بود. براي گروه آزمايش 8 جلسه 60 دقيقه اي آموزشي مثبت انديشي اجرا شد و گروه كنترل برنامه آموزشي دريافت نكردند. به منظور تجزيه و تحليل داده ها از نرم افزار SPSS در دو سطح آمار توصيفي و استنباطي استفاده شد. داده ها با روش تحليل كوواريانس چندمتغيره مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج تحليل كواريانس، در مورد انعطاف پذيري شناختي (01/0 p<، 95/22 = F) و تاب آوري (01/0 p<، 01/29 = F)نشان داد كه اثر آموزش مثبت انديشي بر انعطاف پذيري شناختي و تاب آوري مادران كودكان كم توان ذهني معنادار است و ميزان آن ها را افزايش داده است. براين اساس مي توان نتيجه گرفت كه آموزش مثبت انديشي مي تواند به عنوان مداخله اي جهت ارتقاي انعطاف پذيري شناختي و تاب آوري مادران كودكان كم توان ذهني به كار گرفته شود.
Thesis summary
-
اثر خرد عمومي و خستگي ذهني بر ميزان دغل كاري دانش آموزان دختر مقطع ابتدايي
شقايق حاجي حيدري ورنوسفادراني 2023هدف پژوهش حاضر بررسي اثر خردعمومي و خستگي ذهني بر ميزان دغل كاري دانش آموزان دختر مقطع ابتدايي بود. طرح پژوهش نيمه آزمايشي با طرح پس آزمون چندگروهي بود. جامعه آماري دانش آموزان ابتدايي دوره دوم (پايه هاي پنجم و ششم) ابتدايي شهر همدان بود كه نمونه اي به تعداد 200 نفر انتخاب و ميانگين دغل كاري اين گروه محاسبه شد سپس 68 نفر از آنها بصورت هدفمند انتخاب و بصورت تصادفي در چهار گروه 17 نفره (گروه تاثير خرد عمومي، گروه القاي خستگي ذهني، گروه تركيب آموزش خرد و اثر خستگي ذهني و گروه كنترل) جايگذاري گرديدند. جهت گردآوري اطلاعات از آزمون استروپ براي خستگي ذهني و حل ماتريس براي ميزان دغل كاري استفاده شد. داده ها با آزمون t تك گروهي تحليل شد. نتايج نشان داد كه تاثير خرد عمومي (05/0>p ،59/2-=t)، القاي خستگي ذهني(01/0>p ،49/21-=t) و تركيب تاثير خرد و اثر خستگي ذهني (01/0>p ،97/4-=t)، بر دغل كاري موثر هستند و تفاوتي بين گروه كنترل با گروه معيار مشاهده نشد (05/0 Thesis summary
-
تدوين مدل رضايت زناشويي بر اساس طرحواره هاي ناسازگار اوليه با نقش واسطه اي سبك هاي عشق ورزي در دانشجويان متاهل
مريم گودرزي 2023هدف از انجام پژوهش حاضر تدوين مدل رضايت زناشويي بر اساس طرحواره ناسازگار اوليه با نقش واسطه اي سبك هاي عشق ورزي در دانشجويان متاهل بود. روش تحقيق توصيفي همبستگي با رويكرد معادلات ساختاري و از نظر هدف كاربردي است. جامعه آماري شامل كليه دانشجويان متاهل دانشگاه هاي شهر همدان بود. جهت تعيين حجم نمونه در اين پژوهش، در مرحله اول از بين دانشگاه هاي همدان، دانشگاه بوعلي سينا و علوم پزشكي مشخص و سپس در مرحله دوم، به روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي تعداد 380 از دانشجويان متاهل انتخاب و پرسش نامه ها را تكميل كردند. ابزار گردآوري داده ها شامل پرسش نامه طرحواره هاي ناسازگار اوليه ( YSQ-SF ) و پرسش نامه سبك هاي عشق ورزي (lAS) و پرسش نامه رضايت زناشويي انريچ بود. تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از روش آماري همبستگي از نوع مدل يابي معادلات ساختاري با استفاده از نرم افزار Lisrel 8.8 و SPSS22 انجام شد. يافته ها نشان داد مدل معادلات ساختاري رضايت زناشويي و طرحواره ناسازگار اوليه با نقش واسطه اي سبك هاي عشق ورزي از برازش مناسبي برخوردار است. بين طرحواره هاي ناسازگار اوليه (استحقاق، رها شدگي، ايثار) با عشق ورزي (عشق رومانتيك، عشق شهواني، عشق فداكارانه) و رضايت زناشويي رابطه مستقيم و معناداري وجود دارد. همچنين بين طرحواره هاي ناسازگار اوليه (استحقاق، رها شدگي، ايثار) با عشق ورزي و رضايت زناشويي رابطه مستقيم و معناداري وجود دارد. بين طرحواره هاي ناسازگار اوليه (استحقاق، رها شدگي، ايثار) رضايت زناشويي از طريق عشق ورزي (عشق رومانتيك، عشق شهواني، عشق فداكارانه)، رابطه غيرمستقيم و معناداري وجود دارد.
Thesis summary
-
مقايسه ي تأثير آموزش بازي هاي حركتي موزون و بازي درماني مبتني بر رابطه ي والد-كودك بر خودتنظيمي هيجاني و اضطراب جدايي دانش آموزان پايه ي اول
محمد نبي ئي 2023چكيده: اختلال اضطراب جدايي يكي از شايع ترين اختلالات اضطرابي در دوران كودكي و يك اولويت بهداشت عمومي در سراسر جهان است. كودكان داراي اختلال اضطراب جدايي در تنظيم هيجانات به ويژه هيجانات منفي خود مشكل دارند. بنابراين، پژوهش حاضر با هدف مقايسه ي تأثير آموزش بازي هاي حركتي موزون و بازي درماني مبتني بر رابطه ي والد-كودك بر خودتنظيمي هيجاني و علائم اضطراب جدايي كودكان انجام شد. اين پژوهش از نوع آزمايشي با طرح پيش آزمون-پس آزمون چندگروهي بود. تعداد 60 نفر از دانش آموزان داراي اختلال اضطراب جدايي به روش نمونه گيري هدفمند و معرفي مسئولين مدرسه با استفاده از پرسشنامه ي غربالگري اضطراب جدايي و مصاحبه باليني ساختاريافته انتخاب و به صورت تصادفي در سه گروه آموزش بازي هاي حركتي موزون، گروه بازي درماني مبتني بر رابطه ي والد-كودك و گروه كنترل گمارده شدند. با توضيح دستورالعملها و اطمينان از رازداري و محرمانه بودن اطلاعات، داده هاي پيش آزمون با استفاده از پرسشنامه ي خودتنظيمي هيجاني(شيلد و كيكتي، 1997) و اضطراب جدايي (هان و همكاران، 2003) از هر سه گروه جمعآوري شد. دو نوع مداخله ي بازي درماني اجرا و در نهايت داده هاي پس آزمون يك هفته بعد از انجام مداخلات جمع آوري شد. براي بهره گيري گروه كنترل از خدمات درمان نيز، پس از جمع آوري داده هاي پس آزمون، مداخله ي درماني براي آنها نيز ارائه شد. نتايج تحليل كوواريانس نشان داد كه هر دو شكل مداخله ي بازي درماني بركاهش علائم اضطراب جدايي و افزايش خودتنظيمي هيجاني در دانش آموزان اثر معناداري دارند (05/0p<). با اين وجود در رابطه با كاهش علائم اضطراب جدايي، تأثير بازي درماني مبتني بر رابطه ي والد-كودك بيشتر از آموزش بازي هاي حركتي موزون بود، اما در رابطه با خودتنظيمي هيجاني تفاوت معناداري بين هر دو مداخله در نمرات پس آزمون مشاهده نشد(05/0p>). بنابراين مي توان گفت كه در مواجهه با كودكان داراي اضطراب جدايي، روش هاي بازي درماني به ويژه تعامل با والدين و درگيركردن آنها در فرايند درمان براي بهبود مشكلات روان شناختي كودكان بسيار مفيد است.
Thesis summary
-
تبيين گرايش به رفتارهاي پرخطر نوجوانان براساس صفات سه گانه تاريك شخصيت مادران با ميانجي گري طرحواره هاي ناسازگار اوليه ي نوجوانان
زهرا اميري 2023وقوع و گسترش جرم در بزرگسالي، از دوره هاي نوجواني و جواني از ارتكاب به رفتارهاي پرخطر آغاز مي شود؛ عوامل متعددي نظير ساختارهاي شناختي فرد و ويژگي هاي شخصيتي اعضاء خانواده در شكل گيري رفتارهاي پرخطر وجود دارد. پژوهش حاضر به منظور تبيين رفتارهاي پرخطر نوجوانان براساس صفات سه گانه تاريك شخصيت مادران با ميانجي گري طرحواره هاي ناسازگار اوليه ي نوجوانان انجام شد. روش پژوهش توصيفي بود، جامعه آماري شامل كليه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان ملاير در سال تحصيلي 1401- 1402 به همراه مادرنشان بود. در اين پژوهش از 367 دانش آموز كه نمره ي بالاتر از 114 در پرسشنامه رفتارهاي پرخطر كسب كردند، به همراه مادرنشان به عنوان نمونه استفاده شد. جهت انتخاب نمونه از نمونه گيري به صورت خوشه اي چند مرحله اي استفاده شد. در اين پژوهش از سه پرسشنامه پرسشنامه خطرپذيري جوانان ايراني علي زاده محمدي و احمدآبادي ، پرسشنامه صفات سه گانه تاريك شخصيت جوناسون و وبستر و فرم كوتاه طرحواره يانگ استفاده شد. داده ها با استفاده از دو نرم افزار SPSS-24 و Lisrel 8.8 با روش تحليل مسير تحليل شدند. نتايج پژوهش حاكي از آن بود كه همبستگي معناداري بين تمام متغيرهاي مورد مطالعه، به استثناء رابطه ي همبستگي بين صفت تاريك جامعه ستيزي كه با طرحواره ي نقص/شرم معنادار نبود، در سطح(05/0> p) وجود دارد. الگوي مدل يابي تحليل مسير نشان دهنده آن بود كه صفت خودشيفتگي مادر با ميانجي گري سه طرحواره ي نقص/شرم، وابستگي/بي كفايتي و آسيب پذيري نسبت به بيماري/ضرر نوجوان، به ترتيب با مقدار β، 04/0، 08/0 و 03/0 در سطح (05/0> p) تاثير معناداري بر رفتارهاي پرخطر نوجوان دارد. همچنين صفت جامعه ستيزي مادر با ميانجي گري دو طرحواره ي وابستگي/بي كفايتي و آسيب پذيري نسبت به بيماري/ضرر نوجوان، به ترتيب با مقدار β، 07/0 و 06/0 در سطح (05/0> p) تاثير معناداري بر رفتارهاي پرخطر نوجوان دارد. همچنين صفت ماكياوليسم مادر با ميانجي گري دو طرحواره ي وابستگي/بي كفايتي و آسيب پذيري نسبت به بيماري/ضرر نوجوان، به ترتيب با مقدار β، 05/0 و 12/0 در سطح (05/0> p) تاثير معناداري بر رفتارهاي پرخطر نوجوان دارد. اما دو صفت تاريك جامعه ستيزي و ماكياوليسم مادر، به ترتيب با مقدار β، 004/0 و 015/0 در سطح (05/0> p) با ميانجي گري طرحواره ي نقص/شرم نوجوان تاثير معناداري بر رفت
Thesis summary
-
پيش بيني خودانزجاري بر اساس احساس كنترل، احساس تنهايي و حمايت اجتماعي ادراك شده در زلزله زدگان سرپل ذهاب
فاطمه ميرزايي 2023هدف از انجام اين پژوهش، پيش بيني خودانزجاري بر اساس احساس كنترل، احساس تنهايي و حمايت اجتماعي ادراك شده در زلزله زدگان سرپل ذهاب بود. اين پژوهش بر اساس هدف، از نوع تحقيقات كاربردي و از نظر نحوه گردآوري داده ها، توصيفي از نوع همبستگي با هدف پيش بيني بود. در اين پژوهش، احساس كنترل، احساس تنهايي و حمايت اجتماعي ادراك شده به عنوان متغيرهاي پيش بين و خودانزجاري به عنوان متغير ملاك در نظر گرفته شده بود. جامعه آماري پژوهش مذكور متشكل از جمعيت شهرستان سرپل ذهاب كرمانشاه، كه زلزله را تجربه كردند، بود كه بر اساس سرشماري سال 1395 تعداد 85342 نفر بودند كه از اين تعداد با استفاده از فرمول كوكران و با ضريب خطاي 5 درصد، 382 نفر انتخاب شدند كه با شيوه نمونه گيري تصادفي طبقه اي، 191 زن و 191 مرد بودند. ابزارهاي پژوهش عبارت از مقياس چندبعدي انزجار از خود كريرايز (2014)، پرسشنامه احساس كنترل شاپيرو (1994)، مقياس احساس تنهايي راسل (1996) و مقياس حمايت اجتماعي ادارك شده زيمت (1988) است. داده ها با استفاده از SPSS26 و از طريق رگرسيون گام به گام و همبستگي مورد آزمون قرار گرفت. نتايج تحليل رگرسيون در سطح معناداري 0 نشان داد احساس تنهايي 65 درصد، احساس تنهايي و حمايت اجتماعي ادراك شده به طور معكوس 66 درصد و احساس تنهايي، حمايت اجتماعي ادراك شده به طور معكوس و احساس كنترل به طور معكوس 67 درصد از واريانس خودانزجاري را پيش بيني مي كنند.
Thesis summary
-
تاثير آموزش بازي وارسازي(گيميفيكيشن) بر اصلاح عملكرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدائي شهر همدان
حانيه رجبي برومند 2023مقدمه: خواندن يكي از برنامه هايي است كه در تمام برنامه هاي دبستاني سرايت كرده است. كودكان خواندن را در كلاس اول و گاهي زودتر آغاز مي كنند و در تمام طول دوران تحصيلشان اين وابستگي به خواندن ادامه پيدا مي كند. شكست در يادگيري خواندن عمومي ترين مشكلي است كه در كودكان دچار ناتواني يادگيري يافت مي شود. در صورت عدم مداخله مناسب و به هنگام براي رفع نارسايي هاي شناختي و هيجاني اين مشكلات تا بزرگسالي ادامه خواهند يافت. از آنجا كه بازي مي تواند بسياري از جنبه هاي رشدي فرد به ويژه رشد شناختي و هيجاني را تحت تاثير قرار دهد، لذا بازي وارسازي هم در دانش آموزان نارساخوان موثر خواهد بود. بنابراين هدف پژوهش حاضر تاثير آموزش بازي وارسازي( گيميفيكيشن) بر اصلاح عملكرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدائي شهر همدان بوده است. مواد و روش ها: طرح اين پژوهش از نوع نيمه آزمايشي با دو گروه آزمايشي و گروه كنترل بوده است. جامعه آماري اين پژوهش شامل كليه دانش آموزاني است كه داراي اختلال يادگيري خواندن در مقطع ابتدائي هستند؛ كه به مراكز اختلال يادگيري باران و ساحل شهر همدان مراجعه كرده اند. از ميان اين دانش آموزان 30 دانش آموز به عنوان نمونه مورد نظر و با روش نمونه گيري در دسترس؛ انتخاب شدند. سپس اين دانش آموزان در دو گروه 15 نفره ي آزمايش و كنترل قرار گرفتند. براي گروه آزمايش 8 جلسه ي بازي وارسازي به مدت 40 دقيقه اجرا گرديد. ابزار: آزمون نما كرمي نوري و مرادي(1378) و بازي وارسازي. يافته ها: يافته ها نشان داد كه بازي وارسازي بر بهبود خورده آزمون هاي خواندن كلمات، قافيه، ناميدن تصاوير، درك متن، درك كلمات، حذف آواها، خواندن ناكلمات، نشانه حروف و مقوله ها تاثير مثبت و معنادار دارد، اما تاثير بازي وارسازي بر بهبود خورده آزمون زنجيره كلمات معنادار نبود. بحث و نتيجه گيري: از يافته ها مي توان نتيجه گرفت كه روش بازي وارسازي قادر است عملكرد خواندن دانش آموزان نارساخوان را بهبود بخشد، بنابراين استفاده از اين روش به عنوان روشي براي بهبود خواندن دانش آموزان نارساخوان پيشنهاد مي شود.
Thesis summary
-
بررسي رابطه ميان دشواري در تنظيم هيجان، ناگويي هيجاني و ابراز گري هيجان با استعداد خيانت زناشويي در افراد متاهل
تارا فخر 2022خيانت زناشويي، يكي از عمده ترين دلايل از هم پاشيدگي روابط زناشويي و زمينه اصلي بروز مشكلات و تعارضات زناشويي است. هدف از انجام اين پژوهش بررسي رابطه ميان دشواري در تنظيم هيجان، ناگويي هيجاني و ابراز گري هيجان با استعداد خيانت زناشويي در افراد متاهل بود. جامعه آماري اين پژوهش شامل كليه افراد متاهل ساكن در شهرستان بروجرد در سال 1401 بود. كه از اين ميان، تعداد 200 فرد متاهل به روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوري داده ها از پرسشنامه استعداد خيانت زناشويي پولات (2006)، پرسشنامه دشواري در تنظيم هيجان (DERS)، پرسشنامه ناگويي هيجاني تورنتو و پرسشنامه ابرازگري هيجاني كينگ و آمونز (1990) استفاده شد كه به صورت مجازي به افراد مورد نظر تحويل و پس از تكميل، جمع آوري شدند. براي تحليل داده ها از همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون چندگانه استفاده شد. نتايج حاصل از اين پژوهش نشان داد كه ميان دشواري در تنظيم هيجان و استعداد خيانت زناشويي رابطه مثبت معنا دار برقرار است (01/0>p و 06/9=F) ؛ ميان ناگويي هيجاني و استعداد خيانت زناشويي نيز رابطه مثبت معنادار برقرار است (01/0>p و 77/11=F)، همچنين؛ ميان ابراز گري هيجاني منفي و استعداد خيانت زناشويي رابطه مثبت معنادار برقرار است (01/0>p و 96/12=F) . در نهايت با توجه به وجود رابطه معنادار ميان دشواري در تنظيم هيجان، ناگويي هيجاني و ابراز گري هيجاني با استعداد خيانت زناشويي، مي توان نتيجه گرفت كه مشكل در نظم بخشي هيجانات و ابرازهيجانات منفي ميان افراد متاهل مي تواند سبب افزايش استعداد خيانت زناشويي در اين افراد گردد.
Thesis summary
-
اثربخشي آموزش زبان بدن بر طرحواره هاي شكست و نقص دانشجويان داراي افت تحصيلي
ريحانه محجل 2022يكي از عوامل موثر بر زندگي شخصي و اجتماعي دانشجويان سيستم شناختي و طرحواره هاي آنهاست. وجود چالش ها و استرس هاي فراوان باعث مي شود كه برخي دانشجويان براي حذف اين تجربه هاي استرس زا، طرحواره هاي ناكارآمد خود را به كار ببرند. طرحواره هاي ناسازگار اوليه در حوزه بريدگي و طرد و خودگرداني و عملكرد مختل مانند طرحواره نقص و شكست نقش اصلي را در كاهش عزت نفس و حفظ اختلال اضطراب اجتماعي دارند. افرادي كه داراي طرحواره هستند در كودكي پيام مناسب را از جانب والدين خود نداشتند و حتي پيام هاي متناقض و نشانه هاي بدن متضاد دريافت كرده اند و سيستم پردازش و ادراكي آنها با مشكل مواجه شده است. به طور خاص، نشانه هاي بدن متضاد، تشخيص احساسات از چهره ها و سيستم ادراكي فرد را مختل مي كند و زماني كه كودك پيام هاي متناقض و نشانه هاي بدن متضاد را از والدين دريافت كرده باشد سيستم ادراكي وي از بدن خودش و ديگران دچار مشكل ميشود بنابراين آموزش هاي مجدد مانند زبان بدن در راستاي تنظيم مجدد سيستم ادراكي و برقراري تعامل اجتماعي مناسب ضرورت دارد. مطالعه حاضر با هدف تعيين تاثير آموزش زبان بدن بر طرحواره هاي شكست و نقص دانشجويان انجام شد. روش تحقيق از نوع نيمه آزمايشي و با طرح پيش آزمون-پس آزمون با گروه كنترل بود. جامعه آماري اين پژوهش را دانشجويان داراي افت تحصيلي دانشگاه صنعتي قم تشكيل دادند كه 30 نفر از آنان به شيوه در دسترس براي طرحواره شكست انتخاب شدند و با روش تصادفي در دو گروه 15 نفره آزمايش و كنترل قرار گرفتند و همچنين30 نفر از آنان به شيوه در دسترس براي طرحواره نقص انتخاب شدند و با روش تصادفي در دو گروه 15 نفره آزمايش و كنترل قرار گرفتند. براي گردآوري داده هاي پژوهش در مراحل پيش آزمون و پس آزمون از گويه هاي شكست و نقص پرسشنامه طرحواره يانگ استفاده شد. آموزش زبان بدن بر اساس برنامه بني اسدي و دسوزا(2011) در 8 جلسه و در هر جلسه به مدت 90 دقيقه براي دانشجويان گروه آزمايش اعمال گرديد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS 22 مورد تجزيه تحليل قرار گرفت. نتايج حاصل از تحليل كوواريانس تك متغيري نشان داد كه تفاوت معناداري بين پس-آزمون نمرات شكست و نقص گروه آزمايش و گروه كنترل وجود داشت. طبق اين نتايج، 64.9 درصد از واريانس تغييرات در طرحواره شكست توسط آموزش زبان بدن قابل تبيين است. همچنين نتايج نشان داد57.1
Thesis summary
-
تدوين مدل ساختاري نقش كمال گرايي در تنظيم شناختي هيجان با ميانجي گري فعال سازي و بازداري رفتاري
نسرين يوسفي 2022تنظيم شناختي هيجان فرآيندي است كه در افزايش، كاهش و يا نگهداري مؤلفه هاي هيجاني، شناخت ها و رفتارها به انسان ها كمك مي كند. هدف اين پژوهش بررسي نقش واسطه اي مجموعه هاي فعال سازي و بازداري رفتاري در رابطه بين كمال گرايي با تنظيم شناختي هيجان بود. طرح پژوهش حاضر توصيفي، از نوع همبستگي بود. جامعه ي آماري پژوهش تمام دانشجويان مقطع كارشناسي دانشگاه بوعلي سينا در سال تحصيلي 1400-1401 بودند كه 382 نفر به عنوان نمونه ي پژوهش انتخاب شدند. نمونه هاي اين پژوهش با روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوري داده ها، پرسشنامه هاي مقياس هيجانات مثبت و منفي، مقياس كمال گرايي مثبت و منفي و مقياس سيستم هاي بازداري و فعال سازي رفتاري اجرا شد. جهت تحليل داده ها از نرم افزار SPSSنسخه 22 به منظور تحليل داده هاي توصيفي و از نرم افزار ليزرل نسخه 8/8 براي آزمون روابط بين متغيرها و فرضيه هاي نهايي استفاده شد. نتايج برازش مدل نشان مي دهد كه مدل تبيين تنظيم شناختي هيجان براساس كمال گرايي با نقش واسطه گري سيستم فعال سازي و بازداري رفتاري از برازش مطلوب برخوردار است (P ˃01/0 ، 96/0=CFI ، 94/0=IFI ، 94/0= NFI ). كمال گرايي مثبت و منفي بر سيستم فعال سازي و بازداري رفتاري اثر مستقيم دارد. اثر مستقيم فعال سازي رفتاري بر استراتژي هاي منفي تنظيم هيجان و استراتژي هاي مثبت تنظيم هيجان رابطه ي معناداري دارد، همچنين، اثرات مستقيم فعال سازي و بازداري رفتار بر استراتژي منفي تنظيم هيجان و استراتژي مثبت تنظيم هيجان هم رابطه اي معنادار است. رابطه بين كمال گرايي منفي و كمال گرايي مثبت با راهبردهاي منفي هيجان از طريق سيستم فعال سازي رفتار معنادار است. همچنين براساس نتايج رابطه بين كمال گرايي منفي و كمال گرايي مثبت راهبرد مثبت تنظيم هيجان از طريق سيستم فعال سازي رفتار نيز معنادار است. رابطه بين كمال گرايي منفي و كمال گرايي مثبت با راهبرد منفي هيجان از طريق سيستم بازداري رفتار معنادار است. توجه به اين نتايج مي تواند به دانش آسيب شناختي ما در رابطه با مكانيسم هاي آسيب زاي كمال گرايي نسبت به تنظيم هيجانات بيافزايد و سطح سلامت روانشناختي را در جمعيت عمومي ارتقا بخشد. همچنين توجه به اثراتي كه سيستم هاي فعال سازي و بازداري رفتاري بر روي تنظيم شناختي هيجانات ما مي گذارند، حائز اهميت است.
Thesis summary
-
تدوين مدل ساختاري تبيين افكار خودكشي بر اساس تروماي كودكي با نقش واسطه اي شفقت به خود و شرم در زنان شهر ايلام
پرديس تدين 2022خودكشي يك نگراني قابل توجه براي سلامت عمومي و از معضلات مهم رواني و اجتماعي هر جامعه اي است. درباره خودكشي و عوامل روان شناختي تاثيرگذار بر آن پژوهش هاي اندكي صورت گرفته است لذا در پژوهش حاضر مدلي براي تبيين اين پديده مورد بررسي قرار گرفت. هدف مطالعه حاضر تدوين مدلي براي تبيين افكار خودكشي براساس تروماهاي دوران كودكي با نقش واسطه اي شفقت به خود و شرم بود. طرح پژوهش حاضر، توصيفي براساس مدل يابي معادلات ساختاري بود. جامعه آماري شامل 84400 نفر از زنان بالاي 18 سال ساكن شهر ايلام در سال 01-1400 كه در شبكه هاي مجازي مربوط به شهر ايلام عضويت داشتند و از اين تعداد 300 نفر به روش نمونه گيري داوطلبانه و در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه هاي افكار خودكشي بك (1961)، فرم كوتاه پرسشنامه تروماي دوران كودكي برنشتاين و همكاران (2003)، شفقت خود نف (2003) و عاطفه خودآگاه-3 تانگني (1998) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزارهاي SPSS و Amos تجزيه و تحليل شدند. نتايج نشان داد تروماي كودكي به صورت مثبت افكار خودكشي را پيش بيني مي كند. تروماي كودكي نيز بر شرم و شفقت به خود به ترتيب اثر مثبت و منفي دارد (01/0>P) و در نهايت مدل پيشنهادي اين مطالعه از برازش مطلوبي برخوردار بود. بنابراين، نتايج حاكي از آن است كه تروماهاي كودكي با كاهش شفقت نسبت به خود و ايجاد احساس شرم، زمينه ساز افكار خودكشي در بزرگسالي مي شود. اين يافته ها نياز به توجه به دوران كودكي و اهميت آن براي كاهش احتمال خطر خودكشي را برجسته مي كند. همچنين درمان هاي متمركز بر شفقت و كاهش احساس شرم مي تواند هدف مداخلاتي براي قربانيان تروماهاي دوران كودكي جهت كاهش افكار خودكشي آن ها باشد.
Thesis summary
-
مقايسه ي ميزان تعارض، سبك هاي حل تعارض و تعهد زناشويي در زوجين نابارور، بارور شده با لقاح مصنوعي و بارور بهنجار
محمدرضا روشنايي 2022چكيده: فرزندآوري يكي از نيازهاي بشري و از دلايل گرايش جوانان به زندگي مشترك است. در مواردي زوجين توانايي فرزندآوري به صورت طبيعي را ندارند و نيازمند كمك هاي پزشكي هستند. گروهي به كمك علم پزشكي با لقاح مصنوعي بارور و گروهي ديگر، از اين موهبت الهي بي بهره مي مانند كه مي تواند مسائل روانشناختي و خانوادگي خاصي را ايجاد كند. بنابراين، موضوع ناباروري و باروري با لقاح مصنوعي علاوه بر قلمرو پزشكي، در قلمرو علوم رفتاري و شناختي، به ويژه در حيطه روابط زناشويي، قابل بحث و بررسي است. هدف از اين مطالعه، مقايسه ي ميزان تعارض، سبك هاي حل تعارض و تعهد زناشويي در زوجين نابارور، بارورشده با لقاح مصنوعي و بارور بهنجار است. روش پژوهش علي-مقايسه اي است و جامعه ي آماري شامل كليه ي زوجين مراجعه كننده به بيمارستان ها و درمانگاه هاي باروري و ناباروري شهر تهران مي باشد. حجم نمونه شامل 50 زوج نابارور، 50 زوج بارورشده با لقاح مصنوعي و 50 زوج بارور طبيعي است كه در بازه ي زماني ارديبهشت و خرداد 1401 به بيمارستان بانوان آرش تهران مراجعه كرده اند و به روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند. براي جمع آوري داده ها از مقياس تعارض زناشويي كانزاس، سبك هاي حل تعارض ROCI-II و تعهد زناشويي DCI استفاده شد. نتايج تحليل واريانس چند متغيري نشان داد كه بين زوجين نابارور (اوليه و ثانويه)، بارورشده با لقاح مصنوعي و بارور بهنجار از نظر متغيرهاي تعارض زناشويي، سبك هاي حل تعارض و تعهد زناشويي تفاوت معني داري وجود دارد. در زوجين نابارور اوليه و بارور با لقاح مصنوعي، تعارض زناشويي بالاتر و تعهد زناشويي پايين تر از زوجين نابارور ثانويه و بارور بهنجار بوده و زوجين نابارور اوليه بيشتر از سبك هاي حل تعارض مسلط، ملزم شده و اجتنابي بهره مي برند. همچنين، زوجين بارورشده با لقاح مصنوعي بيشتر داراي سبك هاي حل تعارض ملزم شده، اجتنابي و يكپارچه بوده و زوجين نابارور ثانويه و بارور بهنجار داراي سبك هاي حل تعارض يكپارچه و مصالحه هستند. علاوه بر اين، نتايج تحليل همبستگي پيرسون نشان داد كه بين ميزان تعارض، سبك هاي حل تعارض و تعهد زناشويي در گروه هاي زوجين نابارور (اوليه و ثانويه)، بارورشده با لقاح مصنوعي و بارور بهنجار رابطه معناداري وجود دارد. بر پايه اين پژوهش، ناباروري و عدم توانايي در باروري طبيعي روابط زناشويي را تحت شعاع قرار مي د
Thesis summary
-
تاثير آموزش برنامه كاهش استرس مبتني بر تكنيك هاي ذهن آگاهي (MBSR) بر خستگي چندبعدي و تمركز در داوطلبان كنكور كارشناسي ارشد
فاطمه دادبيگي 2022هدف پژوهش حاضر بررسي تاثير آموزش برنامه كاهش استرس مبتني بر تكنيك هاي ذهن آگاهي بر خستگي چندبعدي و تمركز در داوطلبان كنكور كارشناسي ارشد بود. اين پژوهش از نظر هدف كاربردي و طرح آن نيمه آزمايشي همراه با پيش آزمون و پس آزمون با گروه آزمايش و كنترل بود. جامعه آماري پژوهش شامل كليه داوطلبان كنكور ارشد مجموعه روان شناسي سال 1401 شهر مشهد بود كه از بين اين افراد، نمونه اي به حجم 250 نفر به شيوه در دسترس انتخاب و پرسشنامه خستگي چندبعدي و پرسشنامه تمركز با استفاده از سايت پرس لاين به صورت مجازي براي آن ها توزيع شد. سپس افراد داراي خستگي و عدم تمركز از بين آن ها انتخاب شدند و به صورت تصادفي در دو گروه 15 نفري آزمايش و كنترل جايابي شدند. سپس گروه آزمايش به صورت مجازي و توسط اپليكيشن ايراني قرار تحت آموزش 8 جلسه اي برنامه كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي (MBSR) قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحليل كوواريانس چندمتغيره تحليل شد. نتايج حاصل نشان داد اثر آموزش برنامه كاهش استرس مبتني بر تكنيك هاي ذهن آگاهي (MBSR) بر خستگي چندبعدي (مجذور اتا=37%)، تمركز ارادي (مجذور اتا=34%) و تمركز غير ارادي (مجذور اتا=41%) در داوطلبان كنكور ارشد معنادار است و ميزان خستگي چند بعدي و تمركز غيرارادي را كاهش و ميزان تمركز ارادي را افزايش مي دهد. نتيجه گيري: با استفاده از برنامه كاهش استرس مبتني بر تكنيك هاي ذهن آگاهي مي توان خستگي چندبعدي را در داوطلبان كنكور را كاهش داد و تمركز آن ها را بهبود بخشيد.
Thesis summary
-
تاثير اصلاح تصور بدني با رويكرد شناختي-رفتاري بر طرحواره شرم و نقص و خودپنداره جسماني دختران مصرف كننده وافر لوازم آرايشي
فريده السادات ميرصفايي 2022هدف از پژوهش حاضر بررسي تاثير اصلاح تصور بدني با رويكرد شناختي-رفتاري بر طرحواره شرم و نقص و خودپنداره جسماني دختران مصرف كننده وافر لوازم آرايشي بود. روش پژوهش نيمه آزمايشي از نوع پيش آزمون-پس آزمون با گروه كنترل و جامعه آماري شامل دانشجويان دختر 20 تا 25 سال ساكن اصفهان بود. نمونه آماري شامل 30 دانشجوي دختر 20 تا 25 سال انتخاب شد و به صورت تصادفي در دو گروه (آزمايش و كنترل) 15 نفره قرار گرفتند. پس از اجراي پيش آزمون ها، پروتكل هشت جلسه اي شناختي-رفتاري و اجراي پس آزمون انجام شد و داده ها با استفاده از پرسشنامه هاي: فرم بلند طرحواره ناسازگار يانگ(1990) و خودپنداره جسماني راجرز(1983). پرسشنامه استفاده از لوازم آرايشي(1399) و تصويربدني مارش(1996) به دست آمد. داده ها با آزمون تحليل كوواريانس تجزيه و تحليل شد. كه يافته هاي حاصل از تحليل داده ها، نتايج نشان داد درمان شناختي-رفتاري استفاده از لوازم آرايشي (01/0p ، 93/8 =F) را كاهش داد و همچنين تصويربدني دختران را اصلاح كرد، همچنين اين درمان طرحواره شرم و نقص(01/0 p<، 26/10 = F) را تعديل كرد و خودپنداره جسماني شركت كننده ها در پژوهش (01/0 p<، 95/18 = F) را افزايش داد. همچنين درمان شناختي رفتاري باعث تغييرتصويربدني از منفي به مثبت شد(05/0P>). بنابراين رويكرد شناختي-رفتاري بر طرحواره شرم و نقص، خودپنداره جسماني و همچنين تصوير بدني تاثير داشت. پس اين روش درماني مي تواند بر روي دختران اجرا شود تا باعث بالا رفتن سلامت رواني و كاهش آسيب هاي روانشناختي ناشي از تصويربدني منفي شود و ميزان استفاده از لوازم آرايشي در دختران را كم كند.
Thesis summary
-
ارائه مدلي مبتني بر شبكه هاي عصبيِ يادگيريِ عميق براي
پيش بيني ابراز خشونت فيزيكي در ميان دانش آموزان ودانشجويان
طاهره توفيقي مشهود 2022پژوهش حاضر بررسي يك مدل نوين پردازش موازي اطلاعات (مدل شبكه هاي عصبي مصنوعي) در حوزه پيش بيني پديده ها در روانشناسي مي باشد. شبكه هاي عصبي، سيستم ها و روش هاي محاسباتيِ نويني هستند كه براي يادگيري ماشيني، نمايش دانش، و در انتها اِعمال دانش به دست آمده در جهت پيش بيني پاسخ هاي خروجي از سامانه هاي پيچيده مورد استفاده قرار مي گيرند. با توجه به افزايش خشونت فيزيكي در بين دانش آموزان و دانشجويان و لزوم شناخت مولفه ها و عوامل پيش بيني كننده ي ابراز خشونت فيزيكي، پژوهش حاضر با هدف پيش بيني ابراز خشونت فيزيكي در بين دانش آموزان و دانشجويان انجام شد. داده هاي اوليه متغير هاي پژوهش از پايگاه داده مربوط به پروژه طرح ملي رشيد(1398) با عنوان "بررسي ميزان شيوع رفتارهاي پرخطر در نوجوانان ايران و شناسايي عوامل فردي و محيطي موثر بر آن" استخراج شده است. در پايگاه داده ي استفاده شده در اين پژوهش، جامعه ي آماري افراد 15 تا 25 ساله هاي شهرهاي تهران، همدان، اصفهان، بابل، مشهد و اهواز هستند كه با حجم نمونه 1761تن اجرا شده است. در اين پژوهش با توجه به انبوه عوامل اثرگذار در ابراز خشونت فيزيكي و پيچيدگي هاي روابط موجود بين متغيرها از تكنيك داده كاوي و شبكه هاي عصبي يادگيري عميق، براي پيش بيني استفاده شد و توانمندي آن نسبت به مدل رگرسيون مورد مقايسه قرار گرفت. يافته ها نشان داد شبكه هاي عصبي به كار رفته در اين پژوهش ابراز خشونت فيزيكي را با دقت 91 درصد و با مقدار خطاي پاييني پيش بيني مي كنند. نتايج شبيه سازي شبكه ي عصبي نشان داد كه شبكه ي عصبيِ يادگيريِ عميق، در مقايسه با روش هاي خطي توانايي بالايي در پيش بيني ابراز خشونت فيزيكي در ميان دانش آموزان و دانشجويان دارد.
Thesis summary
-
بررسي رابطه بين خود شفقت ورزي و باورهاي ناكارآمد باترس ازمرگ در افراد داراي نشانگان ترس از كرونا ويروس
فرشيد محمدي ميشني 2022چكيده پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه بين خود شفقت ورزي و باورهاي ناكارآمد باترس ازمرگ در افراد داراي نشانگان ترس از كرونا ويروس انجام شد. روش تحقيق از نوع همبستگي بود. جامعه پژوهش شامل تمام افراد 18 سال به بالا كه داراي نشانگان ترس از كرونا ويروس در شهرستان همدان بودند. نمونه اوليه شامل 320 نفراز زنان و مردان داراي نشانگان ترس از كرونا ويروس بودند و تعداد 100 نفر از بين آن ها انتخاب شدند و چون جامعه اين پژوهش افراد داراي ترس از كرونا ويروس است، نمونه گيري به صورت هدفمند بود. ابزار اندازه گيري پژوهش مقياس اضطراب كرونا ويروس (CDAS )، مقياس اضطراب مرگ تمپلر (1970)؛ پرسشنامه خودشفقت ورزي (2003) و پرسشنامه نگرش هاي ناكارآمد وايزمن و بك (1978) بود و تجزيه و تحليل داده هاي پژوهشي با استفاده از روش هاي آمار توصيفي و استنباطي (پارامتريك و ناپارامتريك) و طي مراحلي با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت. آزمون فرضيه ها از طريق آزمون همبستگي پيرسون و روش تحليل رگرسيون انجام شد. تحليل نتايج نشان داد بين ترس از مرگ در افراد داراي نشانگان ترس از كرونا ويروس با خوددلسوزي رابطه منفي و معنادار وجود دارد و بين متغير ترس از مرگ در افراد داراي نشانگان ترس از كرونا ويروس با باورهاي ناكارآمد رابطه مثبت و معناداري به ترتيب وجود دارد، همچنين بين متغير ترس از مرگ در افراد داراي نشانگان ترس از كرونا ويروس با مهرباني با خود رابطه منفي و معنادار وجود دارد و بين متغير ترس از مرگ در افراد داراي نشانگان ترس از كرونا ويروس با ذهن آگاهي رابطه منفي و معنادار وجود دارد. سطح معناداري در اين پژوهش در سطح (01/0 ≥ p)بود. تمامي فرضيه هاي پژوهش حاضر تأييد شدند
Thesis summary
-
بررسي رابطه سبك هاي دلبستگي با بازداري هيجاني و صفات چهارگانه تاريك شخصيت در بيماران داراي اختلالات شخصيت خوشه A
محمود اكبري رزجي 2021هدف پژوهش حاضر، بررسي رابطه بين سبك هاي دلبستگي با بازداري هيجاني و صفات چهارگانه تاريك شخصيت در بيماران داراي اختلالات شخصيت خوشه A بود. اين پژوهش از نظر هدف كاربردي، از نظر ماهيت توصيفي و از نظر روش همبستگي است. براي رسيدن به اين هدف جامعه آماري پژوهش شامل تمامي بيماران داراي اختلالات شخصيت مراجعه كننده به بيمارستان هاي اعصاب و روان فرشچيان شهر همدان در شش ماه آخر سال 1399 (مهر، آبان، آذر، دي، بهمن، اسفند) كه 250 نفر بودند. نمونه مورد نظر به صورت نمونه گيري غيرتصادفي تعداد 150 نفر از مراجعه كنندگان به مراكز درماني (بيمارستان هاي رواني اعصاب و روان فرشچيان) در شش ماه آخر سال 1399 كه در مصاحبه باليني و همچنين سنجش توسط روانپزشك وقت كه تشخيص اختلال شخصيت نوع A داده شده باشند؛ مي باشد. در اين پژوهش پرسش نامه سبك دلبستگي بزرگسال كالينز و ريد؛ مقياس سيستم هاي بازداري/فعال سازي رفتاري كارور و وايت؛ پرسشنامه صفات چهارگانه و پرسشنامه اختلالات شخصيت ميلون بر روي گروه نمونه اجرا شد. در اين پژوهش تحليل داده ها در دو بخش آمار توصيفي و استنباطي انجام گرفت. در آمار توصيفي از ميانگين، انحراف معيار، جداول و نمودارها استفاده شد و در آمار استنباطي از همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون استفاده شد. نتايج نشان داد كه بين سبك دلبستگي ايمن در بيماران داراي اختلالات شخصيت خوشه A با بازداري هيجاني رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بين متغير سبك دلبستگي ناايمن با بازداري هيجاني رابطه منفي و معناداري وجود دارد. بين متغير بازداري هيجاني با سبك دلبستگي دوسوگرا رابطه منفي و معنادار وجود دارد. بين متغير صفت ضد اجتماعي با سبك هاي دلبستگي از جمله سبك دلبستگي دوسوگرا و ناايمن رابطه مثبت و معنادار و با سبك دلبستگي ايمن رابطه معنادار وجود ندارد. بين متغير صفت خودشيفته با سبك هاي دلبستگي از جمله سبك دلبستگي ناايمن رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بين متغير صفت ماكياوليسم با سبك هاي دلبستگي از جمله سبك دلبستگي دوسوگرا و ناايمن رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بين متغير صفت دگرآزاري با سبك هاي دلبستگي از جمله سبك دلبستگي دوسوگرا و ناايمن رابطه مثبت و معنادار به ترتيب وجود دارد. همچنين، بين بين متغير صفت دگرآزاري با سبك دلبستگي ايمن رابطه منفي و معنادار به ترتيب وجود دارد.
Thesis summary
-
تاثير درمان متمركز برشفقت بر علايم نفوذ، بر انگيختگي و اجتناب در اختلال استرس آسيب زاي ثانويه در پرستاران بيمارستان قلب فرشچيان شهر همدان
ميلاد محمدي 2021هدف از پژوهش حاضر تاثير درمان متمركز بر شفقت بر علايم نفوذ، برانگيختگي و اجتناب در اختلال استرس اسيب زاي ثانويه در پرستاران بيمارستان قلب فرشچيان شهر همدان بود. روش پژوهش نيمه آزمايشي از نوع پيش آزمون و پس آزمون با گروه كنترل بود. جامعه مورد نظر شامل كليه پرستاران بيمارستان قلب فرشچيان بود. كه از بين120 نفر پرستار از طريق پرسشنامه هاي مقياس استرس آسيب زاي ثانويه و پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه 84 نفر كه داراي علايم اختلال بودند مشخص شدند و بر أساس شرط ورود تعداد 30 نفر از آنها براي اجرا پژوهش در نظر گرفته شدند. پس از اجراي پيش آزمون (مقياس استرس اسيب زاي ثانويه و پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه) 30 نفر از پرستاران كه نمره خط برش پرسشنامه ها را دريافت كرده بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. 30 نفر به صورت تصادفي در دو گروه 15 نفره جايگزين شدند. يك گروه 15 نفره به مدت 8 جلسه 45 دقيقه اي تحت درمان متمركز برشفقت قرار گرفتند. پس از اتمام جلسات هم آزمون مقياس استرس آسيب زاي ثانويه و پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه اجرا شد. ابزار هاي پژوهش شامل مقياس اختلال استرس اسيب زاي ثانويه(برايد و همكاران،2004) و پرسشنامه اختلال پس از سانحه( ود درز، ليتز، هرمن، هوسكا و كين ،1994) بود. داده ها با استفاده از آزمون t همبسته و مستقل بررسي شدند. نتايج نشان داد كه درمان متمركز بر شفقت بر اختلال استرس اسيب زاي ثانويه و اختلال استرس پس از ضربه تأثير معناداري دارد(01/0 p<، 73/60 =F)، (01/0 p<، 56/60 =F) و همچنين درمان متمركز بر شفقت بر علايم نفوذ (01/0 p<، 30/31 = F)، علايم برانگيختگي(01/0 p<، 36/30 = F) و علايم اجتناب (01/0 p<، 95/48 = F)در اختلال استرس اسيب زاي ثانويه تأثير معناداري دارد. با توجه به نتايج براي كاهش علائم نفوذ، برانگيختگي و اجتناب در اختلال استرس اسيب زاي ثانويه مي توان از درمان متمركز بر شفقت استفاده كرد.
Thesis summary
-
نقش واسطه اي گسلش عاطفي بين دلزدگي زناشويي با انتظارات زناشويي و هم جوشي شناختي در زنان متاهل
مهديه يزدي پناه 2021دلزدگي زناشويي يكي از متغيرهاي مهم در روابط زناشويي است كه زندگي زناشويي را با چالش جدي مواجه كرده و در صورت تداوم مي تواند منجر به طلاق شود. دلزدگي زناشويي مي تواند تحت تاثير روابط عاطفي و انتظارات زناشويي زوجين باشد. هدف اين پژوهش بررسي نقش واسطه اي گسلش عاطفي بين دلزدگي زناشويي با انتظارات زناشويي و همجوشي شناختي در زنان متاهل بود. روش پژوهش همبستگي و از نوع مدل يابي معادلات ساختاري بود. جامعه آماري پژوهش همه زنان متاهل داراي اختلاف زناشويي مراجعه كننده به مراكز مشاوره شهر مشهد در سال 1400-1399 بودند كه نمونه اي به حجم 295 نفر با روش نمونه گيري خوشه اي تصادفي از ميان آنان انتخاب شد. ابزار استفاده شده در اين پژوهش شامل مقياس دلزدگي زناشويي پاينز (1996)، انتظارات زناشويي اميدوار و همكاران (1388)، مقياس خودمتمايزسازي اسكورون (2000) و مقياس همجوشي شناختي گيلاندرز (2014) بود. نتايج نشان داد مدل تدوين شده با داده ها برازش مناسبي داشت. نتايج روابط ساختاري مدل نشان داد كه انتظارات زناشويي و همجوشي شناختي بر دلزدگي زناشويي، اثر مستقيم و معناداري دارند. همچنين، گسلش عاطفي نيز بر دلزدگي زناشويي اثر مستقيم و معناداري داشت. نتايج روابط غيرمستقيم نشان داد كه انتظارات زناشويي و همجوشي شناختي با ميانجي گري گسلش عاطفي بر دلزدگي زناشويي اثر معناداري دارند. بر اساس نتايج همجوشي شناختي و انتظارات زناشويي با ميانجي گري گسلش عاطفي بر دلزدگي زناشويي موثر هستند. از اين رو، با تدوين برنامه هايي جهت كاهش انتظارات زناشويي و همجوشي شناختي در افراد، مي توان انتظار كاهش دلزدگي زناشويي را در آنان داشت.
Thesis summary
-
تاثير زوج درماني هيجان مدار بر سواد عاطفي و طرحواره هاي جنسي زنان سرد مزاج
كيميا فتاحي 2021اين مطالعه به منظور بررسي تأثير زوج درماني هيجان مدار بر سواد عاطفي و طرح واره هاي جنسي زنان سرد مزاج به اجرا درآمد. روش پژوهش حاضر نيمه آزمايشي بود. جامعه ي آماري پژوهش شامل زناني بود كه به دليل مشكل سردمزاجي در سال 1399 به مراكز مشاوره و كلينيك هاي تخصصي زنان در شهرستان همدان مراجعه كرده بودند. با استفاده از روش نمونه گيري دردسترس، تعداد 20 زن كه با استفاده از آزمون تمايل جنسي، سردمزاج تشخيص داده شده بودند، انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمايش و كنترل گمارده شد. ابتدا هر دو گروه با استفاده مقياس طرح واره جنسي اندرسن و سير انوسكي (1994) و سواد عاطفي (IFPFS) (1388) مورد پيش آزمون قرار گرفتند. سپس گروه هاي آزمايش در جلسات زوج درماني هيجان مدار شركت كردند، در حاليكه گروه كنترل در فهرست انتظار قرار داده شد و آموزشي دريافت نكردند. پس از پايان جلسات از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. در نهايت، داده هاي جمع آوري شده با استفاده از تحليل كواريانس چندمتغيره و تك متغيره مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. نتايج نشان داد: 1) زوج درماني هيجان مدار بر طرح واره هاي جنسي زنان سرد مزاج تأثير مثبت و معناداري دارد (05/0≥P ). 2) زوج درماني هيجان مدار بر سواد عاطفي زنان سرد مزاج تأثير مثبت و معناداري دارد (05/0>P). تيجه گيري: با توجه به تأثير زوج درماني هيجان مدار بر طرحواره هاي جنسي و سواد عاطفي زنان سردمزاج، مي توان از اين شيوه درمان براي رفع مشكلات موجود در اين زمينه بهره جست.
Thesis summary
-
تأثير روايت درماني بر افكاراضطرابي و نشخوارفكري مادران مطلقه
مينا رجبي 2021پژوهش حاضر به منظور بررسي تأثير روايت درماني بر افكاراضطرابي و نشخوارفكري مادران مطلقه شهرستان بهبهان انجام شد. اين پژوهش از نوع نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون و پس آزمون با گروه كنترل بود. جامعه مورد مطالعه كليه مادران مطلقه شهرستان بهبهان بودند؛ كه تعداد 44 نفر از آنان براي شركت در پژوهش اعلام آمادگي كردند. در نهايت باتوجه به افت آزمودني ها، تعداد 40 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده و به صورت تصادفي در گروه آزمايش و كنترل جايابي شدند. پس از اجراي پيش آزمون، پروتكل هشت جلسه اي روايت درماني و اجراي پس آزمون با پرسش نامه هاي: افكاراضطرابي ولز AnTI(1994) و نشخوار فكري نولن هوكسما و مارو RRS (1991)؛ تحليل آماري كوواريانس برروي 40 نفر انجام گرفت كه يافته هاي حاصل از تحليل داده ها، فرضيه هاي اصلي و فرعي پژوهش را تأييد نمود. بدين صورت كه نتايج نشان داد پروتكل روايت درماني، افكار اضطرابي: (01/0 p<، 04/34 =F)، اضطراب اجتماعي: (01/0 p<، 00/34 = F) ، اضطراب جسماني: (05/0 p<، 16/7 = F) ،فرانگراني: (01/0 p<، 15/14 = F) و نشخوارفكري: (01/0 p<، 53/13 =F) مادران مطقه را كاهش داده است. بنابراين روايت درماني بر افكاراضطرابي و نشخوارفكري مادران مطلقه تأثير داشت و اين روش درماني مي تواند بر روي مادران مطلقه اجرا شود تا باعث بالارفتن سلامت رواني و كاهش آسيب هاي زندگي پس از طلاق و تك والد بودن شود.
Thesis summary
-
بررسي تأثير بازي درماني كودك محور بر مشكلات رفتاري و هيجاني كودكان مبتلابه اضطراب ناشي از كرونا
مهساسادات عبدالهي باجگيراني 2021هدف از انجام اين پژوهش بررسي تأثير بازي درماني كودك محور بر مشكلات رفتاري- هيجاني كودكان مبتلابه اضطراب ناشي از كرونا شهر فولادشهر بود. در پژوهش حاضر در بين طرح هاي آزمايشي تك موردي، از طرح تجربي خط پايه چندگانه استفاده شد. ابزار مورداستفاده در اين پژوهش، شامل مصاحبه تخصصي و پرسشنامه آخنباخ، بود. جامعه آماري پژوهش حاضر مركب از كليه دانش آموزان 7 تا 10 ساله شهر فولادشهر در سال تحصيلي 1399-1400 است.6 نفر متقاضي شركت در طرح كه با توجه به مصاحبه باليني توسط يك روانشناس باليني صورت گرفت، با توجه به ملاك هاي ورود و خروج به صورت هدفمند انتخاب گرديدند. با اتمام نمونه گيري، كودكان به صورت ناهم زمان و با فاصله ي يك هفته وارد بازي درماني كودك محور گرديدند. جلسات به مدت 12 جلسه و در هر هفته يك جلسه 45 دقيقه اي، اجرا گرديد. پس از اتمام مداخله از ترسيم ديداري، بهبود باليني معني دار استفاده گرديد، بدين صورت كه داده هاي مربوط به آزمودني ها در سه مرحله ي پيش از درمان (خط پايه)، مداخله و پيگيري، گردآوري و به كمك آمار توصيفي تحليل گرديد. براي تجزيه وتحليل داده ها از تحليل ديداري (رسم نمودار)، فرمول درصد بهبودي استفاده شد. نتايج تجزيه وتحليل اين پژوهش نشان داد كه بازي درماني كودك محوردر كاهش مشكلات رفتاري-هيجاني كودكان مبتلابه اضطراب ناشي از كرونا مؤثر است.
Thesis summary
-
تاثير آموزش ذهن آگاهي بر كاهش اضطراب حالت و صفت دانش آموزان مقطع متوسطه با تمركز بالا و پايين
فرزانه ابراهيمي منفرد 2021هدف اين پژوهش تاثير آموزش ذهن آگاهي بر كاهش اضطراب حالت و صفت دانش آموزان مقطع متوسطه با تمركز بالا و پايين بود. روش پژوهش نيمه آزمايشي از نوع پيش آزمون - پس آزمون با گروه كنترل بود. جامعه مورد نظر شامل دانش آموزان دختر دوره متوسطه بود كه از بين آن ها نمونه 80 نفري به شيوه نمونه گيري در دسترس انتخاب و با استفاده از آزمونهاي تمركز سواري و اوركي (1394) و اضطراب اسپيلبرگر (1989) كه نمره اضطراب بالاتر از متوسط و تمركز بالاتر و پايين تر از متوسط داشتند انتخاب شدند. 20 نفر داراي اضطراب حالت و صفت بالاتر از متوسط و تمركز پايين تر از متوسط در يك گروه آزمايش و 20 نفر داراي اضطراب حالت و صفت و تمركز بالاتر از متوسط در گروه آزمايش ديگر قرار گرفتند. 40 نفر نيز در دو گروه كنترل قرار گرفتند. براي گروههاي آزمايش آموزش ذهن آگاهي در 8 جلسه توسط آزمايشگر اجرا شد؛ و گروههاي كنترل، آموزشي دريافت نكردند. قبل و بعد از آموزش روي همه گروهها آزمون اضطراب اسپيلبرگر اجرا شد. داده ها با استفاده از تحليل كوواريانس بررسي شد. نتايج نشان داد كه آموزش ذهن آگاهي بر كاهش اضطراب صفت (01/0p< ، 28/15F= ) و اضطراب حالت (01/0p< ، 39/16F= ) در گروههاي با تمركز بالا و كاهش اضطراب صفت (01/0p< ، 09/16F= ) و اضطراب حالت (01/0p< ، 15/18F= ) در گروههاي با تمركز پايين اثر معناداري داشت. همچنين نتايج نشان داد كه آموزش ذهن آگاهي بر گروههاي افراد با تمركز بالا و پايين تاثير متفاوتي نداشت. با توجه به نتايج مي توان گفت ذهن آگاهي بر اضطراب حالت و صفت موثر است و سطح تمركز در اثرگذاري اين روش تفاوتي ايجاد نكرده است.
Thesis summary
-
بررسي تأثير هوش هيجاني بر تصميم گيري مالي با نقش ميانجي گري خلق و خو سرمايه گذاران در بورس اوراق بهادار
نگين مقصود 2021يكي از حوزه هاي مطالعاتي كه در زمينه سرمايه گذاري در بورس مورد توجه پژوهشگران مالي قرار گرفته است و نظريه هايي بر مبناي روانشناسي ارائه مي كند و به بررسي چگونگي اشتباهات احساسي و ذهني ميپردازد، رفتاري مالي است. بر اين اساس عوامل متعددي هستند كه موجب جهت گيري تصميم گيري سرمايه گذاران ميشوند مانند: جنسيت،سن،وضعيت تأهل،سطح سواد افراد،درآمد، ثروت، شخصيت، انواع تورشهاي رفتاري و... . پژوهش حاضر با هدف بررسي تأثير هوش هيجاني بر تصميم گيري سرمايه گذاران فعال در بورس انجام شده و در اين رابطه ميانجي گري سرمايه گذاران كشور نيز مورد توجه و بررسي قرار گرفته است. براي جمع آوري داده ها از پرسشنامه ي استاندارد و داراي روايي و پايايي مطلوب استفاده شده است و داده هاي جمع آوري شده از نمونه ها ي تصادفي پژوهش به كمك روش هاي رگرسيون خطي در نرم افزار spss و مدل يابي معادلات ساختاري در نرم افزار pls مورد تجزيه و تحليل قرارگرفته اند. نتايج به دست آمده اين را نشان مي دهد كه هوش هيجاني با تصميم گيري مالي سرمايه گذاران كشور رابطه معنادار مثبت دارد و خلق و خو نيز نقش ميانجي را ايفا مي كند و با تصميم گيري مالي سرمايه گذاران كشور رابطه معنادار دارد.
Thesis summary
-
بررسي تاثير شخصيت بر تصميم گيري هاي مالي سرمايه گذاران با ميانجي گري تورش هاي رفتاري
سارا ابوالقاسم زاده 2021يكي از عوامل بسيار مهم و تاثيرگذار بر شيوه ي تصميم گيري سرمايه گذاران در بازار بورس نوع شخصيت آن ها مي باشد. به رغم اهميت زياد تشخيص شخصيت افراد و تاثير آن بر تصميم گيري هايشان، پژوهش هاي اندكي در اين زمينه انجام شده است. از اين رو پژوهش حاضر به سنجش تاثير شخصيت بر تصميم گيري سرمايه گذاران و اثر ميانجي تورش هاي رفتاري بر اين رابطه پرداخته شده است. پژوهش از نظر هدف از نوع تحقيقات كاربردي و از حيث ماهيت و روش از نوع مطالعات توصيفي (همبستگي با مدل معادلات ساختاري) مي باشد. جامعه ي آماري اين تحقيق شامل سرمايه گذاران شهر همدان بوده كه بدين منظور از مطالعه ي موردي و روش تحقيق توصيفي- همبستگي استفاده شده است. پرسش ها به صورت تصادفي و طبق طيف ليكرت به صورت پنج گزينه اي بين 170 نفر از سرمايه گذاران توزيع گرديد. در نهايت داده هاي پژوهش با تكنيك معادلات ساختاري و استفاده از نرم افزارهاي SPSS نسخه ي 16 و Smart PLS نسخه ي 3 تجزيه و تحليل گرديدند. ابعاد شخصيت 31 درصد از تغييرات تصميم گيري را تبيين كردند. اما از بين چهار بعد شخصيت، دو بعد حسي- شهودي و قضاوتي- ادراكي با تصميم گيري رابطه ي معنادار داشتند. همچنين نتايج نشان داد كه نقش ميانجي جزئي تورش هاي رفتاري در رابطه ي دو بعد حسي- شهودي و قضاوتي- ادراكي و تصميم گيري در سطح اطمينان 95 درصد با ضرايب معناداري 573/2 و 655/2 تاييد شد.
Thesis summary
-
تاثيربرنامه كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي بر اضطراب مادران كودكان مبتلا به لكنت زبان
شادي محمدي 2021از آنجا كه اضطراب مادران و نحوه ي برخورد آنها با كودك مبتلا به لكنت زبان در تشديد لكنت آنها موثر است، بنابراين بررسي اثر كاهش اضطراب مادران بر لكنت كودكان حائز اهميت است. هدف پژوهش حاضر بررسي تاثير برنامه كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي بر كاهش اضطراب مادران كودكان مبتلا به لكنت زبان بود. روش پژوهش حاضر نيمه آزمايشي از نوع طرح هاي تك آزمودني ABA بودكه شامل دوره مداخله و يك دوره پيگيري است. جامعه مورد نظر شامل مادران كودكان مبتلا به لكنت زبان بودكه از بين آنها به صورت هدفمند 5 نفر را كه با استفاده از آزمون اسپيلبرگر به اضطراب صفت-حالت مبتلا بودند انتخاب شدند كه براي اين گروه آموزش ذهن آگاهي در 10 جلسه توسط آزمايشگر اجرا شد. ابزارپژوهش شامل پرسشنامه اضطراب صفت-حالت اسپيلبرگر براي مادران (1970) و كودكان (1973) و پرسشنامه مقياس تجديد نظر شده شدت لكنت كودكان بود. نتايج حاكي از تاثير برنامه كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي در كاهش 16 تا20 درصدي لكنت زبان كودكان، كاهش 24 تا 23 درصدي اضطراب حالت مادران، كاهش 14 تا 19درصدي اضطراب صفت مادران و همچنين كاهش 7 تا 9 درصدي اضطراب كودكان شد. نتيجه گيري: برنامه كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي در كاهش اضطراب صفت-حالت مادران كودكان مبتلا به لكنت و به تبع آن كاهش لكنت كودكان تاثير داشته است. بنابراين پيشنهاد مي شود در مراكز گفتار درماني از روش هاي درماني مانند برنامه كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي جهت كاهش اضطراب مادران استفاده شود.
Thesis summary
-
اثربخشي درمان پذيرش و تعهد بر نشخوار خشم و درماندگي آموخته شده در افراد وابسته به مواد
مهتاب مخلص ابادي فراهاني 2020درمان پذيرش و تعهد از جمله روش هاي مؤثر بر كاهش خشم و افسردگي است. پژوهش حاضر با هدف تأثير درمان مبتني بر پذيرش و تعهد بر نشخوار خشم و درماندگي آموخته شده در افراد وابسته به مواد انجام شد. روش اين پژوهش نيمه آزمايشي بوده و با استفاده از طرح پيش آزمون- پس آزمون با گروه كنترل انجام شد. نمونه اين پژوهش شامل 30 نفر (15 نفر گروه آزمايش و 15 نفر گروه كنترل) از افراد وابسته به مواد مخدر بودند كه از مراكز درمان اعتياد شهر اراك به روش نمونه گيري هدفمند انتخاب شدند. گروه آزمايش به مدت 8 جلسه تحت درمان مبتني بر پذيرش و تعهد قرار گرفت و گروه كنترل نيز هيچ آموزشي دريافت نكرد. در اين پژوهش از مقياس هاي نشخوار خشم و سبك اسناد استفاده شد. جهت تجزيه و تحليل داده ها از روش تحليل كوواريانس تك متغيره استفاده شد. يافته ها نشان داد كه درمان مبتني بر پذيرش و تعهد بر نشخوارخشم (f=15/48, P<0/01) و درماندگي آموخته شده (f=9/4864, P<0/01) افراد وابسته به مواد اثر معناداري داشته و ميزان آن را كاهش داده است. با توجه به نتايج اين پژوهش، مي توان گفت كه درمان مبتني بر پذيرش و تعهد، بر نشخوار خشم و درماندگي آموخته شده در افراد وابسته به مواد مؤثر بوده و اجراي اين رويكرد در مراكز درمان اعتياد مي تواند به كاهش نشخوارخشم و درماندگي آموخته شده در افراد وابسته به مواد كمك كند.
Thesis summary
-
مقايسه تأثير تكنيك هاي كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي و درمان مبتني بر پذيرش و تعهد بر نشانگان شكست عشقي در دانشجويان دختر
نگين دهقاني سانيج 2020چكيده هدف از پژوهش حاضر مقايسه تأثير تكنيك هاي كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي و درمان مبتني بر پذيرش و تعهد بر نشانگان شكست عشقي در دانشجويان دختر بود. روش پژوهش نيمه آزمايشي از نوع پيش آزمون و پس آزمون بود. جامعه مورد نظر شامل دانشجويان دختر داراي تجربه شكست عشقي مقيم خوابگاه هاي بعثت، فرزانگان و كوثر دانشگاه بوعلي سينا بود. كه از بين 2000 نفر دانشجوي مقيم خوابگاه ها از طريق مصاحبه 160 نفر كه داراي تجربه شكست عشقي بودند مشخص شدند و پس از اجراي پيش آزمون (آزمون نشانگان شكست عشقي) 30 نفر از دانشجوياني كه نمره 120 در پرسشنامه دريافت كرده بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. 30 نفر به صورت تصادفي در دو گروه 15 نفره جايگزين شدند. يك گروه 15 نفره به مدت 8 جلسه 45 دقيقه اي تحت درمان تكنيك هاي كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي و گروه 15 نفره ي ديگر به مدت 8 جلسه 45 دقيقه اي تحت درمان پذيرش و تعهد قرار گرفتند. پس از اتمام جلسات هم آزمون نشانگان شكست عشقي اجرا شد. ابزار پژوهش شامل مقياس نشانگان شكست عشقي دهقاني و همكاران (1388) بود. داده ها با استفاده از آزمون t همبسته و مستقل بررسي شدند. نتايج نشان داد كه تكنيك هاي كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي بر نشانگان شكست عشقي تأثير معناداري دارد (80/3t= ، 01/0>p) و همچنين درمان پذيرش و تعهد بر نشانگان شكست عشقي تأثير معناداري دارد (83/3t= ، 01/0>p) اما نتايج نشان ميدهد در بعد شناختي (52/0t= ، 05/0 Thesis summary
-
تاثير برنامه كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي برتنيدگي ادراك شده ونشخوار خشم در دانش آموزان دختر ساكن خوابگاه
فاطمه صدرا 2020رويارويي با استرس از جمله مسائلي است كه با توجه به منبع استرس و ميزان استرس ادراك شده فرد در دوره نوجواني، اهميت خاصي پيدا مي كند. محققين، نشخوار خشم را به عنوان سازه اي مرتبط با خشم معرفي كرده اند. هدف اين پژوهش بررسي تاثير آموزش ذهن آگاهي بر تنيدگي ادراك شده و نشخوارخشم در دانش آموزان دختر ساكن خوابگاه بود. روش پژوهش نيمه آزمايشي از نوع پيش آزمون - پس آزمون با گروه كنترل بود. جامعه مورد نظر شامل دانش آموزان دختر دوره متوسطه بود كه از بين آن ها نمونه 45 نفري به شيوه نمونه گيري تصادفي انتخاب شدند. 15 نفر داراي تنيدگي بالاتر از متوسط در يك گروه آزمايش و 15 نفر داراي نشخوارخشم بالاتر از متوسط در گروه آزمايش ديگر قرار گرفتند. 15 نفر نيز در گروه كنترل قرار گرفتند. براي گروه هاي آزمايش آموزش ذهن آگاهي در 8 جلسه توسط آزمايش گر اجرا شد و گروه كنترل، آموزشي دريافت نكرد. قبل و بعد از آموزش روي همه گروه ها آزمون تنيدگي ادراك شده و نشخوارخشم اجرا شد. ابزار پژوهش شامل مقياس تنيدگي ادراك شده كوهن و همكاران (1983) و مقياس نشخوارخشم سوخودولسكي و همكاران (2001) بود. داده ها با استفاده از تحليل كوواريانس بررسي شد. نتايج نشان داد كه برنامه كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي بر تنيدگي ادراك شده (05/0p< ،54/6 F=) و نشخوارخشم (01/0p< ،76/9 F=) معنادار بود. با توجه به نتايج پژوهش مي توان از برنامه كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي براي كاهش تنيدگي ادراك شده و نشخوار خشم در دانش آموزان مورد استفاده قرار داد.
Thesis summary
-
پيش بيني استعداد اعتياد نوجوانان بر اساس آزارگري عاطفي و لحن هيجاني والدين
آرزو ذبيحي 2020كودكان و نوجوانان، در طول تاريخ آسيب پذيرنرين قشر جامعه بوده اند، هر فرد در دوران نوجواني انتخاب هاي مهمي انجام مي دهد كه بر زندگي او تاثير بالايي خواهد داشت، رفتارهاي پرخطر همچون اعتياد در نوجواني، يكي از مشكلات عمومي است كه خطر بالاي صدمات و مرگ ناشي از آن را به دنبال دارد، هدف پژوهش حاضر پيش بيني استعداد اعتياد نوجوانان بر اساس آزارگري عاطفي و لحن هيجاني والدين بود. پژوهش از لحاظ هدف يك پژوهش بنيادي و از لحاظ طرح يك پژوهش توصيفي همبستگي بود. جامعه آماري اين پژوهش شامل كليه دانش آموزان دختر و پسر سال تحصيلي 98-99، دوره متوسطه دوم (دهم، يازدهم، دوازدهم) شهر همدان، سن بين 15 تا 18 سال بود. تعداد افراد نمونه طبق جدول مورگان شامل 300 نفر از دانش آموزان و روش نمونه گيري به صورت خوشه اي چندمرحله اي بود. ابزار جمع آوري اطلاعات شامل پرسشنامه استعداد اعتياد ASQ نسخه نوجوانان (زينالي و همكاران، 1387)، مقياس آزار عاطفي (يارمحمدي، 1398) و مقياس لحن هيجاني (يارمحمدي و رحيمي، 1398) بود. پس از اجراي پرسش نامه ها، نتايج حاصل از تحليل رگرسيون نشان داد آزارگري عاطفي و لحن هيجاني والدين به طور معنادار استعداد اعتياد نوجوانان را پيش بيني مي كنند (01/0 > p و به ترتيب 39/0= r و 38/0= r ). آموزش و آگاهي والدين از اثرات آزارگري عاطفي والدين و لحن هيجاني والدين بر استعداد اعتياد نوجوانان، مي تواند به كاهش استعداد اعتياد در نوجوانان كمك كند.
Thesis summary
-
تاثيرآموزش كاركردهاي اجرايي( فراشناخت و حافظه فعال) بر اصلاح عملكرد نوشتن دانش آموزان نارسانويس مقطع ابتدايي شهر همدان
مرضيه شمس 2020پژوهش حاضر با هدف بررسي تاثير آموزش كاركردهاي اجرايي (فراشناخت و حافظه فعال) بر اصلاح عملكرد نوشتن دانش آموزان نارسانويس انجام گرفت. روش پژوهش به صورت آزمايشي بود. در اين راستا، 30 نفر از دانش آموزان ابتدائي شهرستان همدان به روش نمونه گيري تصادفي در دو گروه آزمايش ويك گروه كنترل قرار گرفتند. ابزارهاي مورد استفاده شامل آزمون تشخيص نارسانويسي يعقوبي,افضل وپلنگي (1397)، مقياس هوش وكسلر نسخه چهارم و آزمون ديكته بودند. آموزش حافظه فعال مطابق با برنامه آموزشي دن (2008) در 8 جلسه آموزشي يك ساعته اجرا شد. همچنين آموزش فراشناخت بر پايه برنامه گيري (2010) در 8 جلسه يك ساعته آموزشي اجرا شد و گروه كنترل در ليست انتظار باقي ماند. نتايج تحليل كواريانس تك متغيره نشان داد كه گروه حافظه فعال درمقايسه با گروه كنترل عملكرد نوشتن را به طور معناداري افزايش داد (01/0>p). همچنين نتايج نشان داد كه گروه فراشناخت نيزدرمقايسه با گروه كنترل باعث بهبود عملكرد نوشتن شده است (0/01>p). در مجموع يافته هاي اين پژوهش نشان داد كه آموزش فراشناخت و حافظه فعال بر عملكرد نوشتن دانش آموزان نارسانويس موثر بود(0/01>p) اما بين تاثيردو روش آموزشي بر عملكرد نوشتن كودكان نارسانويس تفاوت معناداري وجود نداشت (0/05 Thesis summary
-
شناسايي مهم ترين ويژگي هاي شخصيتي مطلوب آموزگاران و بررسي رابطه آن ها با كارآيي آموزشي آنان
پري ماه محمديان 2020هدف اين پژوهش شناسايي كليدي ترين شايستگي هاي شخصيتي آموزگاران و بررسي پيوند اين ويژگي ها با كارآيي آموزشي آنان بود، كه در اين راه، پس از شناسايي ويژگيهاي شخصيتي كليدي آموزگاران از راه مصاحبه، اين ويژگي ها در گروهي از آموزگاران سنجيده شد، و همزمان كارايي اين آموزگاران به كمك ارزيابي مديران و عملكرد تحصيلي دانش آموزان شان سنجيده شد، تا بتوان رابطه ويژگي هاي شناسايي شده با كارايي آموزگاران در عمل مورد بررسي قرار گيرد. روش پژوهش توصيفي-همبستگي بود، جامعه ي آماري اين پژوهش براي شناسايي كليدي ترين شايستگي هاي شخصيتي آموزگاران، متخصصان روان شناسي تربيتي، مديران و آموزگاران مدارس متوسطه همدان بودند، كه از ميان آنان 40 تن به عنوان نمونه انتخاب شدند، و حجم نمونه بخش دوم پژوهش كه براي بررسي پيوند ويژگي هاي شناسايي شده با كارايي آموزگاران انجام شد، 60 آموزگار مورد بررسي قرار گرفتند. در بخش نخست پژوهش، به منظور شناسايي شايستگي هاي شخصيتي آموزگاران، از مصاحبه سود برده شد. تحليل محتواي مصاحبه ها منجر به شناسايي 9 ويژگي شخصيتي پرانرژي بودن، بردباري، مهارت هاي ارتباطي، همدلي، مديريت، ويژگي هاي اخلاقي-رفتاري مثبت، اشتياق براي تجارب تازه، سازگاري، و مسووليت پذيري شد، كه براي بررسي اين ويژگي ها در بخش دوم پژوهش، 6 ويژگي نخست به كمك پرسشنامه پژوهشگرساخته و 3 ويژگي پاياني با پرسشنامه نِئو اندازه گيري شدند. اين پرسشنامه ها از سوي 60 آموزگار تكميل شدند و كارايي آنان با كمك پرسشنامه پژوهشگرساخته ارزيابي آموزگاران و معدل دانش آموزان شان بررسي و همبستگي آنان مورد بررسي قرار گرفت. يافته هاي بخش دوم پژوهش نشان داد كه بين شايستگي هاي شخصيتي شناسايي شده آموزگاران وكارآيي آموزشي آنان رابطه مثبت معني داري وجود دارد (01/0 > p و 54/0= r) و ويژگي مهارت هاي ارتباطي (01/0 > p و 643/0= r) ، از ديگر شايستگي هاي شخصيتي ارتباط بيشتري با كارآيي آموزشي آموزگاران داشت. يافته هاي پژوهش نشان مي دهد كه ويژگي هاي شخصيتي شناسايي شده در اين پژوهش از پيش نيازهاي شغلي آموزگاران بوده و به دليل همبستگي بالايي كه با كارايي آنان دارند، بايد در استخدام نيروهاي تازه در شغل آموزگاري مورد توجه قرار گيرند.
Thesis summary
-
بررسي و مقايسه تاثير تحريك الكتريكي مستقيم مغز(TDCS) و متادون درماني بر تنظيم هيجان، تحمل پريشاني وكاهش ولع در افراد با اختلال وابستگي به مواد
زهرا حسني خوش 2020زمينه وهدف: تلاش براي غلبه بر سوء مصرف مواد و وابستگي فرايندي دشوار است كه اغلب با علائم ترك و پريشاني هيجاني همراه است. مداخلات دارويي و رفتاري فعلي، براي اختلال مصرف مواد، نسبتاً مؤثر است و كفايت محدود درمان هاي دارويي براي اين اختلال را نشان مي دهد كه ممكن است براي همه بيماران نيز مؤثر نباشد. مطالعات اخير با استفاده از تكنيك هاي عصبي غير تهاجمي، براي اختلال مصرف مواد، نويد هاي درماني جديدي را نشان داده اند. بنابراين پژوهش حاضر با هدف بررسي و مقايسه تاثير تحريك الكتريكي مستقيم مغز(TDCS) و متادون درماني(درمان نگهدارنده متادون(MMT)) بر كاهش ولع، تنظيم هيجان و تحمل پريشاني در افراد با اختلال مصرف مواد(SUD) انجام شد. روش: پژوهش حاضر يك مطالعه نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون-پس آزمون و گروه كنترل نابرابر بود. جامعه آماري اين پژوهش كليه افراد پذيرش شده در مراكز درماني پارسا، آفتاب و رازي و كمپ هاي ترك اعتياد ياران بوعلي و كوثر، در بازه زماني ارديبهشت تا آذر سال 1398 در شهر همدان بودند كه آزمودني ها به صورت نمونه گيري در دسترس و داوطلبانه در اين پژوهش شركت كردند. براي جمع آوري داده ها از: فرم اطلاعات شخصي، مقياس دشواري در تنظيم هيجان(DERS) گراتز و روئمر(2004)، مقياس تحمل پريشاني(DTS) سيمونز و گاهر(2005) و پرسشنامه سنجش وسوسه مواد پس از ترك فدردي، برعرفان و ضيايي(2008)، استفاده شد. گروه MMT، طبق درمان MMT، هشت هفته درمان دارويي نگهدارنده و گروه TDCS، طبق درمان پيشنهادي TDCS، براي اختلال مصرف مواد، ده جلسه تحريك الكتريكي دريافت كردند. گروه كنترل، در اين مدت هيچ درماني دريافت نكردند. . نتيجه گيري: گرچه هر دو درمان در كاهش ولع موثر هستند، اما با توجه به تاثير بيش تر TDCS بر تنظيم هيجان و تاثير آن بر تحمل پريشاني، مي توان از آن به عنوان يك درمان موثر و مكمل، در كنار درمان هاي معمول اختلال مصرف مواد بهره برد.
Thesis summary
-
تاثير مشكل گيردادن بر خشونت خانگي و صميميت زناشويي زنان و مردان شهرستان رزن
مينا نجف لو 2019هدف پژوهش حاضر، بررسي تاثير مشكل گيردادن بر خشونت خانگي و صميميت زناشويي بود. روش پژوهش از نوع تحقيق علي- مقايسه اي (پس رويدادي) بود. جامعه آماري مورد پژوهش، تمام زنان و مردان متاهل شهر رزن در سال 1398 بودند. از بين افراد جامعه، با استفاده از روش نمونه گيري در دسترس، از ميان ادارات و سازمان هاي گوناگون و مراكز تفريحي-اجتماعي، نمونه آماري شامل 200 نفر (100 زن متاهل و 100 مرد متاهل) اتنخاب شدند. پرسش نامه هاي استفاده شده در اين پژوهش، مقياس خشونت خانگي تبريزي (1391)، مقياس نياز صميميت زناشويي باگاروزي (2001) و مقياس مشكل گيردادن رشيد و دلفان (2018) بود. پس از تكميل پرسش نامه ها توسط افراد نمونه، داده هاي بدست آمده با استقاده از آزمون هاي آماري ضريب همبستگي، رگرسيون و آزمون t مستقل تحليل شدند. نتايج حاصل نشان داد كه گيردادن نقش معناداري در تبيين خشونت خانگي ( 28/0=β) و صميميت زناشويي (41/0- =β) دارد. همچنين نتايج نشان داد بين گيردادن، خشونت خانگي و صميميت زناشويي در زنان و مردان مورد بررسي تفاوت معناداري وجود دارد (05/0 p<). با توجه به نتايج پژوهش مي توان گفت كه مشكل گيردادن مي تواند پيش بيني كننده ي افزايش خشونت خانگي و كاهش صميميت زناشويي باشد.
Thesis summary
-
تأثيرآموزش ذهن آگاهي بر انعطاف پذيري شناختي و جهت گيري زندگي مثبت در بيماران مبتلا به مولتيپل اسكلروزيس (ام. اس)
ليلا طالبي 2019زمينه وهدف: مولتيپل اسكلروزيس (MS) يك بيماريخود ايمني و التهابي سيستم عصبي است كه علائم، مزمن، مختلف و غيرقابل پيش بيني دارد. از جمله اين علائم مشكلات شناختي است كه اغلب با سطح پايين جهت گيري مثبت به زندگي و انعطاف پذيري شناختي همراه است. بنابراين هدف از اين مطالعه بررسي تاثير آموزش ذهن اگاهي بر انعطاف پذيري شناختي و جهتگيري زندگي مثبت در بيماران مبتلا به مولتيپل اسكلروزيس ( ام.اس) بود. روش: اين پژوهش يك مطالعه نيمه تجربي با طرح پيش آزمون - پس آزمون با گروه كنترل نابرابر مي باشد. جامعه ي آماري كليه بيماران مبتلا به ام.اس كه در بيمارستان فرشچيان همدان داراي پرونده درماني بودند. 25بيمار از اين جامعه به روش نمونه گيري هدفمند انتخاب و سپس 12 نفر در گروه آزمايش و 13 نفر در گروه كنترل داوطلبانه جايابي شدند. سپس برنامه ي آموزش ذهن آگاهي در هشت جلسه برگزار شد. براي جمع آوري داده ها از پرسشنامه تجديد نظر شده جهت گيري زندگي(LOT-R) ازشييرو كارور(1994) و نسخه كامپيوتري تست مرتب سازي كارت ويسكانسين (WCST) از مولر (2011) استفاده شد كه توسط كليه شركت كنندگان در مراحل پيش آزمون و پس آزمون تكميل گرديد. يافته ها و نتايج : نتايج، نشان داد كه آموزش ذهن آگاهي باعث افزايش معنادار جهت گيري زندگي مثبت (018/0= p،52/6=F)و انعطاف پذيري شناختي(024/0= p،90/5=F) در اين بيماران مي شود.بنابراين مهمترين اشاره ي ضمني اين پژوهش در مبتلايان به ام.اس اين است كه بهبود متغيرهاي انعطاف پذيري شناختي و جهت گيري زندگي مثبت به ميزان قابل توجهي، از آموزش ذهن آگاهي تأثير مي پذيرد. بنابراين مسئولان بهداشت و درمان در اين زمينه بايد سعي كنند آموزش ذهن آگاهي را به عنوان يك درمان تكميلي براي بيماران ام.اس در نظر بگيرند.
Thesis summary
-
پيش بيني نشاط ذهني بر اساس تاب آوري با ميانجي گري هوش اخلاقي دانشجويان
كارشناسي دانشگاه بوعلي
آيدا ميرزامحمدي 2019اين پژوهش با هدف پيش بيني نشاط ذهني بر اساس تاب آوري با ميانجي گري هوش اخلاقي دانشجويان كارشناسي دانشگاه بوعلي انجام شد. طرح پژوهشي حاضر توصيفي و از نوع همبستگي با تكنيك معادلات ساختاري (رگرسيوني)بود. جامعه آماري مورد مطالعه كليه دانشجويان دوره كارشناسي دانشگاه بوعلي سيناي همدان در سالتحصيلي 98 - 1397 به تعداد 6701 نفر بود. نمونه آماري با استفاده از جدول كرجسي-مورگان ( 1970 ) 364 نفر درنظر گرفته شد. نمونه آماري با استفاده از روش تصادفي طبقه اي نسبي با طبقه بندي دانشجويان بر اساس جنسيت و دانشكده انتخاب شدند. داده هاي مورد نياز با استفاده از پرسشنامه نشاط ذهني حالتي ريان و فردريك ( 1997 )، پرسشنامه تاب آوري كانر و ديويدسون ( 2003 ) و پرسشنامه هوش اخلاقي لنيك و كيل ( 2011 ) گردآوري و با استفاده از روش آماري رگرسيون خطي در متن مدلسازي معادلات ساختاري و با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS ويرايش 21 تحليل شد. نتايج حاصل از برآورد مدل پژوهش نشان داد كه تاب آوري بصورت كل به ميزان 0.491 واحد در تبيين واريانس متغير نشاط ذهني بصورت مثبت و مستقيم تاثير دارد ( 0.01< p ). اما در مورد تاثير غيرمستقيم تابآوري بر نشاط ذهني از طريق هوش اخلاقي، نتايج نشان داد كه تابآوري از طريق هوش اخلاقي تاثير منفي و معناداري به ميزان 0.192 - واحد بر نشاط ذهني دارد ( 0.05< p ). همچنين تاب آوري به ميزان 0.68 واحد در تبيين واريانس نشاط ذهني و به ميزان 0.71 واحد در تبيين واريانس هوش اخلاقي هردو بصورت مثبت و مستقيم تاثير دارد ( 0.01< p ). نهايتا هوش اخلاقي به ميزان 0.270 - واحد در تبيين واريانس متغير نشاط ذهني بصورت منفي و معكوس تاثير دارد ( 0.05< p .)
Thesis summary
-
پيش بيني دلزدگي زناشويي براساس خودمحق بيني و كمال گرايي روابط عاشقانه
سعيده علي محمدي 2019پژوهش حاضر با هدف پيش بيني دلزدگي زناشويي بر اساس خودمحق بيني و كمال گرايي روابط عاشقانه انجام گرفت. اين پژوهش از توع توصيفي- همبستگي بود. جامعه آماري اين پژوهش شامل كليه افرادي بود كه به دليل مشكلات زناشويي به مراكز مشاوره شهر همدان (مهر، مهرآور، سپيدار، روزبه، حال خوب، فرزانه) در بهار و تابستان (ارديبهشت، خرداد و تير) سال 1398 مراجعه كرده بودند. براي نمونه آماري 208 نفر از مراجعين به صورت هدفمند انتخاب شدند. براي جمع آوري اطلاعات پژوهش از پرسشنامه هاي دلزدگي زناشويي پاينز (1996)، خودمحق بيني روانشناختي ليسارد و همكاران (2011) و كمال گرايي روابط عاشقانه مت و لافوتيان (2012) استفاده شد. داده ها با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفتند. يافته هاي پژوهش نشان داد بين كمال گرايي روابط عاشقانه دلزدگي زناشويي رابطه مثبت و معنادار و بين خومحق بيني روانشناختي و دلزدگي زناشويي رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و هممچنين بين خودمحق بيني استثماري و خودمحق بيني غيراستثماري با كمال گرايي روابط عاشقانه رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. نتايج تحليل رگرسيون نيز نشان داد كمال گرايي روابط عاشقانه (37/0) و خودمحق بيني(19/0) توانايي پيش بيني دلزدگي زناشويي را دارند. بر اساس اين يافته ها مي توان نتيجه گرفت كمال گرايي روابط عاشقانه و خودمحق بيني توانايي پيش بيني دلزدگي زناشويي دارند و مي توانند بر زندگي زناشويي افراد اثر بگذارند.
Thesis summary
-
نقش آزارديدگي دوره كودكي و تعارض والدين و نوجوانان در تبيين دشواري تنظيم هيجان
مصطفي ملكي 2019هدف از پژوهش حاضر، تبيين دشواري تنظيم هيجان بر مبناي نقش آزارديدگي دوره كودكي و تعارض والد- نوجوان در دانش آموزان شهر همدان بوده است. اين مطالعه از نوع توصيفي و همبستگي بود. بدين منظور نمونه اي 378 نفري از دانش آموزان مشغول به تحصيل در سال تحصيلي1398-1397 به روش نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي انتخاب و به وسيله سه پرسشنامه دشواري تنظيم هيجان گرتز و رومر، تعارض والد-نوجوان اشتراس و آزارديدگي دوره كودكي نوربخش مورد ارزيابي قرار گرفتند. تحليل داده ها با كمك ضريب همبستگي و رگرسيون نشان داد كه بين آزارديدگي دوره كودكي و تعارض والد-نوجوان با دشواري تنظيم هيجان رابطه مثبت و معناداري وجود داشت، در نتيجه افزايش آزارديدگي؛ افزايش تعارض والدين و نوجوان و دشواري تنظيم هيجان را در پي داشت. بنابراين آزارديدگي دوره كودكي و تعارض والدين و نوجوانان در تبيين دشواري تنظيم هيجان نقش داشت، به طوري كه هر چه آزارديدگي و تعارض والدين و نوجوانان بيشتر شود دشواري تنظيم هيجان نيز افزايش مي يابد. در تببين اين نتايج مي توان گفت كه رويدادهاي آسيب زا همچون آزارديدگي مي تواند در شروع و تداوم علائم پس آسيبي نقش داشته باشد كه اين امر منجر به ناتواني در تطبيق با شرايط جديد و اجتناب از رويارويي با افكار و هيجانات مرتبط با رويدادهاي آزارديدگي مي شود كه اين امر به تشديد مشكلات هيجاني دامن مي زند.
Thesis summary
-
تأثير برنامه ي كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي بر تنظيم هيجان و سخت رويي مادران كودكان مبتلا به سرطان
محمد مينايي 2019هدف از پژوهش حاضر بررسي تأثير برنامه كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي بر تنظيم هيجان و سخت رويي مادران كودكان مبتلا به سرطان بود. طرح پژوهش از نوع آزمايشي همراه با پيش آزمون-پس آزمون با گروه آزمايش و كنترل بود. جامعه آماري پژوهش را مادران كودكان مبتلا به سرطان كه در ارديبهشت و خرداد 98 در بيمارستان بعثت بستري بودند، تشكيل مي دادند. كه تعداد 43 نفر براي شركت در پژوهش اعلام آمادگي كردند. در نهايت با توجه به ملاك هاي ورود و خروج و افت آزمودني تعداد 28 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفي در گروه آزمايش و كنترل جايابي شدند. پس از اجراي برنامه كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي و اجراي پيش آزمون و پس آزمون با استفاده از پرسشنامه تنظيم هيجان گارنفسكي و پرسشنامه سخت رويي كوباسا؛ تحليل آماري كوواريانس بر روي 28 نفر انجام گرفت كه يافته هاي حاصل از تحليل دادها، فرضيه هاي اصلي پژوهش را تاييد نمود. بدين صورت كه نتايج نشان داد برنامه كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي، ابعاد مثبت تنظيم هيجان مادران كودكان مبتلا به سرطان را افزايش داد(017/0= p، 51/6=F ) و ابعاد منفي تنظيم هيجان مادران كودكان مبتلا به سرطان را كاهش داد(018/0= p، 45/6=F ). همچنين نتايج پژوهش حاكي از اين مطلب بود كه برنامه كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي، سازه روان شناختي سخت رويي را در مادران كودكان مبتلا به سرطان افزايش داد (020/0= p، 17/6=F ). بنابراين برنامه كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي بر تنظيم هيجان و سخت رويي مادران كودكان مبتلا به سرطان تأثير داشت و اين برنامه مي تواند در طي دوران بستري كودكان در بيمارستان بر روي مادران اجرا شود تا تحمل بيماري فرزندشان برايشان آسان تر شود.
Thesis summary
-
مقايسه روان شناختي عشق در دو اثر «ليلي و مجنون» نظامي و «سوهني و مهينوال» در ادبيات پاكستان بر اساس رويكرد استرنبرگ
مرضيه كرمي 2019عشق در منظومه هاي غنايي و منظومه هاي عرفاني با دو كاركرد متفاوت ظاهر مي شود. عشقي كه آلوده به هوا و هوس است و عشقي كه از هوا و هوس عاري است در منظومه سوهني و مهينوال عشق عاشق و معشوق از مقوله عشق اول و در منظومه ليلي ومجنون عشق عاشق و معشوق از مقوله عشق دوم است. با توجه به مباني عشق از نظر استرنبرگ شخصيت هاي داستان در بعضي از مؤلفه هاي عشق، اشتراك داشته و در بعضي از مؤلفه ها، افتراق دارند و اين امر ريشه در روان شناسي شخصيتي مثبت يا منفي آنها دارد. اشتراكات بيشتر در كاركرد معاشيق دو منظومه رخ مي دهد تا عشاق دو منظومه. در افتراقات كاركرد عشاق شاهد شور ناشي از شهوت مهينوال و شور ناشي از جذبه و گداز مجنون هستيم كه اين دو در دو قطب متضاد هم قرار گرفته اند. روش پژوهش حاضر تحليلي توصيفي است و پژوهشگر با تكيه بر منابع كتابخانه اي به بررسي تطبيقي كاركردهاي مثبت و منفي شخصيت هاي دو منظومه ليلي و مجنون و سوهني و مهينوال پرداخته است.
Thesis summary
-
پيش بيني خود مديريتي براساس عدالت آموزشي و فرسودگي تحصيلي با نقش واسطه ي اخلاق تحصيلي دردانشجويان
فاطمه به جامه 2019هدف اين پژوهش پيش بيني خود مديريتي براساس عدالت آموزشي و فرسودگي تحصيلي با نقش واسطه ي اخلاق تحصيلي دانشجويان بود و روش پژوهش توصيفي از نوع همبستگي و رگرسيون بود. جامعه آماري كليه دانشجويان دانشگاه بو علي سينا همدان در سال تحصيلي 1397-1398بودندكه براساس روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي از بين دانشكده ها تعداد چهار دانشكده انتخاب و از بين دانشكده ها نيز چند رشته در جهت اجراي پرسش نامه انتخاب شدند. به منظور جمع آوري داده ها از پرسشنامه هاي خودمديريتي هاوثون و نك(2002) ، فرسودگي تحصيلي شائوفلي و همكاران(2002)، اخلاق تحصيلي گل پرور(1389) و عدالت آموزشي گل پرور (1389) استفاده شد. در بخش توصيفي با استفاده از آماره هاي ميانگين، فراواني و نمودار و در بخش استنباطي با توجه به نوع فرضيه ها با استفاده از ضرايب همبستگي، تحليل واريانس و روش مدل يابي معادلات ساختاري به آزمون فرضيه ها پرداخته شد. بر اساس تجزيه و تحليل نتايج حاكي از آن بود كه عدالت آموزشي و فرسودگي تحصيلي با ميانجي گري اخلاق تحصيلي از توانايي پيش بيني خودمديريتي در دانشجوبان برخوردار است و اخلاق تحصيلي در ارتباط بين متغيرهاي عدالت آموزشي و فرسودگي تحصيلي با خودمديريتي نقش واسطه اي دارد.همچنين بين متغيرهاي عدالت آموزشي و فرسودگي تحصيلي با اخلاق تحصيلي و بين اخلاق تحصيلي و خودمديريتي رابطه معناداري مشاهده شد.
Thesis summary
-
تبيين ميزان انگيزش دروني دانش آموزان بر اساس سرشت خلقي و رضايت شغلي معلمان ابتدايي
لعيا كتابي 2019پژوهش حاضر به منظور تبيين ميزان انگيزش دروني دانش آموزان بر اساس سرشت خلقي و رضايت شغلي معلمان انجام گرفت. روش اجراي پژوهش كمي و از نوع همبستگي بوده است. جامعه آماري اين پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدايي و معلمان آنان بودند كه حجم نمونه شامل 400 دانش آموز دختر دوره دوم ابتدايي و 20 معلم دوره دوم ابتدايي دخترانه مي باشد. از روش نمونه گيري خوشه اي نمونه ها انتخاب شده اند. ابزارهاي پژوهش پرسشنامه انگيزش دروني ريان و كانل (1985)، پرسشنامه رضايت شغلي اسميت كندال و هيولين (1969) و پرسشنامه سرشت آكيسكال و همكارانش (1987) بود. نتايج پژوهش نشان داد كه رضايت شغلي مي تواند 4 درصد از تغييرات متغير انگيزش دروني دانش آموزان را تبيين كند. همچنين نتايج نشان داد كه بين سرشت افسرده، سرشت هيپرتايميكت، سرشت تحريك پذيري، سرشت مضطرب معلمان با انگيزش دروني دانش آموزان رابطه معناداري وجود ندارد. بين رضايت شغلي معلمان و انگيزش دروني دانش آموزان رابطه معناداري وجود دارد همچنين نتايج نشان داد بين سرشت ادواري خويي معلمان و انگيزش دروني دانش آموزان رابطه معناداري وجود دارد.
Thesis summary
-
تدوين مدلي براي تبيين تعارضات زناشويي براساس نحوه ابراز هيجانات و روابط موضوعي در زنان مراجعه كننده به مراكز مشاوره خانواده
راضيه حاجي مرادي 2018هدف از پژوهش حاضر ،تدوين مدلي براي تبيين تعارضات زناشويي بر اساس نحوه ابراز هيجان و روابط موضوعي در زنان مراجعه كننده به مراكز مشاور خانواده بود. كه با روش توصيفي از نوع همبستگي و مدل يابي ازنوع معادلات ساختاري انجام گرفت، جامعه آماري اين پژوهش شامل كليه زنان داراي تعارضات زناشويي مراجعه كننده به مراكز مشاوره شهر همدان در سال 1397مي باشد كه بر اساس روش نمونه گيري در دسترس 300نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در اين پژوهش از پرسشنامه هاي ابراز هيجان كينگ و امونز(1990)،پرسشنامه روابط موضوعي بل(1995)،پرسشنامه تعارض عاطفي و تعارض جنسي محقق ساخته(1397)استفاده و تحليل داده ها در دو سطح آمار توصيفي (محاسبه ميانگين ، انحراف معيار)و آزمون آمار استنباطي (معادلات ساختاري معني داري بين متغير ها )صورت گرفت.براي تجزيه و تحليلي داده ها از اس پي اس اس 22و ليزرل8. 5 استفاده شد. با توجه به پيشينه نظري و تجربي موجود در مورد متغيرهاي مورد بررسي، يك مدل فرضي پيشنهاد و با استفاده از روش معادلات ساختاري مورد آزمون قرار گرفت. نتايج معادلات ساختاري نشان داد كه مدل پيشنهادي با داده هاي اين تحقيق از برازش مطلوبي برخوردار است. بر اين مبنا مي توان با درجاتي از اطمينان چنين بيان كرد كه رابطه اي كه بين روابط موضوعي، ابراز هيجان و تعارضات زناشويي مفروض گرديده بود، از حمايت داده هاي تجربي برخوردار است.
Thesis summary
-
تاثير بازي هاي رايانه اي بر سرعت پردازش اطلاعات و مهارت حل مسئله رياضي در دانش آموزان پايه پنجم و ششم ابتدايي
ازاده فيضي برناجي 2018اين پژوهش با هدف بررسي تاثير بازي هاي رايانه اي بر سرعت پردازش اطلاعات و حل مسئله رياضي در دانش آموزان پايه پنجم و ششم شهر كرمانشاه كه بازي هاي رايانه اي انجام مي دادند، اجرا شد. از ميان جامعه آماري تعداد 240 دانش آموز به عنوان نمونه، شامل 60 دانش آموز با اشتغال كم به بازي رايانه اي ، 60 دانش آموز با اشتغال متوسط به بازي هاي رايانه اي،60 دانش آموز با اشتغال زياد به بازي هاي رايانه اي و هم چنين تعداد 60 دانش آموز به عنوان گروه كنترل كه بازي رايانه اي انجام نمي دادند، از طريق نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي انتخاب شدند. براي بررسي و ارزيابي سوالات پژوهش از سه پرسشنامه اثر استروپ (استروپ، 1935)، پرسشنامه 16 سوالي تيمز (تيمز، 2016)و پرسشنامه محقق ساخته ميزان اشتغال به بازي هاي رايانه اي(1396) استفاده شد. همچنين براي تجزيه و تحليل داده ها نيز از روش آماري تحليل واريانس در محيط نرم افزاري SPSS استفاده شد. نتايج بدست آمده مؤيد اين است كه كساني كه ميزان هاي متفاوتي از اشتغال به بازي هاي رايانه اي داشتند، در سرعت پردازش اطلاعات و حل مسئله رياضي نيز متفاوت بودند. نتايج تفكيكي تحليل واريانس نيز بيانگر اين موضوع بود كه كساني كه اشتغال كمتري به بازي هاي رايانه اي داشتند در مقايسه با كساني كه بازي رايانه اي بيشتري انجام مي دادند از سرعت پردازش اطلاعات و توان حل مسئله رياضي كمتر ي برخوردار بودند. نتيجه گيري اينكه اشتغال به بازي هاي رايانه اي در دانش آموزان،باعث افزايش سرعت پردازش اطلاعات و حل مسئله رياضي مي شود.
Thesis summary
-
تأثيرآموزش ذهن مشفق بر خودانتقادگري ، نشخوارخشم و ترس از شفقت دانشجويان با علائم افسردگي
ياسمن سواري 2018هدف پژوهش حاضر بررسي تأثير آموزش ذهن مشفق بر خودانتقادگري ، نشخوارخشم ، ترس از شفقت و افسردگي و دانشجويان با علائم افسردگي بود. بدين منظور يك طرح نيمه آزمايشي از نوع پيش آزمون- پس آزمون با گروه كنترل اجرا گرديد. جامعه آماري مشتمل بر كليه دانشجويان دختر دانشگاه بوعلي سينا همدان در سال 97-1396 بودند كه از بين 150 نفر دانشجوي داوطلب، بصورت تصادفي تعداد 30 نفر كه نمره آنها در پرسشنامه افسردگي بك، بالاتر از يك انحراف معيار بود، بعنوان نمونه نهايي انتخاب و بصورت تصادفي در دو گروه آزمايش (15 نفر) وكنترل (15نفر) جايابي شدند. ابزارهاي پژوهش شامل مقياس اشكال خودانتقادگري و خوداطمينان بخشي (گيلبرت و همكاران، 2004) ، مقياس نشخوارخشم (ساخودولسكي و همكاران، 2001) ، مقياس ترس از شفقت (گيلبرت و همكاران، 2011) و پرسشنامه افسردگي بك ويرايش دوم (بك و همكاران، 1996) بود. گروه آزمايش به مدت 8 جلسه تحت آموزش ذهن مشفق قرار گرفتند. نتايج حاصل از تحليل كوواريانس نشان داد كه آموزش ذهن مشفق بر خودانتقادگري(013/0= p، 05/7=F) ، ترس از شفقت (002/0= p، 91/11=F) و افسردگي (003/0= p، 54/10=F ) دانشجويان تأثير دارد. همچنين يافته ها نشان داد كه پس از آموزش، از نظر آماري كاهش معني داري در نمرات نشخوارخشم ديده نشد (303/0= p، 10/1=F). در مجموع مشخص شد كه آموزش ذهن مشفق مي تواند به عنوان روشي جديد و مؤثر در كاهش مشكلات روانشناختي دانشجويان مورد استفاده روانشناسان قرار گيرد.
Thesis summary
-
پيش بيني فرسودگي تحصيلي براساس حس تعلق به مكان و اخلاق تحصيلي دانشجويان
زينب حميدي فراهاني 2018هدف اين پژوهش پيش بيني فرسودگي تحصيلي براساس حس تعلق به مكان و اخلاق تحصيلي دانشجويان و روش پژوهش توصيفي از نوع همبستگي و رگرسيون بود. جامعه آماري كليه دانشجويانِ كارشناسي و كارشناسي ارشد دانشگاه بوعلي سينا همدان در سال تحصيلي 97-1396 به تعداد 7772 بودند كه براساس نمونه گيري تصادفي خوشه اي چندمرحله اي و طبقه اي نسبتي از بين دانشكده ها تعداد چهار دانشكده انتخاب و پرسشنامه هاي پژوهش در بين دانشجويان به تعداد 500 نفر توزيع شد و از بين اين دانشجويان، تعداد 299 نفر كه بر اساس نقطه برش داراي فرسودگي تحصيلي بودند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوري داده ها از پرسشنامه هاي حس تعلق به مكان يعقوبي، يارمحمدي و شمشيري (1394)، اخلاق تحصيلي گل پرور (1389)، و فرسودگي تحصيلي (MBI-SS) برسو و همكاران (1997)، استفاده شد. به منظور بررسي نقش حس تعلق به مكان و اخلاق تحصيلي بر فرسودگي تحصيلي از روش تحليل رگرسيون چندگانه ي گام به گام بهره گرفته شد. بر اين اساس، نتايج تحليل مدل رگرسيوني پيش بيني فرسودگي تحصيلي باتوجه به آزمون ANOVA معنادار بود (971/76f= و 0001/=Sig). بنابراين دو متغير حس تعلق به مكان و اخلاق تحصيلي به طور كلي مي توانند 34 درصد از تغييرات فرسودگي تحصيلي دانشجويان را پيش بيني نمايند. به عبارتي با افزايش حس تعلق به مكان و اخلاق تحصيلي، فرسودگي تحصيلي دانشجويان كاهش مي يابد و با كاهش حس تعلق به مكان و اخلاق تحصيلي، فرسودگي تحصيلي آن ها افزايش مي يابد.
Thesis summary
-
تبيين بهزيستي روانشناختي بر اساس ذهن آگاهي، نياز به شناخت و سرمايه هاي روانشناختي در دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان
حسين نادري پور 2017پژوهش حاضر با هدف تبيين بهزيستي روانشناختي بر اساس ذهن آگاهي، نياز به شناخت و سرمايه هاي روانشناختي در دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان انجام شد. روش پژوهش توصيفي همبستگي بود. جامعۀ آماري شامل كليه دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان در سال تحصيلي1396-1395 بود. نمونه آماري با استفاده از جدول برآورد كرجسي و مورگان به تعداد 375 نفر به روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند. ابزار گردآوري داده ها پرسشنامه هاي، مقياس ذهن آگاهي براون و رايان، مقياس نياز به شناخت كاسيوپو، پتي و كائو، پرسشنامه بهزيستي روانشناختي ريف و پرسشنامه سرمايه هاي روانشناختي لوتانز بود. يافته ها نشان داد كه بين بهزيستي روانشناختي با سرمايه هاي روانشناختي(730/ 0=R)، نياز به شناخت(505/ 0=R) و ذهن آگاهي(382/ 0=R) همبستگي مثبت معنادار وجود دارد. در ضمن ذهن آگاهي، سرمايه روانشناختي و نياز به شناخت 56 / 0درصد از واريانس بهزيستي روانشناختي را تبيين مي كنند. با توجه به اينكه متغيرهاي ذهن آگاهي، نياز به شناخت و سرمايه هاي روانشناختي پيش بيني كننده هاي معناداري براي بهزيستي روانشناختي هستند، مي توان با ايجاد و ارتقاء چنين ظرفيت هايي بهزيستي روانشناختي دانشجويان را بهبود بخشيد.
Thesis summary
-
نقش واسطه اي راهبردهاي مقابله اي بين طرحواره هاي ناسازگار اوليه و خودناتوان سازي تحصيلي
گلرخ فريدوني 2016در دوران تحصيل دانشجويان در دانشگاه، يكي از هدف هاي مهم آنان در فرايند يادگيري و جستجوي علم و دانش آن است كه در خويش تصويري مثبت ايجاد نمايند و در حالي كه در اين بين موانع بسياري در مسير پيشرفت و ترقي آنان وجود دارد كه از جمله اين موانع، دوري از پذيرش مسئوليت عملكرد خويش و يا به عبارتي خود ناتوان سازي مي باشد. اين پژوهش با هدف نقش واسطه اي راهبردهاي مقابله اي بر طرحواره هاي ناسازگار اوليه و خودناتوان سازي تحصيلي انجام شد. جامعه آماري اين پژوهش، شامل كليه دانشجويان كارشناسي دانشگاه بوعلي سينا به تعداد 7529 نفر بودند كه در سال تحصيلي 95-1394 مشغول به تحصيل بودند. نمونه اين پژوهش به تعداد 367 نفر بود كه با استفاده از جدول مورگان و كرجسي به دست آمد. روش نمونه گيري اين پژوهش، روش نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي بود، ابزار مورد استفاده پرسشنامه راهبردهاي مقابله اي لازاروس و فولكمن (1991)، پرسشنامه طرحواره هاي ناسازگار اوليه يانگ (2005) و پرسشنامه خودناتوان سازي تحصيلي ميگلي (2000) بود. نتايج حاصل از تحليل معادلات ساختاري و همبستگي پيرسون نشان داد كه راهبردهاي مقابله اي واسطه ي بين طرحواره هاي ناسازگار اوليه و خودناتوان سازي تحصيلي است و طرحواره هاي ناسازگار اوليه ،كاهش استفاده از راهبردهاي مقابله اي به خصوص راهبردهاي كارآمد و در نتيجه افزايش خودناتوان سازي تحصيلي دانشجويان را در پي دارد. بين طرحواره هاي ناسازگار اوليه و خودناتوان سازي تحصيلي رابطه مثبت وجود داشت و طرحواره هاي ناسازگار اوليه با راهبردهاي مقابله اي و همچنين راهبردهاي مقابله اي با خودناتوان سازي تحصيلي رابطه منفي داشتند. همچنين تعداد ترم مشروطي مي تواند خودناتوان سازي تحصيلي را پيش بيني نمايد، به طوري كه هرچه تعداد ترم مشروطي دانشجويان بيشتر شود، خودناتوان سازي تحصيلي آنان افزايش مي يابد.
Thesis summary
-
نقش چشم انداز زماني در رابطه ي بين خودتنظيمي و انگيزش تحصيلي در دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا
سيده مهسا سالم 2016زمان اولين و مهمترين رسانه براي جهان اجتماعي است و مي تواند هم به صورت خاص و هم به صورت جهاني هر شرايطي را توصيف كند. نظارت بر زمان، پايه عملكرد توسعه انساني بوده و نقش حياتي در تكامل عملكرد شناختي انسان دارد. اين پژوهش با هدف تعيين نقش چشم انداز زماني در رابطه بين خودتنظيمي و انگيزش تحصيلي در دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا انجام شد. جامعه آماري اين پژوهش، شامل كليه دانشجويان كارشناسي دانشگاه بوعلي سينا (سايت مركزي) به تعداد 7529 نفر (4170 نفر زن و 3359 نفر مرد) بودند كه در سال تحصيلي 95-1394 در اين دانشگاه مشغول به تحصيل بودند. نمونه آماري با استفاده از جدول مورگان و كرجسي به تعداد 367 نفر برآورد گرديد. متغيرخودتنظيمي با پرسشنامه بوفارد (1996)، انگيزش تحصيلي با پرسشنامه والرند و همكاران (1992) و چشم انداز زماني با پرسشنامه زيمباردو (1999) مورد سنجش قرار گرفتند. نتايج حاصل از تحليل معادلات ساختاري و همبستگي پيرسون نشان داد كه چشم انداز زماني واسطه در رابطه بين خودتنظيمي و انگيزش تحصيلي دانشجويان بود و چشم انداز زماني باعث ارتقاي رابطه خودتنظيمي و انگيزش تحصيلي دانشجويان شد. همچنين بين خودتنظيمي، انگيزش تحصيلي و چشم انداز زماني رابطه مثبت و معني داري وجود داشت. از طرفي سن و معدل مي توانند خودتنظيمي را پيش بيني نمايند، به طوري كه هرچه سن دانشجويان كمتر و معدل تحصيلي آنان بيشتر باشد، خودتنظيمي افزايش مي يابد. معدل مي تواند انگيزش تحصيلي را پيش بيني نمايد،درحقيقت هرچه معدل تحصيلي دانشجويان بيشتر باشد، انگيزش تحصيلي افزايش مي يابد. سن مي تواند چشم انداز زماني را پيش بيني نمايد و هرچه سن دانشجويان بيشتر باشد، چشم انداز زماني افزايش پيدا مي كند.
Thesis summary
-
رابطه ي بين مؤلفه هاي ذهن آگاهي با نشخوار فكري و تعلل ورزي تحصيلي در دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا
فرشته مطهري فر 2016اين پژوهش با هدف تعيين رابطه مؤلفه هاي ذهن آگاهي با نشخوار فكري و تعلل ورزي تحصيلي انجام شد.براي اين منظور 367 دانشجو به شيوه نمونه گيري تصادفي طبقه اي نسبتي از ميان تمامي دانشجويان مقطع كارشناسي دانشگاه بوعلي سينا همدان در سال تحصيلي 95- 1394(7529نفر) انتخاب شدند.براي گردآوري اطلاعات از پرسش نامه هاي مقياس تعلل ورزي تحصيلي(PASS)،مقياس نشخوار فكري(RQ)،مقياس پنج وجهي ذهن آگاهي(FFM) استفاده شد.داده هاي بدست آمده با استفاده از روش همبستگي پيرسون،تحليل رگرسيون چند متغيري و آزمون مانوا و توكي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند.نتايج به دست آمده نشان داد كه متغير پيش بين مؤلفه هاي ذهن آگاهي قادرند تغييرات نشخوار فكري و تعلل ورزي تحصيلي را پيش بيني كنند.علاوه بر اين نتايج حاكي از آن بود كه بين مؤلفه هاي ذهن آگاهي با نشخوار فكري و تعلل ورزي تحصيلي رابطه معنادار وجود دارد.هم چنين ميزان تعلل ورزي تحصيلي و مؤلفه هاي ذهن آگاهي بين دختر و پسر و متفاوت است و ميزان نشخوار فكري دانشجويان دانشكده هاي مختلف،متفاوت است.
Thesis summary
-
نقش قدرت تحمل ابهام در رابطه بين خلاقيت و تجربه شيفتگي در دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا
زهرا جعفري 2016اين پژوهش با هدف تدوين يك مدل براي نقش قدرت تحمل ابهام در رابطه بين خلاقيت و تجربه شيفتگي در دانشجويان دانشگاه بوعلي انجام پذيرفت. جامعه آماري اين مطالعه شامل دانشجويان كارشناسي دانشگاه بوعلي سينا به تعداد 7529 بود. روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي نسبتي به تعداد 367 نفر از دانشكده ها بود. حجم نمونه دختران 202 نفر و حجم نمونه پسران 165 نفربود. روش تحقيق توصيفي از نوع همبستگي بود.براي گردآوري اطلاعات از پرسش نامه هاي شيفتگي سيكزنت ميهالي،خلاقيت عابدي و قدرت تحمل ابهام مك دونالد استفاده شد.نتايج با استفاده از رگرسيون چندگانه و روش تحليل واريانس چند متغيري (MANOVA)، مورد ارزيابي قرار گرفت. براي بررسي نيكويي برازش مدل از برنامه برازاندن مدل استفاده شد. نتايج نشان داد كه بين تجربه شيفتگي و خلاقيت و مؤلفه هاي آن ، بين قدرت تحمل ابهام و خلاقيت و مؤلفه هاي آن ، بين تجربه شيفتگي و قدرت تحمل ابهام در دانشجويان رابطه مثبت و معناداري وجود داشته است. بين قدرت تحمل ابهام، خلاقيت و تجربه شيفتگي دانشجويان دانشكده ها نيز تفاوت وجود داشته است. نمرات تجربه شيفتگي و قدرت تحمل ابهام و خلاقيت در دانشجويان هنر بيشترين رتبه را داشت. كمترين رتبه براي متغير تجربه شيفتگي در دانشجويان دانشكده كشاورزي، براي متغير قدرت تحمل ابهام و خلاقيت در دانشجويان دانشكده اقتصاد گزارش شد. رابطه بين تجربه شيفتگي و مولفه هاي خلاقيت يك بار به صورت مستقيم و يك بار به صورت غير مستقيم و با ميانجي گري قدرت تحمل ابهام مورد بررسي قرار گرفت. اثر مستقيم و غير مستقيم تجربه شيفتگي بر مولفه هاي خلاقيت معنادار شد. مدل نقش قدرت ابهام در رابطه بين خلاقيت و تجربه شيفتگي برازش مطلوبي داشت. بنابراين قدرت ابهام موجب كاهش تاثير تجربه شيفتگي بر خلاقيت مي شود.
Thesis summary
-
مقايسه ي تأثير روش هاي آموزش آگاهي واج شناختي و آموزش نوروفيدبك بر اصلاح عملكرد خواندن دانش آموزان نارساخوان پسر پايه ي سوم ابتدايي شهر همدان
عابده رشتي 2015اين پژوهش با هدف بررسي اثرگذاري و همچنين مقايسه ي اثر روش هاي آموزش آگاهي واج شناختي و نوروفيدبك بر اصلاح عملكرد خواندن دانش آموزان نارساخوان پسر مقطع سوم ابتدايي در شهر همدان صورت گرفته است. روش اين پژوهش نيمه آزمايشي است و در آن از طرح گروه كنترل نابرابر چندگروهي استفاده شده است. جامعه ي آماري پژوهش حاضر، تمامي دانش آموزان پسر پايه ي سوم ابتدايي مشغول به تحصيل در سال تحصيلي 1394-1393 در مدارس دولتي شهر همدان مي باشد. حجم نمونه در اين پژوهش هجده نفر (دو گروه آزمايش شش نفري و يك گروه كنترل به حجم شش نفر) از دانش آموزان بودند كه با استفاده از روش نمونه گيري چندمرحله اي به صورت تصادفي انتخاب شدند. ابتدا پژوهشگر اعضاي نمونه خود را به صورت تصادفي از ميان مدارس ناحيه ي يك انتخاب كرد. سپس با استفاده از گمارش تصادفي، اعضاي نمونه را كه هجده نفر بودند در سه گروه شش نفري (دو گروه آزمايش و يك گروه كنترل) جايگزين كرد. داده هاي بدست آمده با استفاده از نرم افزار Spss نسخه ي 22 مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. ابزار پژوهش شامل چك ليست نارساخواني فياض بخش و همكاران (1388) و آزمون خواندن پژوهشگرساخته (1393) بوده است. از هر سه گروه پيش آزمون به عمل آمد. در گروه هاي آزمايش، براي اصلاح عملكرد خواندن دانش آموزان نارساخوان، روش هاي آموزش آگاهي واج شناختي و نوروفيدبك به كار برده شد كه هر دو روش به طور جداگانه بيست جلسه به طول انجاميد. همچنين گروه كنترل هيچ آموزشي دريافت نكرد. در نهايت، پس از آموزش روش هاي موردنظر از هر سه گروه پس آزمون گرفته شد و نتايج پيش آزمون و پس آزمون گروه ها با هم مقايسه و مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج حاصل از تحليل داده ها نشان داد كه روش هاي آموزش آگاهي واج شناختي و نوروفيدبك بر درمان نارساخواني تأثير دارند. همچنين، روش نوروفيدبك داراي تأثيري بيشتر از روش آگاهي واج شناختي است. براين اساس، مي توان براي حل مشكلات نارساخواني دانش آموزان از هر دو روش بهره جست.
Thesis summary
-
تأثير آموزش تاب آوري بر فرسودگي تحصيلي دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهر همدان
مريم بختياري 2015پژوهش حاضر با هدف بررسي تأثير آموزش تاب آوري بر كاهش فرسودگي تحصيلي دانش آموزان، انجام گرفته است. روش مورد استفاده در اين پژوهش از نوع نيمه آزمايشي به صورت طرح پيش آزمون- پس آزمون با گروه كنترل بود. جامعه ي آماري پژوهش را كليه ي دانش آموزان دختر سال اول دبيرستان شهر همدان سال تحصيلي 94-93 تشكيل مي دادند؛ كه تعداد آنها 3661 نفربود، كه از اين جامعه به روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي چند مرحله اي نمونه اي به تعداد 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفي در دو گروه 20 نفره ي آزمايش و كنترل جايگزين شدند. ابزار به كار برده شده در پژوهش، پرسش نامه ي فرسودگي تحصيلي بود. يافته هاي پژوهش با استفاده از تحليل كوواريانس نشان داد؛ روش آموزش تاب آوري ( كه در 10 جلسه ي 60 دقيقه اي و به صورت گروهي اجرا شد) بر كاهش فرسودگي تحصيلي در دانش آموزان باسطح معني داري 0.001 مؤثر است. هم چنين نتايج نشان داد كه آموزش تاب آوري بركاهش خستگي تحصيلي با سطح معني داري0.001، بي علاقگي تحصيلي باسطح معني داري 0.005 و ناكارآمدي تحصيلي باسطح معني داري 0.014 دردانش آموزان مؤثر است. از ديگر يافته پژوهش حاضر اين بود كه از بين مؤلفه هاي فرسودگي تحصيلي آموزش تاب آوري بيشترين تأثير را در كاهش خرده مقياس خستگي تحصيلي، داشته است.
Thesis summary
-
تاثير آموزش برنامه ي شادي فوردايس بر فرسودگي تحصيلي دانش آموزان دختر پايه ي اول متوسطه شهر همدان
فروزان رفعت جو 2015پژوهش حاضر با هدف شناسايي تأثير آموزش شادكامي به روش فوردايس بر كاهش فرسودگي تحصيلي دانش آموزان، انجام گرفته است. روش مورد استفاده در اين پژوهش كه از نوع نيمه آزمايشي است، پيش آزمون - پس آزمون با گروه كنترل بود. جامعه آماري پژوهش را كليه ي دانش آموزان دختر سال اول دبيرستان شهر همدان در سال تحصيلي 94-93 تشكيل مي دادند، كه تعداد آنها 3661 نفر بود؛ از اين جامعه به روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي چند مرحله اي، نمونه اي تعداد 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفي به دو گروه 20 نفره آزمايش و كنترل تقسيم شدند. ابزار به كار برده شده در پژوهش، پرسشنامه فرسودگي تحصيلي برسو بود. يافته هاي پژوهش با استفاده از تحليل كوواريانس نشان داد؛ آموزش برنامه شادي به روش فوردايس (كه در 10 جلسه ي 60 دقيقه اي و به صورت گروهي اجرا شد) بر كاهش فرسودگي تحصيلي در دانش آموزان با سطح معني داري (0.001=p) مؤثر است. همچنين نتايج بيانگر آن بود كه آموزش شادي به روش فوردايس بر كاهش خستگي تحصيلي با سطح معني داري (0.006=p)، بي علاقگي تحصيلي با سطح معني داري (0.003=p) و ناكارآمدي تحصيلي با سطح معني داري (0.016=p) در دانش آموزان مؤثر است. ديگر يافته پژوهش حاضر اين بود كه از بين مولفه هاي فرسودگي تحصيلي آموزش شادكامي فوردايس بيشترين تأثير را در كاهش خرده مقياس بي علاقگي تحصيلي داشته است
Thesis summary
-
رابطه ي بين چارچوب ذهني و ويژگي هاي شخصيتي با ثبات قدم دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا
پريا قاسمي 2015هدف از انجام اين پژوهش بررسي رابطه بين چارچوب ذهني و ويژگي هاي شخصيتي با ثبات قدم دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان بود. اين پژوهش از نوع همبستگي و جامعه آماري آن دانشجويان كارشناسي سال آخر دانشگاه بوعلي سينا (94-93) منظور شده كه تعداد آنها 4162 نفر بود و 354 نفر از آن ها (108 نفر مرد و 246 نفر زن) به صورت نمونه گيري تصادفي طبقه اي انتخاب شدند. ابزارهاي سنجش شامل پرسش نامه ثبات قدم داكوورث (2007)، چارچوب ذهني كارول دك (2007) و پرسشنامه ويژگي هاي شخصيتي نئوكاستا و مك كري (1992) مي باشد. داده ها از طريق آمار توصيفي (ميانگين، انحراف استاندارد و واريانس) و آمار استنباطي (رگرسيون و ضريب همبستگي پيرسون) تحليل شد. نتايج نشان داد كه سهم چارچوب ذهني تحولي در پيش بيني ثبات قدم از چارچوب ذهني تثبيت شده بيشتر است و از ميان پنج عامل بزرگ شخصيت، باوجدان بودن، توافق پذيري و برون گرايي همبستگي مثبت و معناداري با ثبات قدم دارند (p<0.001).
Thesis summary
-
تاثير آموزش حالات ذهني بر قضاوت اخلاقي دانش آموزان دختر پايه ي پنجم ابتدايي شهر همدان
طيبه بيات 2015هدف پژوهش حاضر، تأثير آموزش حالات ذهني برقضاوت اخلاقي دانش آموزان دختر پايه ي پنجم ابتدايي شهر همدان بود. پژوهش حاضر نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون – پس آزمون با گروه كنترل بود. جامعه آماري اين پژوهش را 4552 دانش آموز دختر پايه ي پنجم ابتدايي سال تحصيلي 94-1393 تشكيل مي داد كه از ميان اين تعدا د 75 دانش آموز از ناحيه 2 آموزش وپرورش همدان به صورت نمونه گيري خوشه اي انتخاب شد و در گروههاي آزمايش و كنترل به صورت تصادفي جايگزين شدند. آموزش حالات ذهني براي هر كدام از گروههاي آزمايش 3 جلسه 20 دقيقه ا ي در نظرگرفته شد و گروه كنترل هيچ نوع آموزشي دراين زمينه دريافت نكردند. ابزار پژوهش پرسشنامه قضاوت اخلاقي سينها و وارما (1998) بود. داده ها با استفاده از تحليل كوواريانس مورد تجزيه و تحليل قرا گرفت. مقدار مجذور اتا دراين پژوهش 66 درصد مي باشد كه نشان دهنده تأثير قوي آموزش حالات ذهني بر افزايش قضاوت اخلاقي است .
Thesis summary
-
تأثير آموزش مهارت هاي مقابله اي بر اعتماد به نفس و خودپنداره دانش آموزان ناشنوا
سجاد حسيني 2015پژوهش حاضر با هدف بررسي تأثير آموزش مهارت هاي اجتماعي بر اعتمادنفس و خودپنداره دانش آموزان ناشنوا اجرا شد. روش پژوهش حاضر نيمه آزمايشي و با گروه كنترل بود. جامعه آماري پژوهش شامل كليه دانش آموزان ناشنواي پسر مشغول به تحصيل در مقطع متوسطه شهر كرمانشاه در سال تحصيلي 93-1394 است كه تعداد كل آنها 55 نفر مي باشد. نمونه پژوهش، نمونه در دسترس بود، ابتدا كليه دانش آموزان به آزمون اعتمادبه نفس آيزنك و خودپنداره راجرز پاسخ دادند سپس از ميان آن ها 30 نفر به عنوان نمونه كه اعتمادبه نفس و خودپنداره كمتري نسبت به بقيه دانش آموزان داشتند انتخاب شدند و به صورت تصادفي در دوگروه كنترل و آزمايش قرار گرفتند. سپس برنامه آموزش مهارت هاي اجتماعي كه شامل ابرازوجود و حل مسئله مي باشد در طي 10 جلسه 90 دقيقه اي كه هفته اي دو جلسه بود به گروه آزمايش آموزش داده شد و بعد از اين دوره آموزشي، مجدداً پرسشنامه اعتمادبه نفس آيزنك و خودپنداره راجرز روي هر دو گروه انجام شد. روش آماري جهت تجزيه و تحليل اطلاعات به دست آمده تحليل كوواريانس بود. با توجه به نتايج به دست آمده، گروه آزمايش عملكرد بهتري نسبت به كنترل داشت، يعني آموزش مهارت هاي اجتماعي در افزايش اعتمادبه نفس و خودپنداره دانش آموزان ناشنوا مؤثر بوده است.
Thesis summary
-
اثر القاي خلق مثبت بر افزايش اميد در بين دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا
سحر خليل پور 2014هدف اين پژوهش بررسي اثر القاي خلق مثبت بر افزايش اميد در بين دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان بود. جامعه آماري اين پژوهش را كليه دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان در سال 93- 1392 تشكيل مي دادند كه تعداد آن ها 5580 نفر بود. در اين پژوهش حداقل دانشجويان براي هر يك از گروه هاي آزمايش و گروه كنترل در هر دو گروه A,Bو 15 نفر انتخاب، براي انتخاب گروه نمونه؛ پرسشنامه اميد اسنايدر و همكاران بين 480 نفر از دانشجويان توزيع شد و پس از جمع آوري و تجزيه و تحليل، افرادي كه نمره اميد آن ها پايين بود جدا شده و از بين آن ها 60 نفر به صورت تصادفي انتخاب و سپس به روش تصادفي ساده در چهار گروه مورد مطالعه جايگزين شدند .سپس به آزمودني هاي گروه آزمايشي A مهارت تصويرسازي ذهني در 6 جلسه و به آزمودني هاي گروه B مهارت جملات مثبت طي 6 جلسه آموزش داده شده و پس از آن از هر 4 گروه پس آزمون(پرسشنامه اميد اسنايدر و همكاران) گرفته شد،سپس داده ها با استفاده از شاخص هاي آمار توصيفي و نيز تحليل كواريانس به وسيله نرم افزار SPSS تجزيه و تحليل شد. نتايج بدست آمده نشان داد كه روش القاء خلق مثبت به شيوه تصويرسازي ذهني و روش القاء خلق مثبت به شيوه خواندن جملات مثبت به طور معني داري باعث افزايش ميزان اميد در دانشجويان مي شود. همچنين نتايج نشان داد كه با وجود اينكه ميزان تأثير القاء خلق مثبت به روش تصويرسازي ذهني بر افزايش اميد، در دانشجويان دختر و پسر تفاوت معني داري ندارد اما ميزان تأثير القاء خلق مثبت به روش خواندن جملات مثبت، بر افزايش اميد، در دانشجويان دختر به طور معني داري بيشتر از دانشجويان پسر است.
Thesis summary
-
تاثير آموزش مهارت مديريت هيجان منفي بر افكار اضطرابي و باورهاي غير منطقي والدين كودكان اختلالات رشد فراگير شهر همدان
آرش بهرامي 2014هدف از انجام اين پژوهش بررسي تاثير آموزش مهارت مديريت هيجان منفي بر افكار اضطرابي و باورهاي غير منطقي والدين كودكان اختلال رشد فراگير شهر همدان بود. طرح پژوهش از نوع شبه آزمايشي طرح پيش آزمون- پس آزمون بدون گروه كنترل بود. جامعه آماري پژوهش حاضر را كليه والدين كودكان داراي اختلالات طيف فراگير رشد در مركز درماني ذهن زيبا در شهر همدان تشكيل مي دادند كه تعداد آنها 80 نفر بود كه در ابتدا به وسيله دعوت نامه اي از والدين درخواست شد كه درصورت علاقه مندي به حضور در دوره آموزش در كارگاه هاي آموزش مديريت هيجان منفي، آمادگي خود را اعلام كنند. سپس والدين داوطلب در جلسه توجيهي براساس آزمون هاي افكار اضطرابي و باورهاي غير منطقي مورد ارزيابي قرار گرفتند و والدين داراي باورهاي غير منطقي و افكار اضطرابي در مطالعه حاضر شدند كه تعداد آنها 40 نفر بود. در اين پژوهش از پرسشنامه هاي باورهاي غيرمنطقي جونز و پرسشنامه افكار اضطرابي ولز استفاده گرديد. نتايج نشان داد كه در پيش آزمون ميانگين باورهاي غير منطقي پدران و مادران به ترتيب 117/38 و 120/88 بود كه در پس آزمون به 65/35 و 65/70 كاهش يافت. همچنين ميانگين افكار اضطرابي پدران و مادران در پيش آزمون به ترتيب 38/78 و 35/88 بود كه در پس آزمون به 12/20و12/93 كاهش يافت. و به اين ترتيب اين نتايج نشان داد كه آموزش مهارت هاي مديريت هيجان هاي منفي بر كاهش افكار اضطرابي باورهاي غيرمنطقي والدين كودكان اوتيسم اثر دارد و مورد تاييد قرار گرفتند.
Thesis summary
-
پيش بيني تحليل رفتگي آموزشي براساس تحريف شناختي و باورهاي غير منطقي در دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان
آرزو آقاجاني 2014هدف از انجام اين پژوهش پيش بيني تحليل رفتگي آموزشي بر اساس تحريف شناختي و باورهاي غير منطقي در دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا بود.طرح پژوهشي مورد استفاده از نوع همبستگي (رگرسيون) بود.جامعه آماري پژوهش را كليه دانشجويان مقطع كارشناسي سال آخر دانشگاه بوعلي سينا كه در سال تحصيلي 1393-1392 مشغول به تحصيل بودند را تشكيل مي داد. تعدادآنها 1360 نفر بود كه طبق جدول مورگان حجم نمونه اي به تعداد 310 نفر از اين جامعه به روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي نسبتي انتخاب و پرسشنامه هاي تحقيق بر روي آنها اجرا شد.نتايج نشان داد كه بين تحريف شناختي و باورهاي غير منطقي رابطه مستقيم و معني داري وجود دارد.در تحليل رگرسيون مشخص شد كه از بين مولفه هاي تحريف هاي شناختي "تفكر همه يا هيچ"، "تعميم مبالغه آميز"، "درشت بيني -ريز بيني"، "بايد- بهتر" و "فيلتر ذهني" به ترتيب بيشترين رابطه معني دار را باتحليل رفتگي آموزشي دانشجويان داشتند.همچنين مشخص شد كه از بين مولفه هاي باورهاي غير منطقي "نا اميدي نسبت به تغيير"، "تمايل به سرزنش خود"، "كمال گرايي" ، "انتظار بيش از حد از خود" و "بيش نگراني توأم با اضطراب" بيشترين رابطه معني دار را باتحليل رفتگي آموزشي دانشجويان داشتند.همچنين بين تحريف شناختي و باورهاي غير منطقي و ابعاد تحليل رفتگي آموزشي(خستگي هيجاني و بدبيني تحصيلي و ناكارآمدي تحصيلي)دانشجويان رابطه معنا دار مثبت وجود دارد.
Thesis summary
-
مطالعه ي نقش تبيين كنندگي خودپنداره ي تحصيلي و عزت نفس دراضطراب رياضي دانش آموزان باسبك هاي شناختي متفاوت
2014هدف از انجام اين پژوهش مطالعه ي نقش تبيين كنندگي خودپنداره ي تحصيلي و عزت نفس دراضطراب رياضي دانشآموزان باسبكهاي شناختي متفاوت بود. طرح پژوهشي از نوع توصيفي – همبستگي و جامعه ي آماري شامل كليه دانشآموزان دوره ي متوسطه ي اول(راهنمايي)منطقه ي گل تپه(ازتوابع شهرستان كبودرآهنگ استان همدان)به تعداد 574 نفربودكه در سال تحصيلي 1393-1392 مشغول به تحصيل بودند.ازاين تعداد234 نفر به روش تصادفي طبقه اي نسبتي انتخاب شدند. در اين پژوهش از پرسشنامه هاي خودپنداره ي تحصيلي، عزت نفس، اضطراب رياضي و آزمون گروهي تصاويرپنهان ويتكين، استفاده شد و تحليل دادهها با استفاده از آمار توصيفي، ضريب همبستگي پيرسون، رگرسيون چند متغيره به روش ورود و آزمون T مستقل صورت گرفت.نتايج پژوهش نشان داد كه بين خودپنداره تحصيلي و اضطراب رياضي دانش آموزان وابسته به زمينه و نابسته به زمينه و بين عزت نفس و اضطراب رياضي دانش آموزان وابسته به زمينه و نابسته به زمينه رابطه ي معنادارو منفي وجود دارد و همچنين تفاوت معناداري بين اضطراب رياضي دانش آموزان دختر و پسر وجود دارد. نتايج رگرسيون چند متغيره نيز نشان داد كه متغيرهاي خودپنداره تحصيلي در دانش آموزان وابسته به زمينه 32/0 و در نابسته به زمينه ها 05/0 و عزت نفس در وابسته به زمينه ها 26/0 و در نابسته به زمينه ها 20/0 مي توانند واريانس اضطراب رياضي را در آنان به طور معناداري تببين كنند. نتايج اين پژوهش مي تواند به معلمان در زمينه دادن تكاليف و مسائل رياضي به دانش آموزان وابسته و نابسته به زمينه، با توجه به آگاهي از اضطراب رياضي و سبك هاي شناختي دانش آموزان در كلاس درس كمك نمايد.
Thesis summary
-
بررسي تاثير آموزش زبان دريافتي بر جمله سازي دانش آموزان آسيب ديده ي شنوايي پايه پنجم شهر همدان
نعمت اله سلطاني 2013 -
رابطه بين برنامه درسي پنهان با تحليل رفتگي آموزشي دانشجويان دانشگاهبوعلي سينا
صدف ايماني 2013