Rasool Kord Noghabi

Professor

Update: 2024-11-21

Rasool Kord Noghabi

Faculty of Economics and Social Sciences / Department of Psychology

P.H.D dissertations

  1. تدوين برنامه آموزش توجه براساس حيطه شناختي وتاثير آن بر فرايند توجه در دانش آموزان با اختلال يادگيري خاص
    ندا صفري بولاني 2023
    هدف از پژوهش حاضر تدوين برنامه آموزش توجه براساس حيطه شناختي وتاثير آن بر فرايند توجه در دانش آموزان با اختلال يادگيري خاص بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف يك تحقيق كاربردي و از لحاظ روش جمع آوري داده ها در طبقه ي تحقيقات تركيبي (كمي- كيفي) قرار گرفته است كه در دو مرحله انجام شده است. مرحله اول پژوهش طراحي و تدوين برنامه آموزش توجه است. مرحله دوم پژوهش جهت بررسي اثربخشي برنامه آموزش توجه با نمونه گيري هدفمند و گمارش تصادفي آزمودني ها، از روش نيمه آزمايشي از نوع پيش آزمون- پس آزمون- پيگيري با گروه كنترل استفاده شده است. جامعه آماري شامل كليه دانش آموزان پسر پايه سوم ابتدايي شهر كرمانشاه در سال تحصيلي 1401-1402 بوده است. به منظور اجراي پژوهش، 90 دانش آموز با اختلال يادگيري خاص بعد از اجراي آزمون هاي تشخيصي (هوش وكسلر كودكان و آزمون اختلال خواندن، آزمون كي مت و آزمون اختلال نوشتاري) به صورت هدفمند انتخاب شدند و در نهايت در 3 گروه آزمايشي و 3 گروه گواه به صورت تصادفي جايگزين شدند. گروه-هاي آزمايش در 12 جلسه 45 دقيقه اي، برنامه آموزش توجه را دريافت كردند. ابزارهاي پژوهش آزمون استروپ، آزمون دسته بندي كارت هاي ويسكانسين و آزمون عملكرد پيوسته بود. داده ها با استفاده از تحليل واريانس آميخته و نرم افزار SPSS-24 مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج نشان داد كه برنامه آموزشي توجه، ابعاد توجه دانش آموزان با اختلال يادگيري خاص را بهبود بخشيد. بر مبناي نتايج اين پژوهش مي توان به متخصصان اختلال يادگيري خاص پيشنهاد داد كه با استفاده از روش‎هاي آموزش شناختي در جهت بهبود توجه دانش آموزان با اختلال يادگيري خاص بكوشند.
    Thesis summary

  2. تدوين مدل درگيري تحصيلي برمبناي ذهن آگاهي تحصيلي، ترس از شفقت به خود، خردورزي تحصيلي و هسته ارزشيابي خود در دانشجويان
    حسين نادري پور 2023
    اهميت درگيري تحصيلي و نقش آن در آموزش و يادگيري در بسياري از متون و تحقيقات انجام شده برجسته است. درگيري تحصيلي يك فرآيند مهم در پيش بيني ترك تحصيل محسوب مي شود. همچنين، اين مفهوم يكي از عوامل موثر در روند تحصيلي دانشجويان است. بنابراين، هدف از اين پژوهش تدوين مدل درگيري تحصيلي برمبناي ذهن آگاهي تحصيلي، ترس از شفقت به خود، خردورزي تحصيلي و هسته ارزشيابي خود در دانشجويان بود. روش پژوهش از نظر رويكرد، آميخته كيفي- كمي بود. جامعۀ آماري پژوهش شامل كليه دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان در سال تحصيلي 1402-1401 بود. براي تعيين حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي چند مرحله اي تعداد 420 نفر از دانشجويان انتخاب شدند. ابزار گردآوري داده ها پرسشنامۀ درگيري تحصيلي (ريو و تسنگ، 2011؛ ريو، 2013)، مقياس ترس از شفقت به خود (گيلبرت و همكاران، 2011) ، مقياس هسته ارزشيابي خود (جاج و همكاران، 2003)، پرسشنامه محقق ساخته ذهن آگاهي تحصيلي و مقياس محقق ساخته خردورزي تحصيلي بود. براي اين منظور، با توجه به مباني نظري و اطلاعات به دست آمده از بررسي منابع كتابخانه اي، از پرسشنامه ذهن آگاهي تحصيلي براي اندازه گيري 5 عامل شناسايي شدۀ شفقت به خود، پذيرش بدون قضاوت، حضور در لحظه، انجام وظايف همراه با آگاهي و گوش دادن با توجه كامل، و از مقياس خردورزي تحصيلي براي اندازه گيري 3 عامل شناسايي شدۀ شناختي، عاطفي و تأملي استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون همبستگي پيرسون، مدل يابي معادلات ساختاري، تحليل عاملي اكتشافي و تاييدي در نرم افزارهاي ليزرل و SPSS مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. يافته ها نشان داد كه ضرايب همبستگي بين تمامي متغيرها معني دار است. به عبارت ديگر، بين درگيري تحصيلي با ذهن آگاهي تحصيلي، ترس از شفقت به خود، خردورزي تحصيلي و هسته ارزشيابي خود همبستگي معنادار وجود داشت. يافته ها بيانگر آن بود كه مدل با برازش مناسبي مورد تأييد قرار گرفته است، به طوري كه همۀ شاخص ها مدل را تأييد نمودند. نتايج مدل نشان داد كه اثرات مستقيم ذهن آگاهي تحصيلي، خردورزي تحصيلي و هسته ارزشيابي خود در متغير درگيري تحصيلي مثبت و معنادار و اثر مستقيم ترس از شفقت به خود در درگيري تحصيلي منفي و معنادار بود. همچنين، نتايج پژوهش حاكي از آن بود كه متغيرهاي ترس از شفقت به خود، خردورزي تحصيلي و هسته ارزش
    Thesis summary

  3. ساخت بسته ي آموزشي زيبا شناسي مبتني بر نظريه تجربه هاي يادگيري زيبايي شناسي و بررسي تاثير آن بر نگرش و انگيزش دانش آموزان به تحصيل
    ليلا علي بلندي 2023
    با توجه به نقشي كه زيبايي شناسي در بهبود و رشد تعليم و تربيت دارد همچنين با توجه به ضعف هاي موجود در نظام آموزش وپرورش در حوزه آموزش هنر و زيباشناسي و پيوندهايي كه ميان زيباشناسي، انگيزش و نگرش دانش آموزان به تحصيل وجود دارد و نيز به دليل نبودن بسته ي آموزشي درزمينه ي آموزش زيبايي شناسي مبتني بر نظريه تجربه هاي يادگيري زيبايي-شناسي، بر نياز به انجام اين پژوهش احساس مي شود. آموزش زيبايي شناسي طبق نظريۀ تجارب يادگيري، نگرش و انگيزش را تحت تأثير قرار مي دهد و در فرايند يادگيري مي تواند نقش مؤثري داشته باشد. ازاين رو، هدف پژوهش حاضر تدوين و اعتبار يابي بسته آموزش زيباشناسي و اثربخشي آن بر نگرش و انگيزش تحصيلي دانش آموزان دختر دوره ي متوسطه ي اول است. روش پژوهش تركيبي متوالي (كيفي- كمي) بود. پژوهش در دو مرحله انجام شد. در بخش كيفي به ساخت بسته آموزشي پرداخته شد و در بخش كمي روش پژوهش نيمه آزمايشي با طرح گروه كنترل نامعادل بود. نمونة پژوهش شامل 80 نفر از دانش آموزان دختر متوسطه ي اول داراي نمرات نگرش و انگيزش تحصيلي پايين بودند كه با روش نمونه گيري خوشه اي انتخاب شدند. چهار گروه 20 نفره، شامل دو گروه آزمايشي (يك گروه آزمايش با ضعف در نگرش تحصيلي و گروه دوم آزمايش با ضعف در انگيزش تحصيلي) و دو گروه گواه (يك گروه گواه با ضعف در نگرش تحصيلي و گروه دوم گواه با ضعف در انگيزش تحصيلي) انتخاب شد. ابزار پژوهش، مقياس نگرش تحصيلي سكر (2011)و مقياس انگيزش تحصيلي نجيرو (2003) بود. داده هاي جمع آوري شده از پرسشنامه ها جمع آوري شد و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد تجزيه وتحليل قرار گرفت. براي گروه آزمايش، آموزش زيبايي شناسي در 10 جلسه 45 دقيقه اي اجرا شد و گروه كنترل مداخله اي دريافت نكرد. براي تجزيه تحليل داده ها از تحليل كوواريانس تك متغيري استفاده شد. نتايج مربوط به اعتبار سنجي ابزار نشان داد بسته آموزش زيبايي شناسي بر اساس نظر متخصصان از روايي مناسبي برخوردار است. همچنين بر اساس نتايج تحليل كوواريانس اثربخشي آموزش زيباشناسي بر تقويت نگرش و انگيزش تحصيلي دانش آموزان معنادار بود (01/0P<). بر اساس نتايج مي توان گفت كه آموزش زيبايي شناسي باعث شده دانش آموزان نگرش تحصيلي و انگيزش تحصيلي بهتري در يادگيري از خود نشان دهند. بر اين اساس پيشنهاد مي شود كه اين بسته آموزشي درزمينهٔ تق
    Thesis summary

  4. عنوان: طراحي مدل پيش بيني رفتار اخلاقي برپايه نگرش و هويت اخلاقي: نقش ميانجي سود و زيان
    آرزو دلفان بيرانوند 2022
    مشاهده ي اين كه افراد با استدلال قوي در زمينه اخلاق مي توانند كارهاي بد يا نادرست انجام دهند بيانگر اين است كه براي پي بردن به رفتار اخلاقي لازم است به فراتر از علل شخصيتي، آموزشي و اجتماعي صرف پرداخته شود. در اين راستا، اين پژوهش با هدف طراحي مدل پيش بيني رفتار اخلاقي برپايه ي نگرش و هويت اخلاقي با توجه به نقش ميانجي سود و زيان انجام شده است. روش پژوهش تركيبي متوالي (كيفي- كمي) از نوع طرح اكتشافي بود. پژوهش در دو مرحله انجام شد. در بخش كيفي، براي ساخت مقياس سود و زيان با 222 نفر (121 دانش آموز دبيرستاني دوره ي متوسطه دوم 16 تا 19 ساله و 101 نفر بزرگسال 20 تا 52 ساله) با نمونه گيري دردسترس مصاحبه انجام شد. سپس داده ها با روش تحليل محتواي آشكار بررسي شدند. نتايج تحليل محتوا دو نوع سود روان شناختي و سود موقعيتي و دو نوع زيان روان شناختي و زيان موقعيتي را به عنوان عوامل تسهيل كننده و بازدارنده ي رفتار اخلاقي در موقعيت هاي گوناگون زندگي را نشان داد. در ادامه براساس كدگذاري و تدوين مضامين اطلاعات حاصل از بررسي مصاحبه ها، دو مقياس سود (33 گويه اي) و زيان (26 گويه اي) براي اندازه گيري عامل هاي سود روانشناختي، سود موقعيتي، زيان روانشناختي، و زيان موقعتي ساخته شد. همچنين براي اندازه گيري نگرش اخلاقي و رفتارهاي اخلاقي از مقياس پژوهشگر ساخته استفاده گرديد. براي اين منظور، با توجه به مباني نظري، مقياس رفتار اخلاقي (35 گويه اي) براي اندازه گيري 2 عامل شناسايي شده-ي رفتارهاي سلبي و ايجابي و مقياس نگرش اخلاقي (36 گويه اي) براي اندازه گيري 3 عامل شناسايي شده ي شناختي، عاطفي و رفتاري ساخته شدند. در ادامه، در بخش كمي، از روش پژوهشِ همبستگي استفاده شد. جامعه آماري شامل كليه دانش آموزان دختر و پسر دبيرستاني دوره ي متوسطه دوم شهر همدان در سال تحصيلي 1401-1400 بودند. اندازه نمونه شامل تعداد 1093 نفر بودند (515 دختر و 578 پسر) كه به شيوه نمونه گيري تصادفي خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند. ابزارهاي مورد استفاده شامل مقياس هويت اخلاقي آكينو و ريد (2002)، مقياس رفتار اخلاقي پژوهشگر ساخته، مقياس نگرش اخلاقي پژوهشگر ساخته، و مقياس سود و زيان پژوهشگر ساخته بودند. داده ها با روش مدل يابي معادلات ساختاري تحليل شدند. نتايج نشان داد كه مدل پيشنهادي با داده هاي تجربي برازش مطلوبي دارد. اثرات مستقيم
    Thesis summary

  5. بررسي مراحل تحول زيباشناسي در دانش آموزان با توجه به نقش حساسيت زيباشناسي و هوش زيباشناسي
    احمد بيات 2022
    مقدمه: بررسي تحول زيباشناسي به خاطر پرداختن به يكي از جنبه هاي اساسي ذهن انسان اهميت ويژه اي دارد؛ به كمك زيباشناسي است كه انسان مي تواند جهان را برپايه ي نحوه ي انديشه و احساس خود و به گونه اي متفاوت ببيند. از اين رو هدف اين پژوهش بررسي مراحل تحول زيباشناسي با توجه به نقش حساسيت زيباشناسي و هوش زيباشناسي در ميان دانش آموزان شهر تويسركان در سال تحصيلي 1400- 1399 بود. مواد و روش ها: با توجه به اين كه نمونه ي مورد بررسي دانش آموزان دوره هاي سنّي گوناگون بود، روش اين پژوهش آميخته و از نوع كمّي- كيفي بود. در بخش كيفي روش پژوهش تحولي و طرح آن مقطعي، و در بخش كمّي روش پژوهش توصيفي از نوع همبستگي بود. تعداد 300 دانش آموز (150 پسر و 150 دختر) دانش آموز ابتدايي، متوسطه ي نخست، و متوسطه ي دوم شهر تويسركان از ميان پنج گروه سنّي 7 تا 9، 9 تا 11، 11 تا 13، 13 تا 15، و 15 تا 17 سال انتخاب شدند. روش نمونه گيري طبقه اي و هر گروه سنّي شامل 60 دانش آموز بود. شركت كنندگان به پرسش نامه هاي حساسيت زيباشناسي و هوش زيباشناسي پاسخ دادند. در كنار اين، مصاحبه ي مربوط به محرك هاي ديداري و شنيداري در قالب ارائه ي 9 محرك ديداري و 8 فايل صوتي و دريافت پاسخ ها و برداشت هاي شركت كنندگان از هر محرك به صورت حضوري يا مجازي انجام شد. داده هاي كمي با روش هاي توصيفي (ميانگين و انحراف استاندارد) و استنباطي (رگرسيون لوجستيك اسمي، آنوا، همبستگي اسپيرمن و پيرسون، و آزمون تي مستقل)، و داده هاي كيفي با روش تحليل محتوا و به كمك روش آماري خي دو با نرم افزار SPSS-25 تجزيه و تحليل شدند. يافته ها: تجزيه و تحليل داده هاي كيفي نشان داد كه شركت كنندگان در تحول زيباشناسي ديداري 5 گام عيني گرايي (7 تا 9 سال)، حسي (9 تا 11 سال)، عاطفي (11 تا 13 سال)، تفسيري (13 تا 15 سال)، و پاسخ دهي/ عملي (15 تا 17 سال)، و در تحول زيباشناسي شنيداري نيز 5 گام عيني گرايي (7 تا 9 سال)، تحليلي (9 تا 11 سال)، حسي/ هيجاني (11 تا 13 سال)، عملي (13 تا 15 سال)، و نمادين (15 تا 17 سال) را پشت سر مي گذارند. ميان حساسيت زيباشناسي با تحول زيباشناسي (141/0 = r؛ 05/0 > P) و نيز ميان هوش زيباشناسي با تحول زيباشناسي (188/0 = r؛ 05/0 > P) افراد رابطه ي معنادار به دست آمد. همچنين ميان تحول زيباشناسي دختران و پسران تفاوت معناداري ديده نشد (05/0 < P). بحث
    Thesis summary

  6. بررسي ميزان فعاليت ساختار هاي مغزي مرتبط با مهارت هاي هر يك از هوش هاي چندگانه
    زهره يارمحمدي 2022
    كمتر مفهوم مهمي در آموزش نسبت به مفهوم هوش وجود دارد و اينكه همه مغز ها به روش مشابهي نمي انديشند، مي تواند انقلابي براي آموزش باشد زيرا نياز به رويكرد عصب شناسي دارد تا اهميت تفاوت هاي فردي را شناسايي كند، لذا هدف اين پژوهش بررسي ميزان فعاليت ساختار هاي مغزي مرتبط با مهارت هاي اصلي هر يك از هوش هاي چندگانه بود. روش پژوهش حاضر در زمره تحقيقات موردي و از نظر هدف بنيادي است. جامعه آماري پژوهش شامل، مراجعه كنندگان به آزمايشگاه ملي نقشه برداري مغز تهران در سال1399 بود كه از اين تعداد 16 آزمودني به روش هدفمند و با استفاده از مقياس ارزيابي رشدي هوش هاي چندگانه برگزيده شده و در هشت گروه 2نفري (2آزمودني در هر هوش با هوش خيلي بالا و خيلي پايين) گماشته شدند . ابزارهاي مورد استفاده در اين پژوهش، تكاليف عملكردي] براي هوش كلامي(تكاليف خواندن، نوشتن و صحبت كردن (شاه و همكاران، 2013))، هوش منطقي-رياضي (تكاليف محاسبات (انصاري و همكاران، 2011)، بازي شطرنج (پاول و همكاران، 2017) و استدلال منطقي (پرادو و نوويك، 2007))، هوش موسيقيايي(تكاليف درك موسيقيايي (آهنيشي و همكاران، 2001)، آواز خواندن (گانجي و همكاران، 2007) و آهنگسازي (لو و همكاران، 2015))، هوش جنبشي- حركتي (تكاليف حركات دست،انگشت (موهلا و همكاران،2005) و تعادل (موسون و همكاران، 2018))، هوش ديداري-فضايي ( تكاليف چرخش ذهني (ليپ و همكاران، 2012)، پازل و نقاشي كشيدن (محقق ساخته))، هوش ميان فردي ( تكاليف كار ميان فردي (شيباتا و همكاران، 2011) و نظريه ذهن و همدلي (پاول و همكاران، 2017))، هوش درون فردي ( تكاليف خودتنظيمي هيجاني (لوسك و همكاران، 2004)، خودآگاهي (محقق ساخته) و عملكرد اجرايي (سيلوستر و همكاران، 2003)) و هوش طبيعتگرايانه ( تكاليف علاقه مندي به حيوانات و گياهان (محقق ساخته))[، پرسشنامه MIDAS (شيرر،1994) و دستگاه تصويربرداري تشديد مغناطيس عملكردي بود. آزمودني ها با توجه به انتخاب در هر هوش، دو يا سه تكليف عملكردي را در اسكنر به پايان رساندند. داده ها با استفاده از نرم افزارSPM نسخه 12يك TOOL BOXمبتني بر نرم افزار MATLAB به منظور پيش پردازش و آناليز آماري داده ها، تحليل و با استفاده از روش توصيفي، بررسي جداول، نمودار ها و شكل ها تجزيه و تحليل شدند. يافته هاي پژوهش نشان داد در هوش كلامي، موسيقيايي، جنبشي-حركتي، ميان فردي، در
    Thesis summary

  7. بررسي تحول تفكر آرزومندانه كودكان و نوجوانان 15-4 ساله
    عين اله خجير 2021
    تفكر آرزومندانه- كه سوگيري تمايل نيز ناميده مي شود- نوعي سوگيري شناختي است كه در پژوهش حاضر، روند تحول آن در كودكان و نوجوانان 4 تا 15 ساله، مورد بررسي قرار گرفته است. پژوهش حاضر، از نوع مطالعات تحولي با روش مقطعي بود. جامعه آماري، كليه كودكان و نوجوانان سنين 4 تا 15 سال مدارس عادي دولتي شهر آمل در سال تحصيلي 99-98 بود. حجم نمونه شامل 360 نفر در 6 گروه سني (هر گروه شامل 30 دختر و 30 پسر) كه با روش نمونه گيري در دسترس، انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، آزمون كارت علامت دار بود كه به صورت نرم افزار تحت وب، طراحي شده بود. داده ها با روش تحليل واريانس با اندازه گيري مكرر، تحليل شدند. نتايج اين پژوهش نشان دادند كه كودكان و نوجوانان ايراني، در پيش بيني رويدادها، بيش از آنكه به احتمال وقوع رويدادها توجه داشته باشند تحت تأثير تمايلات و ترجيحات خود قرار مي گيرند. علاوه بر آن، ميزان پيش بيني رويدادهاي مورد تمايل (مثبت) از دوره كودكي تا نوجواني، تغيير نمي كند و روند نسبتاً يكساني دارد اما روند پيش بيني رويدادهايي كه مورد تمايل نيستند (منفي) از سنين 8-9 سالگي، كاهش يافته و اين كاهش تا سنين 10-11 سالگي ادامه مي يابد. بنابراين، تفكر آرزومندانه، با افزايش سن، كاهش نمي يابد؛ زيرا علاوه بر اينكه خوش بيني بيش از حد نسبت به رويدادهاي مورد تمايل، نسبتاً ثابت مي ماند، خوش بيني نسبت به عدم وقوع رويدادهايي كه مورد تمايل نيستند نيز افزايش يافته و كودكان و نوجوانان سنين 8-9 سال و بالاتر، احتمال وقوع رويدادهاي منفي را كمتر از حد، برآورد مي كنند. اين نوع از سوگيري خوش بينانه نسبت به عدم وقوع رويدادهاي منفي مي تواند اساس تصميم گيري هاي پرخطر را فراهم آورد كه مي تواند باعث گرايش به رفتارهاي پرخطر شود كه نيازمند پژوهش هاي بيشتر جهت كسب دانش بيشتر براي اقدامات پيشگيرانه است. نهايتاً اينكه جنسيت، متغير تأثيرگذاري بر تفكر آرزومندانه نيست.
    Thesis summary

  8. تاثير شن بازي بر نارسايي شناختي و ناگويي هيجاني دانش آموزان پسر نارساخوان پايه هاي دوم و سوم ابتدايي
    بيان نسايي مقدم 2021
    مقدمه: مجموعه اي از نارسايي هاي شناختي و هيجاني در دانش آموزان نارساخوان وجود دارد كه در صورت عدم مداخله مناسب و به هنگام تا بزرگسالي ادامه خواهند يافت. از آن جا كه شن بازي مي تواند بسياري از جنبه هاي رشدي فرد به ويژه رشد شناختي و هيجاني را به گونه اي مثبت تحت تاثير قرار دهد، لذا احتمالا در دانش آموزان نارساخوان كه نارسايي هاي شناختي و ناگويي هيجاني دارند نيز موثر خواهد بود. بنابراين، هدف پژوهش حاضر تاثير شن بازي بر نارسايي شناختي و ناگويي هيجاني دانش آموزان پسر نارساخوان پايه هاي دوم و سوم ابتدايي بوده است. مواد و روش ها: طرح اين پژوهش آزمايشي از نوع پيش آزمون–پس آزمون در دو گروه نارسايي شناختي و ناگويي هيجاني بود. جامعه آماري شامل دانش آموزان پسر نارساخوان پايه هاي دوم و سوم ابتدايي شهر قروه بود، كه از ميان آنها با روش نمونه گيري هدفمند دو گروه نارسايي شناختي و ناگويي هيجاني با حجم كل 40 نفر انتخاب شدند. گروه نارسايي شناختي با 20 نفر(10 نفر گروه آزمايش و 10 نفر گروه كنترل) و گروه ناگويي هيجاني با 20 نفر(10 نفر گروه آزمايش و 10 نفر گروه كنترل) مورد بررسي قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل آزمون وكسلر4 كودكان(WISC-IV) (2003)، آزمون نما كرمي نوري و مرادي (1387)، مقياس محقق ساخته ناگويي هيجاني كودكان، آزمون نارسايي شناختي(خرده آزمون حافظه فعال وكسلر چهار كودكان ، خرده آزمون حافظه اسامي نپسي، آزمون حواسپرتي تولوز-پيرون و آزمون محقق ساخته اشتباهات سهوي) بود. سپس دانش آموزان نارساخوان داراي نارسايي شناختي گروه آزمايش طي 13 جلسه 45 دقيقه اي و دانش آموزان نارساخوان داراي ناگويي هيجاني گروه آزمايش طي 14 جلسه 45 دقيقه اي شن بازي را در يكي از مراكز اختلالات يادگيري دريافت كردند. يافته ها: يافته ها نشان داد كه آموزش شن بازي بر كاهش حواسپرتي، مشكلات حافظه فعال، اشتباهات سهوي، مشكلات يادآوري اسامي، دشواري در بيان احساسات، دشواري در خيالپردازي، دشواري در تشخيص احساسات از تغييرات فيزيولوژيكي، تفكر عيني تاثير مثبت معنادار دارد، اما تاثير آموزش شن بازي بر كاهش دشواري در شناسايي احساسات معنادار نبود. بحث و نتيجه گيري: از يافته ها مي توان نتيجه گرفت كه روش شن بازي قادر است نارسايي شناختي و ناگويي هيجاني دانش آموزان نارساخوان را كاهش دهد، بنابراين استفاده از اين روش به عنوان روشي در بهبود ب
    Thesis summary

  9. طبقه بندي ناتواني يادگيري خواندن: شناسايي زيرگروه ها بر پايه متغيرهاي شناختي حوزه خاص و حوزه عام با استفاده از خوشه بندي مدل مبنا
    كامبيز كريمي 2021
    مقدمه و هدف: باتوجه به مشكلات طبقه بندي ناتواني يادگيري خواندن به دليل ناهمگني شديد در افراد با ناتواني يادگيري خواندن و نيز همبودي با ساير اختلال ها به ويژه ناتواني يادگيري رياضي، پژوهش حاضر با هدف شناسايي زيرگروه هاي شناختي ناتواني يادگيري خواندن بر پايه متغيرهاي شناختي حوزه خاص و حوزه عام در نمونه باليني انجام شد. روش: شركت كنندگان در اين پژوهش، 56 دانش آموز با ناتواني يادگيري خواندن مشغول به تحصيل در پايه هاي دوم، سوم، چهارم و پنجم بودند كه در مراكز درمان ناتواني يادگيري آموزش وپرورش به عنوان ناتوان در يادگيري خواندن، در سال تحصيلي 99- 1398 آموزش ويژه دريافت مي كردند. شركت كنندگان در دو جلسه به صورت انفرادي با استفاده از مجموعه اي از آزمون ها و تكاليف شناختي مداد - كاغذي و رايانه اي حوزه خاص و حوزه عام شناختي ارزيابي شدند. داده ها با استفاده از روش خوشه بندي مدل مبنا به عنوان روش جديدتر خوشه بندي كه مزيت اصلي آن تعيين تعداد بهينه خوشه ها بر پايه داده ها است به همراه آزمون هاي تحليل واريانس، تحليل رگرسيون و مربع كاي تحليل شدند. يافته ها: خوشه بندي داده ها به روش مدل - مبنا حاكي از وجود سه خوشه مجزا از دانش آموزان با ناتواني يادگيري خواندن بود كه شامل خوشه هاي: 1. نقص آگاهي واج شناختي (خواندن كلمات و نا كلمات، زنجيره كلمات، ناميدن تصاوير)، نقص حافظه كاري و جابه جايي توجه؛ 2. نقص آگاهي واج شناختي (درك متن) و كنترل توجه؛ و 3. نقص آگاهي واج شناختي (قافيه، درك كلمه، حذف آوا، نشانه حرف و مقوله)، سرعت پردازش و كاركردهاي اجرايي بود. همچنين شاخص هاي آماري BIC و ICL مدل EVI با سه خوشه را تاييد كردند. بحث و نتيجه گيري: اين پژوهش گامي براي كاهش مشكلات در طبقه بندي ناتواني يادگيري خواندن برداشت. يافته ها نشانگر وجود خوشه هاي گوناگون ناتواني يادگيري خواندن بوده و نيز دلالت هايي براي در نظر داشتن همبودي، ناهمگني و گستره متغيرهاي شناختي حوزه خاص و عام در طبقه بندي اين ناتواني داشته و زمينه اي براي تشخيص تبييني و طراحي برنامه هاي ترميمي اختصاصي افراد با ناتواني يادگيري خواندن فراهم ساخت
    Thesis summary

  10. تدوين مدل تبيين ناسازگاري تحصيلي بر اساس بي عدالتي آموزشي، فرسودگي، فريبكاري تحصيلي و عدم خودكارآمدي تحصيلي دانشجويان دانشگاه بوعلي سيناي همدان
    اعظم السادات ميرزاصفي ناييني 2020
    هدف پژوهش حاضر، تدوين مدل ساختاري براي تبيين ناسازگاري تحصيلي بر مبناي بي عدالتي آموزشي، عدم خودكارآمدي، فريبكاري و فرسودگي تحصيلي در دانشجويان دانشگاه بوعلي سيناي همدان بود. به اين منظور نمونه اي متشكل از 367 نفر از دانشجويان كارشناسي، كارشناسي ارشد ودكتراي دانشگاه بوعلي سيناي همدان در سال تحصيلي 97-1396 به روش نمونه گيري خوشه اي، انتخاب و پرسشنامه هاي عدالت آموزشي گل پرور(1389)، فرسودگي تحصيلي برسو(1998)، فريبكاري تحصيلي گل پرور(1389)، خودكارآمدي اون و فرامن(2001)، و سازگاري تحصيلي بيكر و سرياك(2007) بر روي آنها اجرا شد. روش پژوهش توصيفي از نوع همبستگي بود. داده ها با استفاده از الگوي معادله ساختاري و با استفاده از نرم افزار آماري AMOS تحليل گرديد. شاخص هاي برازش مدل نشان دهنده برازندگي مناسب مدل با داده ها بود و فرضيات پژوهش تاييد شد. در سنجش برازش مدل روابط بين بي عدالتي آموزشي، عدم خودكارآمدي، فرسودگي و فريبكاري تحصيلي در تبيين ناسازگاري تحصيلي مقدار كاي اسكوئر48/ 15948(مطلوب)، شاخص نيكويي برازش (GFI) 0/924 (مطلوب)، شاخص برازش تطبيقي ((CFI 0/ 902(مطلوب) شاخص ريشه ميانگين مربعات خطاي برآورد (RMSEA) 0/072(مطلوب) به دست آمده است. يافته ها نشان مي دهد كه بي عدالتي آموزشي از طريق كاهش خودكارآمدي و افزايش فرسودگي و فريبكاري تحصيلي در نهايت منجر به ناسازگاري تحصيلي مي گردد. براساس اين يافته ها، بي عدالتي آموزشي مي تواند گام موثري درجهت افزايش خودكارآمدي، كاهش فرسودگي، فريبكاري و ناسازگاري تحصيلي باشد. تحليل يافته هاي توصيفي نشان داد كه فريبكاري دانشجويان پسر(در سطح معني داري 0.05) بيش از دانشجويان دختر است. همچنين تفاوت ميانگين عدم خودكارآمدي دانشجويان مقطع دكترا به طور معناداري بيش از دانشجويان كارشناسي و كارشناسي ارشد بود. همچنين فريبكاري دانشجويان شاغل به طور معناداري بيش از دانشجويان غير شاغل بود. و دانشجويان شاغل بيش از ساير دانشجويان معتقد به بي عدالتي اساتيد بودند
    Thesis summary

  11. مقايسه تأثير آموزش فنون مبتني بر شفقت و آموزش مبتني بر طرحواره در كاهش احساس تنهايي و مشكلات تنظيم هيجاني در دختران نوجوان فراري از خانه
    ازاده مهدوي 2020
    پديده فرار دختران از منزل يكي از معضلات خانوادگي و اجتماعي به حساب مي آيد و با توجه به روند روبه افزايش آن، لزوم بررسي اثرگذاري روش هاي آموزشي به اين گروه آسيب ديده بيشتر مي شود. پژوهش حاضر با هدف مقايسه تأثير آموزش فنون مبتني بر شفقت وآموزش مبتني بر طرحواره در كاهش احساس تنهايي و مشكلات تنظيم هيجاني دختران نوجوان فراري انجام شده است. اين پژوهش از نظر هدف كاربردي است و در آن از طرح آزمايشي تك موردي يا تك آزمودني استفاده شده است و روش مورد استفاده طرح A-B با پيگيري مي باشد. جامعه آماري پژوهش شامل همه ي دختران نوجوان فراري (دامنه سني 12 تا 19 سال-مقاطع تحصيلي متوسطه اول و دوم) شهر همدان در سال 1398 است كه به مركز اورژانس اجتماعي شهر همدان مراجعه كرده يا ارجاع داده شده اند. روش نمونه گيري، نمونه گيري هدفمند ميباشد. از بين جامعه 4 نفر به عنوان نمونه و براساس ملاك هاي ورود و خروج پژوهش انتخاب شدند و در دو گروه دو نفره آموزش فنون مبتني برشفقت و آموزش مبتني بر طرحواره قرار گرفتند و پيش از مداخله آموزشي، پرسشنامه هاي احساس تنهايي (UCLA) و دشواري تنظيم هيجاني (DERS) را پر كردند. سپس به مدت 8 جلسه آموزش ها را دريافت كردند. بعد از مداخله آموزشي نيز مجدد پرسشنامه ها در اختيار دختران قرار گرفت و پس از آن داده ها با استفاده از نمودارهاي تصويري و ديداري مورد تحليل قرار گرفت. پرسشنامه احساس تنهايي توسط راسل، پيلوا و كورتونا تهيه شده است كه دامنه نمره بين 20 (حداقل)و 80 (حداكثر) را دارا است. پرسشنامه دشواري تنظيم هيجاني نيز توسط گرتز و رومر تهيه شده كه دامنه نمره آن ببين 36 (حداقل) و 180 (حداكثر) است. داده هاي اين پژوهش نشان داد كه آموزش فنون مبتني بر شفقت اثرگذاري بيشتري نسبت به آموزش مبتني بر طرحواره در كاهش احساس تنهايي و مشكلات تنظيم هيجاني دختران فراري داشته است. همچنين اثرگذاري هر دو روش آموزشي بر كاهش احساس تنهايي و مشكلات تنظيم هيجاني دختران فراري مورد تأييد قرار گرفت. از داده هاي پژوهش مي توان به اين نتيجه دست پيدا كرد كه روش هاي آموزشي مي توانند در كنار ساير روش ها به عنوان راهكاري مؤثر در كاهش و تعديل آسيب هاي اين گروه از دختران مورد استفاده قرار گيرند.
    Thesis summary

  12. مقايسه اثربخشي آموزش رياضي و علوم با و بدون نرم افزارهاي آموزشي بر سطوح يادگيري دانش، فهميدن و كاربستن در دانش آموزان دختر پايه ششم ابتدايي شهر خرم آباد
    فتانه فتحي 2020
    هدف پژوهش حاضر مقايسه اثربخشي آموزش رياضي و علوم با و بدون نرم افزارهاي آموزشي بر سطوح يادگيري دانش، فهميدن و كاربستن در دانش آموزان دختر پايه ششم ابتدايي شهر خرم آباد بوده است. طرح اين پژوهش نيمه آزمايشي ازنوع پيش آزمون – پس آزمون در دو گروه با و بدون نرم افزار آموزشي بود. جامعه آماري شامل دانش آموزان دختر مقطع ششم دبستان شهر خرم آباد بود، كه از ميان آنها با روش نمونه گيري خوشه اي دو كلاس با حجم كل 51 نفر انتخاب شدند. كه يكي از آنها با (25 نفر دانش آموز به صورت تصادفي گروه با نرم افزار آموزشي و 26 نفر به عنوان گروه بدون نرم افزار آموزشي انتخاب و مورد بررسي قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل آزمون پيشرفت تحصيلي سنجش دانش، فهميدن و كاربستن دروس رياضي و علوم سال ششم بود كه بر پايه جدول مشخصات ساخته شد. براي تحليل داده ها از روش تجزيه وتحليل كوواريانس چندمتغيري (مانكووا) تحليلT استفاده شد. نتايج آزمون چند متغيره نشان داد، كه بين نمره گروه با نرم افزار آموزشي و گروه بدون نرم افزار در سطوح يادگيري دانش، فهميدن و كاربرد با كنترل پيش آزمون تفاوت معناداري وجود دارد. نتايج آزمون آماري تحليل كوواريانس تك متغيره(آنكوا) نيز نشان داد آموزش با نرم افزارهاي آموزشي بر سطح كاربرد درس رياضي ، سطح دانش درس علوم، سطح فهميدن درس علوم و سطح كاربرد درس علوم تاثير مثبت معنادار دارد، اما تاثير آموزش با نرم افزارهاي آموزشي بر سطح دانش درس رياضي و سطح فهميدن درس رياضي معنادار نبود.
    Thesis summary

  13. ساخت و اعتباريابي آزمون خرد بر اساس مولفه هاي ايراني
    فريبا منظمي تبار 2019
    اين پژوهش با هدف ساخت و اعتباريابي آزمون خرد بر اساس مؤلفه هاي ايراني انجام گرفت. به اين منظور از روش تركيبي(كيفي-كمي) از نوع طرح اكتشافي استفاده شد. در مرحله اول(كيفي)، با 20 نفر از اساتيد علوم انساني دانشگاههاي شهر همدان مصاحبه نيمه ساختار يافته انجام شد. روش نمونه گيري هدفمند و بر اساس اشباع نظري بود. سپس اطلاعات پس از كد گذاري و تدوين مضامين حاصل از مصاحبه-ها ، پرسشنامه اي 40 سوالي تدوين شد. سپس براساس روش نمونه گيري خوشه اي تعداد 400 نفر (281 نفر زن و 119 نفر مرد) در پژوهش شركت كردند. در اين مرحله براي تجزيه و تحليل داده ها از روش تحليل عاملي تاييدي استفاده شد (آزمون بارتلت و KMO و نمودار سنگريزه). همچنين به منظور بررسي روايي سازه آزمون خرد از ضريب همبستگي اين پرسشنامه با پرسشنامه 3DWS (آردلت، 2003) و براي پايايي آزمون از روش باز آزمايي و آلفاي كرونباخ استفاده شد. نتايج حاصل از تحليل محتوا در مرحله اول(كيفي) نشان داد كه خرد داراي چهار مولفه است :1 - مؤلفه « شناختي» ،2 - مؤلفه ي «عاطفي» ،3- مؤلفه «انعطاف پذيري و گشودگي به تجربه » ،4- مؤلفه «از خود فراروي / هدفمندي و جستجوي معنا». همچنين نتايج حاصل از تحليل عاملي(مرحله دوم) چهار عامل را نشان داد؛ عامل اول(شامل سوالات 2-3-4-5-6-8-10-14-15-20-21-32-40) با عنوان «بعد عاطفي»، عامل دوم (شامل سوالات 1-7-9-12-13-16-17-19-22-23-24-25-29-30) با عنوان « بعد شناختي»، عامل سوم(شامل سوالات 26-27-28-35-36-38) با عنوان «بعد انعطاف پذيري» و عامل چهارم(شامل سوالات 11-18-31-33-34-37-39) با عنوان «بعد از خود فرا روي». نتايج پژوهش بيانگر آن است كه پرسشنامه خرد ساخته شده بر اساس مولفه هاي ايراني از روايي و پايايي لازم برخوردار است. براساس نتايج حاصل از پژوهش در دو مرحله كيفي و كمي مي توان گفت كه خرد داراي 4 مولفه شناختي ، عاطفي ، گشودگي به تجربه و از خود فراروي است كه با پرسشنامه تدوين شده قابل سنجش است.
    Thesis summary

  14. تحليل روان شناختي رمان هاي جلال آل احمد و سيمين دانشور براساس نظريه ي پنج عاملي روان شناسي شخصيت
    رسول عمادي وفا 2019
    بررسي و تحليل داستان هاي سيمين دانشور و جلال آل احمد از منظر روان شناسي مي تواند ما را در شناخت بهتر اين دو نويسنده صاحب سبك ياري كند. رمان هاي «سووشون» ، «جزيره ي سرگرداني» و «ساربان سرگردان» از سيمين دانشور و «مدير مدرسه» ، «نون والقلم» و «نفرين زمين» از جلال آل احمد از جمله آثاري هستند كه ردّ پاي شخصيت و زندگي شغلي نويسنده را در آن ها آشكارا مي توان ديد. در پژوهش حاضر به بررسي و تحليل شخصيت هاي زري در رمان سووشون ، هستي در جزيره ي سرگرداني و ساربان سرگردان، مدير در مدير مدرسه ، ميرزا اسدالله در نون والقلم و معلم ده در نفرين زمين از ديدگاه نظريه ي پنج عاملي شخصيت پرداخته ايم. طبق اين نظريه شخصيت مدير ، ميرزا اسدالله و معلم ده با جلال آل احمد نزديكي بسيار دارند و همه ي آن ها بُعد شخصيتي برون گرا هستند. اشخاص برون گرا صفاتي چون اعتماد به نفس ، جرئت و جسارت، پرحرفي و صداقت را دارند كه در شخصيت مدير مدرسه ، ميرزا اسدالله ، معلم ده و جلال آل احمد ديده مي شود. هم چنين شخصيت هاي زري و هستي با سيمين دانشور داراي تيپ شخصيتي انعطاف پذير(گشودگي به تجربه) هستند. افراد انعطاف پذير، شجاع، خلاق و مستقل هستند. اين افراد به ماجراجويي و كنجكاوي، وسيع بودن علايق، خلاقيت و ابتكار تمايل دارند و از قوه ي تخيل زياد ، ريسك پذيري و تفكر زيادي برخوردارند.
  15. شناسايي مولفه هاي تربيت كودك بر اساس ديدگاه والدين ايراني و ساخت بسته آموزشي اين مولفه ها
    مريم حسيني اصل نظرلو 2018
  16. تاثير آموزش هدف گذاري بر اهداف پيشرفت، انگيزه ي پيشرفت و كمال گرايي
    فائزه جهان 2016
  17. تدوين مدلي علَي براي تبيين خرد بر مبناي داراييهاي تحولي با وساطت بالندگي در دانشجويان دانشگاههاي كرمانشاه
    2016
    هدف پژوهش حاضر تدوين مدلي علّي براي تبيين خرد بر مبناي داراييهاي تحولي و به وساطت بالندگي بود. به اين منظور نمونهاي متشكل از 668 دانشجوي دختر و پسر به روش نمونهگيري ،(3D-WS) خوشهاي مرحلهاي از دانشگاههاي كرمانشاه انتخاب و مقياسهاي سه بعدي خرد آردلت و بالندگي روي آنان اجرا شد. دادهها با استفاده از الگوي معادلهي (DAP) پروفايل داراييهاي تحولي تحليل گرديد. براي هر يك از متغيرهاي مكنون مدلهاي AMOS و با نرمافزار (SEM) ساختاري اندازهگيري مورد برآورد و آزمون قرار گرفتند و همهي مدلها مورد حمايت قرار گرفتند. مدل نهايي 0 از / يك الگوي خاص از روابط متغيرهاي پژوهش با يكديگر را ارائه نمود و در مجموع توانست 23 واريانس خرد را تبيين نمايد. شاخصهاي برازش مدل نشان از برازندگي مناسب مدل با دادهها داشتند اثر .(NFI=1/00 ،CFI=1/00 ،AGFI=0/98 ،GFI=1/00 ،RMSEA=0/05 ،χ2/df=2/57) مستقيم داراييهاي دروني بر خرد و ابعاد آن تأييد و اثر غيرمستقيم آن نيز به وساطت بالندگي بر خرد و ابعاد شناختي و عاطفي معنيدار اما بر بعد تأملي غيرمعنيدار بود. اثر مستقيم داراييهاي بيروني نيز بر خرد و بعد تأملي تأييد اما بر ابعاد شناختي و عاطفي تأييد نشد و اثر غيرمستقيم آن بر خرد و ابعاد شناختي و عاطفي معنيدار و بر بعد تأملي غيرمعنيدار بود. هويت مثبت، ارزشهاي مثبت، استفادهي سازنده از زمان و تعهد به يادگيري، تأثيرگذارترين داراييهاي تحولي بر خرد بودند. داراييهاي دروني بيش از داراييهاي بيروني تبيينكنندهي خرد در دانشجويان بودند كه مؤيد اين است كه درك ذهني محيط مهمتر از خود تأثيرات عيني محيط است. با توجه به نقش داراييهاي تحولي در پيشبيني خرد، اهميت توجه به تأمين آنها از جانب نهادهاي اجتماعي مرتبط با جوانان و نوجوانان از جمله خانواده، نظام آموزشي و ساير خردهنظامهاي اجتماعي براي تسهيل رشد خرد آشكار است.
    Thesis summary

  18. ارائه ي مدل علي روابط بين عوامل خانوادگي، محيطي و فردي با تعلل ورزي تحصيلي در دانشجويان دانشگاههاي دولتي استان مركزي
    بهروز قلايي 2015
    پژوهش حاضر به منظور بررسي و ارائه مدل علي روابط بين عوامل خانوادگي، محيطي و فردي با تعلل ورزي تحصيلي در دانشجويان دانشگاه هاي دولتي استان مركزي و با روش تحليل مسير انجام شد. براي اين منظور 412 نفر از دانشجويان دانشگاه هاي دولتي استان مركزي به روش نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي انتخاب شدند و به پرسشنامه هاي مقياس تعلل ورزي عمومي، پرسشنامۀ تعلل ورزي تحصيلي، پرسشنامۀ راهبردهاي انگيزشي، پرسشنامه خودتنظيم گري تحصيلي، پرسشنامة كمال گرايي چند بعدي فراست، پرسشنامۀ خودكارآمدي تحصيلي، پرسشنامه سنجش صفات پنج گانه شخصيتي(NEO)، پرسشنامة شيوه هاي فرزندپروري ديانا بامريند، پرسشنامه ارزش تكليف درسي و پرسشنامه در كلاس من پاسخ دادند. داده هاي بدست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS 16 و LISREL8.5 مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. نتايج پژوهش نشان داد كه مجموع عوامل خانوادگي، عوامل محيطي و عوامل فردي پيش بيني كننده هاي مناسبي براي تعلل ورزي تحصيلي به حساب مي آيند. عوامل خانوادگي هم بطور مستقيم با تعلل ورزي تحصيلي ارتباط دارند و هم بطور غير مستقيم. در روابط مستقيم از بين عوامل خانوادگي نيز سبك فرزندپروري دموكراتيك بالاترين ضريب تاثير را روي تعلل ورزي تحصيلي بطور مستقيم دارد. همچنين پس از آن سبك فرزندپروري ديكتاتوري و سبك فرزندپروري سهل گيرانه و در نهايت تعلل ورزي مادر و تعلل ورزي پدر در رده هاي بعدي قرار دارند. از بين عوامل محيطي نيز ارزش تكليف درسي رابطه بالاتري با تعلل ورزي تحصيلي دارد و پس از آن جو كلاس در رده بعدي قرار مي گيرد. همچنين در بين عوامل فردي بترتيب متغيرهاي خودتنظيم گري تحصيلي، انگيزش تحصيلي، كمال گرايي، تعلل ورزي كلي، خودكارآمدي تحصيلي، وظيفه شناسي و نوروزگرايي بيشترين رابطه را با تعلل ورزي تحصيلي نشان دادند. از بين مسيرهاي مدل پيشنهادي نيز در تحليل نهايي مسيرهاي بين متغيرهاي تعلل مادر و تعلل پدر با تعلل-ورزي تحصيلي به اندازه اي كه معنادار محسوب شود نبوده است و از مدل حذف شدند. همچنين رابطه بين سبك فرزندپروري سهل گيرانه با همه متغيرهاي فردي بجز وظيفه شناسي كمتر از 0.3 بود و اين مسيرها از مدل حذف شدند. بقيه مسيرها تاييد گرديدند.
    Thesis summary

Master Theses

  1. پيش بيني اجتناب تجربي براساس حساسيت اضطرابي و تصور منفي از خود در نوجوانان داراي رفتار پرخطر شهر همدان
    اميرحسين قاسمي 2023
    هدف از انجام اين پژوهش، پيش بيني اجتناب تجربي بر اساس حساسيت اضطرابي و تصور منفي از خود در نوجوانان داراي رفتار پرخطر شهر همدان است.اين پژوهش از لحاظ هدف يك تحقيق كاربردي، و از لحاظ روش توصيفي و از نوع همبستگي با هدف پيش بيني است.در اين پژوهش، حساسيت اضطرابي و تصور منفي از خود به عنوان به عنوان متغيرهاي پيش بين و اجتناب تجربي به عنوان متغيير ملاك در نظر گرفته شده است.جامعه آماري پژوهش مذكور متشكل از تمامي دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر همدان كه در سال تحصيلي 1401-1402 در حال تحصيل هستند، بود كه از اين تعداد با استفاده از جدول مورگان و كرجسي 375 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند.ابزار هاي پژوهش عبارت از پرسشنامه اجتناب تجربي گامز و همكاران (2011)، مقياس تصوير خودمنفي موسكويچ و هايدر (2011)، پرسشنامه حساسيت اضطرابي ريس و مك نالي(1985) و مقياس خطرپذيري نواجوانان ايراني(محقق ساخت، 1402) است.داده ها با نرم افزار SPSS26 و از طريق رگرسيون همزمان و همبستگي مورد آزمون قرار گرفت.نتايج تحليل رگرسيون نشان داد حساسيت اضطرابي با ضريب رگرسيوني استاندارد شده 24/0 و سطح معناداري 01/0 نقش مثبت و معناداري در پيش بيني اجتناب تجربي دارد و همچنين تصور منفي از خود با ضريب رگرسيوني استاندارد شده 29/0 و سطح معناداري 01/0 نقش مثبت و معناداري در پيش بيني اجتناب تجربي دارد.
    Thesis summary

  2. تأثير آموزش برنامه ريزي درسي مبتني بر خودتنظيمي بر هيجان تحصيلي و باورهاي انگيزشي در دانش آموزان با درگيري تحصيلي پايين
    زينب زارعي 2023
    اين پژوهش با هدف بررسي تأثير آموزش برنامه ريزي درسي مبتني برخودتنظيمي بر هيجان تحصيلي و باورهاي انگيزشي در دانش آموزان با درگيري تحصيلي پايين انجام شد. اين پژوهش از نوع نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماري شامل كليه دانش آموزان دوره متوسطه اول دبيرستان هاي شيراز بود، كه از بين نواحي 1-2-3-4 ناحيه 4 به صورت تصادفي انتخاب شد. و از ناحيه 4 يك مدرسه دولتي به صورت تصادفي انتخاب شد، تعداد دانش آموزان اين مدرسه 387 نفر بودند. از بين اين دانش آموزان 40 نفر كه نمره ي درگيري تحصيلي زير 51 داشتند، انتخاب شدند. اين دانش آموزان بصورت تصادفي در دو گروه كنترل و آزمايش قرار داده شدند. ابزار جمع آوري اطلاعات شامل پرسشنامه درگيري تحصيلي ريو، تسنگ (2013)، هيجان تحصيلي پكران و همكاران (2005)، باورهاي انگيزشي پينتريچ و همكاران (1991) بود. يافته هاي پژوهش نشان داد كه اثر آموزش برنامه ريزي درسي مبتني بر خودتنظيمي بر هيجان تحصيلي مثبت دانش آموزان با درگيري تحصيلي پايين معنادار است و ميزان آن را افزايش مي دهد، همچنين آموزش برنامه ريزي درسي مبتني بر خودتنظيمي بر هيجان تحصيلي منفي دانش آموزان با درگيري تحصيلي پايين معنادار است و ميزان آن را كاهش مي دهد (0/01> p). آموزش برنامه ريزي درسي مبتني بر خودتنظيمي بر باورهاي انگيزشي دانش آموزان با درگيري تحصيلي پايين معنادار است و ميزان آن را افزايش مي دهد (0/05> p)). بر اساس نتايج اين پژوهش، پيشنهاد مي شود كه مشاوران و معلمان براي بهبود پيشرفت تحصيلي دانش آموزان از راهبرد برنامه ريزي درسي مبتني بر خودتنظيمي استفاده كنند.
    Thesis summary

  3. تأثير القاي خلق بر انعطاف پذيري شناختي، نياز به شناخت و خلاقيت دانشجويان
    آرزو سماوات 2023
    از آن جايي كه خلق به عنوان يك عامل كليدي تأثيرگذار بر فرايندهاي شناختي و انگيزشي، شناخته شده است، پرداختن به آن موردتوجه روان شناسان است؛ لذا اين پژوهش باهدف شناسايي تأثير القاي خلق بر انعطاف پذيري شناختي، نياز به شناخت و خلاقيت دانشجويان انجام شد. طرح پژوهشي حاضر نيمه آزمايشي با پيش آزمون - پس آزمون و گروه كنترل بود. جامعه آماري موردمطالعه كليه دانشجويان دانشگاه بوعلي سيناي همدان در سال 1401-1402 بود. 45 نفر از كساني كه داراي ملاك هاي ورود به پژوهش بودند، به روش نمونه گيري در دسترس انتخاب و به صورت تصادفي در دو گروه آزمايشي و يك گروه كنترل جايگزين شدند. براي گروه هاي آزمايش 6 جلسة 60 دقيقه اي القاي خلق مثبت و منفي در نظر گرفته شد. داده هاي موردنياز با استفاده از پرسش نامه انعطاف پذيري شناختي دنيس و وندروال (2010)، پرسش نامه نياز به شناخت كاسيوپو و پتي (1984) و پرسش نامه خلاقيت عابدي (1372)گردآوري و با روش آمار توصيفي (ميانگين، انحراف معيار) و استنباطي (تحليل كوواريانس چندمتغيره) و با نرم افزار SPSS 27 مورد تجزيه وتحليل قرار گرفت. نتايج حاصل از پژوهش نشان داد؛ اثر القاي خلق مثبت بر خلاقيت معنادار نيست (05/0 p>، 20/1 = F) اما اثر القاي خلق مثبت بر انعطاف پذيري شناختي معنادار است و ميزان آن را افزايش مي دهد، باتوجه به مجذور اتا ميزان اين تأثير 21 درصد است (05/0 p<، 13/6 = F). همچنين اثر القاي خلق مثبت بر نياز به شناخت معنادار است و ميزان آن را افزايش مي دهد و باتوجه به مجذور اتا ميزان اين تأثير 24 درصد است (05/0 p<، 78/7 = F). از طرف ديگر نتايج پژوهش نشان داد؛ اثر القاي خلق منفي بر خلاقيت معنادار نيست (05/0p> ، 12/0 = F)، اما اثر القاي خلق منفي بر انعطاف پذيري شناختي معنادار است و ميزان آن را كاهش مي دهد، باتوجه به مجذور اتا ميزان اين تأثير 30 درصد است (01/0 p<، 76/10 = F). همچنين اثر القاي خلق منفي بر نياز به شناخت معنادار است و ميزان آن را كاهش مي دهد، باتوجه به مجذور اتا ميزان اين تأثير 43 درصد است (01/0 p<، 66/18 = F). لذا با بررسي يافته هاي پژوهش مي توان نتيجه گرفت، القاي خلق به ويژه خلق مثبت مي تواند بر فرايندهاي شناختي تأثيرگذار باشد.
    Thesis summary

  4. مقايسه اثر بخشي خرد درماني عمومي و شخصي بر اهمال كاري تحصيلي دانش آموزان
    ليلا زارعي 2023
    هدف از پژوهش حاضر بررسي اثر خرد درماني ( عمومي و شخصي) بر اهمال كاري تحصيلي دانش آموزان بود. به اين منظور جامعه ي آماري از ميان دانش آموزان دوره دوم ابتدايي دبستان پرديس2 (دوره دوم شامل پايه هاي : چهارم، پنجم و ششم) به تعداد 230 نفر با استفاده از روش نمونه گيري هدفمند و با اجراي يك آزمون ، نمونه اي به اندازه 51 نفر انتخاب شده و سپس به صورت گمارش تصادفي در دو گروه آزمايش الف: (17) / ب: (17) و يك گروه كنترل (17) جايگزين شدند. آزمون شامل يك تكليف غير درسي براي دانش آموزان بود كه طي سه مرحله و در سه تاريخ جداگانه از قبل تعيين شده، تحويل دادند. از اولين روز بعد از واگذاري تكليف، پژوهشگر اسامي دانش آموزان و تاريخي كه تكليف را تحويل مي دادند، يادداشت مي كرد. بعد از اتمام فرصت، تعداد روزهايي كه هر دانش آموز در هر يك از مراحل سه گانه تاخير داشت، محاسبه گرديد. دانش آموزاني كه جزء 25 درصد بالا در تاخير در تحويل تكليف، از كل دانش آموزان مدرسه بودند به عنوان اهمال كار شناخته شدند. با استفاده تكنيك هاي خرددرماني، دانش آموزان در هر گروه آزمايش شش جلسه آموزش ديدند. در نهايت با استفاده از تكليف مذكور مجدداً اهمال كاري تحصيلي دانش آموزان مورد بررسي قرار گرفت. براي تحليل اطلاعات بدست آمده از آزمون، از نرم افزار آماري SPSS استفاده شد. نتايج تحليل كوواريانس چند متغيره نشان داد كه خرددرماني در كاهش ميزان اهمال كاري تحصيلي دانش آموزان تأثير معناداري دارد و اثربخشي روش خرددرماني شخصي بر كاهش اهمال كاري تحصيلي دانش آموزان از روش خرددرماني عمومي بيشتر است. بنابراين پيشنهاد مي شود كه از تكنيك هاي خرددرماني در آموزش استفاده شود و بخشي از آموزش دانش آموزان باشد.
    Thesis summary

  5. تاثير آموزش مثبت انديشي بر انعطاف پذيري شناختي و تاب آوري مادران كودكان كم تواني ذهني
    معصومه كوليوند 2023
    چكيده: پژوهش حاضر با هدف بررسي اثربخشي آموزش مثبت انديشي بر انعطاف پذيري شناختي و تاب آوري مادران كودكان كم توان ذهني مدرسه شهيداكبري شهر تويسركان صورت پذيرفت. در اين طرح نيمه آزمايشي با پيش آزمون-پس آزمون نمونه اي به حجم 34 نفر به صورت دسترس انتخاب گرديد. سپس به صورت تصادفي در دو گروه آزمايش (17 نفر) و گواه (17 نفر) جاي داده شدند. ابزار مورد استفاده در اين پژوهش شامل مقياس انعطاف پذيري شناختي دنيس و وندورال( (CFIو پرسشنامه تاب آوري كانر و ديويدسون( (CD-RISC بود. براي گروه آزمايش 8 جلسه 60 دقيقه اي آموزشي مثبت انديشي اجرا شد و گروه كنترل برنامه آموزشي دريافت نكردند. به منظور تجزيه و تحليل داده ها از نرم افزار SPSS در دو سطح آمار توصيفي و استنباطي استفاده شد. داده ها با روش تحليل كوواريانس چندمتغيره مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج تحليل كواريانس، در مورد انعطاف پذيري شناختي (01/0 p<، 95/22 = F) و تاب آوري (01/0 p<، 01/29 = F)نشان داد كه اثر آموزش مثبت انديشي بر انعطاف پذيري شناختي و تاب آوري مادران كودكان كم توان ذهني معنادار است و ميزان آن ها را افزايش داده است. براين اساس مي توان نتيجه گرفت كه آموزش مثبت انديشي مي تواند به عنوان مداخله اي جهت ارتقاي انعطاف پذيري شناختي و تاب آوري مادران كودكان كم توان ذهني به كار گرفته شود.
    Thesis summary

  6. اثر خرد عمومي و خستگي ذهني بر ميزان دغل كاري دانش آموزان دختر مقطع ابتدايي
    شقايق حاجي حيدري ورنوسفادراني 2023
  7. تاثير آموزش بازي وارسازي(گيميفيكيشن) بر اصلاح عملكرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدائي شهر همدان
    حانيه رجبي برومند 2023
    مقدمه: خواندن يكي از برنامه هايي است كه در تمام برنامه هاي دبستاني سرايت كرده است. كودكان خواندن را در كلاس اول و گاهي زودتر آغاز مي كنند و در تمام طول دوران تحصيلشان اين وابستگي به خواندن ادامه پيدا مي كند. شكست در يادگيري خواندن عمومي ترين مشكلي است كه در كودكان دچار ناتواني يادگيري يافت مي شود. در صورت عدم مداخله مناسب و به هنگام براي رفع نارسايي هاي شناختي و هيجاني اين مشكلات تا بزرگسالي ادامه خواهند يافت. از آنجا كه بازي مي تواند بسياري از جنبه هاي رشدي فرد به ويژه رشد شناختي و هيجاني را تحت تاثير قرار دهد، لذا بازي وارسازي هم در دانش آموزان نارساخوان موثر خواهد بود. بنابراين هدف پژوهش حاضر تاثير آموزش بازي وارسازي( گيميفيكيشن) بر اصلاح عملكرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدائي شهر همدان بوده است. مواد و روش ها: طرح اين پژوهش از نوع نيمه آزمايشي با دو گروه آزمايشي و گروه كنترل بوده است. جامعه آماري اين پژوهش شامل كليه دانش آموزاني است كه داراي اختلال يادگيري خواندن در مقطع ابتدائي هستند؛ كه به مراكز اختلال يادگيري باران و ساحل شهر همدان مراجعه كرده اند. از ميان اين دانش آموزان 30 دانش آموز به عنوان نمونه مورد نظر و با روش نمونه گيري در دسترس؛ انتخاب شدند. سپس اين دانش آموزان در دو گروه 15 نفره ي آزمايش و كنترل قرار گرفتند. براي گروه آزمايش 8 جلسه ي بازي وارسازي به مدت 40 دقيقه اجرا گرديد. ابزار: آزمون نما كرمي نوري و مرادي(1378) و بازي وارسازي. يافته ها: يافته ها نشان داد كه بازي وارسازي بر بهبود خورده آزمون هاي خواندن كلمات، قافيه، ناميدن تصاوير، درك متن، درك كلمات، حذف آواها، خواندن ناكلمات، نشانه حروف و مقوله ها تاثير مثبت و معنادار دارد، اما تاثير بازي وارسازي بر بهبود خورده آزمون زنجيره كلمات معنادار نبود. بحث و نتيجه گيري: از يافته ها مي توان نتيجه گرفت كه روش بازي وارسازي قادر است عملكرد خواندن دانش آموزان نارساخوان را بهبود بخشد، بنابراين استفاده از اين روش به عنوان روشي براي بهبود خواندن دانش آموزان نارساخوان پيشنهاد مي شود.
    Thesis summary

  8. تدوين برنامه ي تلفيقي مبتني بر تقويت كاركرد هاي روانشناختي و آموزش با رويكرد تيبا (تحليلي ، يادآوري ، بازشناسي ، املا ) و تاثير آن بر روانخواني دانش آموزان پسر نارسا خوان
    محسن پورجم علويجه 2022
    هدف : اين پژوهش با هدف تدوين و بررسي اثر بخشي برنامه ي تلفيقي مبتني بر تقويت كاركرد هاي روانشناختي و آموزش با رويكرد تيبا (تحليلي ، ياآوري ، بازشناسي ، املا) بر رواخواني دانش آموزان نارساخوان پايه دوم ابتدايي انجام شد. روش : پژوهش حاضر در دو مرحلۀ كيفي و نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون- پس آزمون با گروه كنترل انجام شد. جامعه آماري مورد مطالعه را كليه دانش آموزان نارساخوان پايه دوم ابتدايي منطقه مهردشت ، استان اصفهان در سال تحصيلي 1401-1400 تشكيل دادند . نمونه ي پژوهش شامل30دانش آموزان داراي اختلال نارساخواني كه با استفاده از روش نمونه گيري چند مرحله اي و در دسترس از طريق بررسي پرونده تحصيلي ، كارت سلامت ، كارت سنجش دانش آموزان و از طريق چك ليست بررسي نشانگان نارسا خواني فرم معلم (سليمي تيموري ، 1385 ) مشخص شدند.و 15 دانش آموز در گروه آزمايش و 15 دانش آموز در گروه كنترل قرار داده شد. و برنامه مداخله اي تلفيقي در طي 30 جلسه )60 دقيقه اي( كه شامل 20 جلسه در جهت آموزش ده فصل برنامه تدوين شده كه شامل آموزش مستقيم با رويكرد تيبا و 10 جلسه )60 دقيقه اي( درجهت تقويت كاركردهاي شناختي بر روي گروه آزمايش انجام گرديد.براي جمع آوري داده ها از دو خرده آزمون حافظه كاري و سرعت پرداش اطلاعات ازمقياس هوش وكسلر كودكان ويرايش پنجم و چهار خرده آزمون خواندن كلمات ، زنجيره كلمات ، خواندن ناكلمات و شبه كلمات وحذف آوا از آزمون خواندن و نارسا خواني (نما ) استفاده گرديد.براي تجزيه و تحليل داده هاي حاصل از اين پژوهش از روش تحليل كوواريانس يك راهه و آزمون من-ويتني استفاده شد. يافته ها: يافته هاي اين پژوهش نشان داد برنامه ي تقويت كاركردهاي روانشناختي بر حافظه ي فعال و سرعت پردازش اطلاعات دانش آموزان پسر نارساخوان مؤثر بوده است (05/0> p)همچنين برنامه ي تلفيقي مبتني بر تقويت كاركردهاي روانشناختي و آموزش با رويكرد تيبا بر بهبود مهارت خواندن كلمات ، مهارت خواندن زنجيره هاي كلمات ، خواندن ناكلمات و شبه كلمات و حذف آوا در دانش آموزان نارساخوان مؤثر بوده است (05/0> p)نتيجه گيري: بر اساس يافته هاي به دست آمده مي-توان نتيجه گيري كرد كه برنامه ي تلفيقي تدوين شده مبتني برتقويت كاركردهاي روانشناختي و آموزش با رويكرد تيبا (تحليلي ، يادآوري ، بازشناسي و املا ) بر روانخواني دانش آموزان پسر نارساخوان مؤثر بوده اس
    Thesis summary

  9. تدوين مدل پيش بيني استدلال عملكرد اخلاقي بر اساس هوش هيجاني و پختگي روانشناختي با ميانجي گري انعطاف پذيري و سرسختي روان شناختي دانشجويان
    شادمان حبيبي يار 2022
    هدف از پژوهش حاضر تدوين مدل پيش بيني استدلال-عملكرد اخلاقي براساس هوش هيجاني و پختگي روان شناختي با ميانجي گري انعطاف پذيري و سرسختي روان شناختي دانشجويان بود جامعه آماري در پژوهش حاضر، كليه دانشجويان كارشناسي دانشگاه شيراز بود كه براساس جدول مورگان نمونه اي به حجم 387 نفر با روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي انتخاب شد . ابزار گرداوري اطلاعات در اين پژوهش شامل پرسشنامه هاي استدلال اخلاقي رست و همكاران(1973)، رفتار اخلاقي ثابت و همكاران(1394)، پختگي روان شناختي رائو(1986)، هوش هيجاني شات و همكاران(1998)، پذيرش و عمل بوند و همكاران(2011) و سرسختي روان شناختي لانگ و گولت(2003) بود . جهت برازش مدل و بررسي فرضيه ها از مدل معادلات ساختاري در قالب نرم افزار هايAmos و spss22 استفاده شد . يافته ها نشان داد مدل تدوين شده از برازش مناسبي برخوردار بود . بر اساس نتايج اثر مستقيم هوش هيجاني و پختگي روان شناختي بر استدلال و رفتار اخلاقي(p< 0/05) و انعطاف پذيري و سرسختي (p< 0/01) معنادار بود . همچنين اثر مستقيم انعطاف پذيري روان شناختي بر استدلال اخلاقي (p<0/01) و اثر مستقيم سرسختي روان شناختي بر رفتار اخلاقي (p<0/01) معنادار بود . نتايج نشان داد كه نقش واسطه اي انعطاف پذيري روان شناختي در رابطه بين هوش هيجاني و پختگي روان شناختي با استدلال اخلاقي معنادار بود(p<0/01) و همچنين نقش واسطه اي سرسختي روان شناختي در رابطه بين هوش هيجاني و پختگي رواني با رفتار اخلاقي نيز معنادار بود(p<0/01) . با توجه به نتايج مي توان گفت كه براي بهبود استدلال و رفتار اخلاقي در دانشجويان متغير هايي از جمله هوش هيجاني، پختگي رواني، انعطاف پذيري و سرسختي روان شناختي موثر هستند و بايد راهكار هايي جهت بهبود اين متغير ها در دانشجويان مورد توجه قرار گيرد .
    Thesis summary

  10. پيش بيني شفقت به خود بر اساس وضعيت روانشناختي، معناداري زندگي و امنيت رواني ادراك شده در بيماران قلبي
    زهرا حيدري مهر 2022
    اين پژوهش با هدف پيش بيني شفقت به خود بر اساس وضعيت روانشناختي، معناداري زندگي و امنيت رواني ادراك شده انجام شده است. روش پژوهش حاضر توصيفي–همبستگي بوده و جامعه آماري آن كليه بيماران قلبي مراجعه كننده به بيمارستان ها و مطب هاي تخصصي قلب شهر دزفول در پاييز سال 1400 به تعداد 1946 نفر بود. نمونه آماري بر اساس جدول مورگان 320 نفر مشخص و با استفاده از روش طبقه اي نسبي با طبقه بندي بيمارستان-ها و مطب ها گردآوري شد. داده ها نيز با استفاده از پرسشنامه هاي شفقت به خود نف (2003)، حالات مثبت روانشناختي رجايي و همكاران (1390) معنا در زندگي استيجرر و همكاران (2006) و امنيت رواني ادراك شده زارع و امين پور (1390) گردآوري و با آزمون رگرسيون چندمتغيري و ضريب همبستگي و توسط نرم افزار SPSS-23 تحليل شد. نتايج نشان داد كه متغيرهاي پيش بين 23 درصد از تغييرات شفقت به خود را پيش بيني مي كنند. بر اساس نتايج اين آزمون به ترتيب اميدواري، خوش بيني، امنيت رواني، هدفمندي، قدرداني و حضور در تبيين واريانس شفقت به خود تاثير دارند. همچنين بين وضعيت روانشناختي و مولفه هاي 15 گانه آن با شفقت به خود و مولفه هاي 3 گانه آن رابطه مثبت معناداري وجود دارد. نتايج حاصل از آزمون همبستگي نشان داد كه بين معناداري زندگي و 2 مولفه آن با شفقت به خود و 3 مولفه آن نيز رابطه مثبت معناداري وجود دارد. نهايتا بين امنيت رواني ادراك شده با شفقت به خود و 3 مولفه آن رابطه مثبت معناداري وجود دارد.
    Thesis summary

  11. تاثير درمان وجودي بر نيازهاي روان شناختي و اضطراب و افسردگي در زنان در شرف طلاق
    زهرا ايزدي كيا 2022
  12. تأثير روايت درماني بر افكاراضطرابي و نشخوارفكري مادران مطلقه
    مينا رجبي 2021
    پژوهش حاضر به منظور بررسي تأثير روايت درماني بر افكاراضطرابي و نشخوارفكري مادران مطلقه شهرستان بهبهان انجام شد. اين پژوهش از نوع نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون و پس آزمون با گروه كنترل بود. جامعه مورد مطالعه كليه مادران مطلقه شهرستان بهبهان بودند؛ كه تعداد 44 نفر از آنان براي شركت در پژوهش اعلام آمادگي كردند. در نهايت باتوجه به افت آزمودني ها، تعداد 40 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده و به صورت تصادفي در گروه آزمايش و كنترل جايابي شدند. پس از اجراي پيش آزمون، پروتكل هشت جلسه اي روايت درماني و اجراي پس آزمون با پرسش نامه هاي: افكاراضطرابي ولز AnTI(1994) و نشخوار فكري نولن هوكسما و مارو RRS (1991)؛ تحليل آماري كوواريانس برروي 40 نفر انجام گرفت كه يافته هاي حاصل از تحليل داده ها، فرضيه هاي اصلي و فرعي پژوهش را تأييد نمود. بدين صورت كه نتايج نشان داد پروتكل روايت درماني، افكار اضطرابي: (01/0 p<، 04/34 =F)، اضطراب اجتماعي: (01/0 p<، 00/34 = F) ، اضطراب جسماني: (05/0 p<، 16/7 = F) ،فرانگراني: (01/0 p<، 15/14 = F) و نشخوارفكري: (01/0 p<، 53/13 =F) مادران مطقه را كاهش داده است. بنابراين روايت درماني بر افكاراضطرابي و نشخوارفكري مادران مطلقه تأثير داشت و اين روش درماني مي تواند بر روي مادران مطلقه اجرا شود تا باعث بالارفتن سلامت رواني و كاهش آسيب هاي زندگي پس از طلاق و تك والد بودن شود.
    Thesis summary

  13. ساخت فيلم هاي كوتاه آموزش مسووليت پذيري و بررسي تاثير آن بر احساس كفايت و دانش مادران
    فاِزه مصداقي بهاري 2021
    يكي از اموري كه بايستي در پرورش كودكان مورد توجه قرار گيرد، مسووليت پذيري است. مسووليت پذيري يك ويژگي شخصيتي است كه معمولا به صورت يك نگرش در ساختار رواني و رفتاري فرد شكل مي گيرد و يك متغير عمده و اساسي در رفتارهاي اجتماعي محسوب مي شود. پزوهش حاضر با هدف تهيه ي فيلم هاي آموزش مسووليت پذيري ويژه ي مادران انجام شد. در اين پژوهش نيمه آزمايشي كه از نوع پيش آزمون – پس آزمون با گروه كنترل بود، روش نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي و بعد داوطلبانه بود و به علت كافي نبودن مادران حاضر به همكاري از مدارس، از تعدادي افراد در دسترس هم استفاده شد. تعداد شركت كنندگان در پژوهش، 60 مادر بود كه داراي فرزندان 5 تا 6 ساله بودند و سپس به صورت تصادفي در دو گروه آزمايش و گواه جايگزين شدند. فيلم هاي آموزشي در دوازده قسمت 2 تا 3 دقيقه اي ساخته شد. اين فيلم هاي آموزشي براي آزمودني هاي گروه آزمايش ارسال شدند و گروه گواه آموزشي دريافت نكردند. ابزارهاي پژوهش دو پرسشنامه ي پژوهشگرساخته ي دانش مسووليت پذيري مادران و احساس كفايت مادران در حوزه ي مسووليت پذيري فرزندان بود. به منظور تجزيه و تحليل داده ها، از شاخصه هاي توصيفي نظير فراواني، ميانگين و انحراف معيار و جهت آزمون پرسش هاي پژوهش از تحليل كوواريانس تك متغيره استفاده شد. بررسي نتايج نشان داد كه تفاوت بين ميانگين هاي گروه آزمايش و گواه در دانش مسووليت پذيري معنادار است، كه اين نتيجه حاكي از تاثير فيلم هاي آموزشي بر دانش مسووليت پذيري مادران است.
    Thesis summary

  14. تاثير آموزش ذهن آگاهي بر كاهش اضطراب حالت و صفت دانش آموزان مقطع متوسطه با تمركز بالا و پايين
    فرزانه ابراهيمي منفرد 2021
    هدف اين پژوهش تاثير آموزش ذهن آگاهي بر كاهش اضطراب حالت و صفت دانش آموزان مقطع متوسطه با تمركز بالا و پايين بود. روش پژوهش نيمه آزمايشي از نوع پيش آزمون - پس آزمون با گروه كنترل بود. جامعه مورد نظر شامل دانش آموزان دختر دوره متوسطه بود كه از بين آن ها نمونه 80 نفري به شيوه نمونه گيري در دسترس انتخاب و با استفاده از آزمونهاي تمركز سواري و اوركي (1394) و اضطراب اسپيلبرگر (1989) كه نمره اضطراب بالاتر از متوسط و تمركز بالاتر و پايين تر از متوسط داشتند انتخاب شدند. 20 نفر داراي اضطراب حالت و صفت بالاتر از متوسط و تمركز پايين تر از متوسط در يك گروه آزمايش و 20 نفر داراي اضطراب حالت و صفت و تمركز بالاتر از متوسط در گروه آزمايش ديگر قرار گرفتند. 40 نفر نيز در دو گروه كنترل قرار گرفتند. براي گروههاي آزمايش آموزش ذهن آگاهي در 8 جلسه توسط آزمايشگر اجرا شد؛ و گروههاي كنترل، آموزشي دريافت نكردند. قبل و بعد از آموزش روي همه گروهها آزمون اضطراب اسپيلبرگر اجرا شد. داده ها با استفاده از تحليل كوواريانس بررسي شد. نتايج نشان داد كه آموزش ذهن آگاهي بر كاهش اضطراب صفت (01/0p< ، 28/15F= ) و اضطراب حالت (01/0p< ، 39/16F= ) در گروههاي با تمركز بالا و كاهش اضطراب صفت (01/0p< ، 09/16F= ) و اضطراب حالت (01/0p< ، 15/18F= ) در گروههاي با تمركز پايين اثر معناداري داشت. همچنين نتايج نشان داد كه آموزش ذهن آگاهي بر گروههاي افراد با تمركز بالا و پايين تاثير متفاوتي نداشت. با توجه به نتايج مي توان گفت ذهن آگاهي بر اضطراب حالت و صفت موثر است و سطح تمركز در اثرگذاري اين روش تفاوتي ايجاد نكرده است.
    Thesis summary

  15. ساخت بسته آموزشي بهبود اختلال گيردادن و بررسي تأثير آن بر كاهش ميزان خشونت خانگي
    آذر اعظمي 2021
    هدف پژوهش حاضر، ساخت بسته آموزشي بهبود اختلال گيردادن و بررسي تأثير آن بر كاهش ميزان خشونت خانگي بود. روش پژوهش از نوع تحقيق نيمه آزمايشي بود. جامعه آماري اين پژوهش را كليه مادران متاهل دانش آموزان مقطع ابتدايي پايه سوم مدارس پسرانه شهرستان كرج تشكليل دادند. روش نمونه گيري به صورت هدفمند بود و 25% از افرادي را كه مشكلات بيشتري در زمينه مشكلات گير دادن و خشونت خانگي داشتند انتخاب و سپس به صورت تصادفي در گروه هاي آزمايش و كنترل جايگزين شدند. و بسته بهبود اختلال گير دادن روي گروه آزمايش آموزش داده شد. پرسش نامه هاي استفاده شده در اين پژوهش، مقياس خشونت خانگي تبريزي (1391) و مقياس گيردادن رشيد و دلفان (2017) بود. پس از تكميل پرسش نامه ها توسط افراد نمونه در دو مرحله پيش آزمون و پس آزمون، داده هاي بدست آمده با استقاده از آزمون آماري تحليل كواريانستحليل شدند. نتايج حاصل نشان داد، آموزش بسته آموزشي بهبود اختلال گيردادن تاثير معناداري بر خشونت خانگي (p< 0/05) و مولفه هاي اختلال گيردادن (p< 0/05) داشته است. نتايج پژوهش مي تواند براي مشاوران و روان شناسان حوزه خانواده و زوجيني كه با مشكل خشونت خانگي و نشانگان اختلال گيردادن روبه رو هستند، سودمند باشد.
    Thesis summary

  16. بررسي مؤلفه هاي خردمندي و كم خردي در «قصه هاي مجيد» براساس مدل سه-بُعدي خرد آردلت
    پري شاهمراديان 2021
    خرد و كم خردي از مباحثي است كه در سالهاي اخير مورد توجه روان شناسي تجربي قرار گرفته است و صاحب-نظراني چون مونيكا آردلت، رابرت استرنبرگ، جفري وبستر و اسكات براون در اين حوزه، ديدگاه هاي ارزشمندي را مطرح كرده اند. سخن گفتن از خرد و كم خردي در ادب فارسي، پيشينه اي طولاني دارد و از دوران باستان تا كنون مورد توجه شاعران و نويسندگان بوده است. داستان نويسان حوزه ي كودك و نوجوان نيز در آثار خود به شكل هاي گوناگون به اين موضوع پرداخته اند. هوشنگ مرادي كرماني از داستان نويسان امروزي است كه در آثار خود از جمله در مجموعه داستان قصه هاي مجيد، به مسائل تربيتي، توجهي ويژه دارد. در پژوهش حاضر، مؤلفه هاي خردمندي و كم خردي در سه شخصيت قصه هاي مجيد (مجيد، بي بي و ناظم) بر اساس مدل سه بعدي آردلت بررسي شده است. خرد در اين مدل به عنوان يك ويژگي شخصيتي تعريف مي شود كه در آن سه بُعد شناختي، تأملي و عاطفي مورد بررسي و تحليل قرار مي گيرد. مؤلفه هاي خردمندي مانند دلسوزي، كمك به ديگران، مهرباني و باتدبير بودن در شخصيت بي بي بيشتر ديده مي شود. شخصيت ناظم به دليل داشتن صفاتي چون سنگدلي، فحاشي، تسلط نداشتن بر هيجانات و احساسات خود و درك نكردن ديگران، نمونه ي كاملي از يك انسان كم خرد است. شخصيت مجيد مؤلفه-هاي خردمندي و كم خردي را در كنار هم دارد و با راهنمايي هاي بي بي و درس گرفتن از حوادثي كه برايش رخ مي-دهد، از كم خردي به تدريج به سمت خردمندي مي رود.
  17. تبيين ميزان خرد بر اساس ساختار شخصيت در سالمندان
    فاطمه بخشيدني 2021
    اين پژوهش با هدف تبيين ميزان خرد براساس ساختار شخصيت در سالمندان انجام شده است. پژوهش حاضر از نظر نوع بنيادي، از نظر طرح، توصيفي همبستگي است و جامعه آماري آن از يك گروه سالمندان مرد شهرستان همدان و يك گروه سالمندان زن اين شهرستان تشكيل شد. تعداد افراد هر گروه از نمونه، 50 نفر در نظر گرفته شد. ويژگي هاي جمعيت شناختي هر دو گروه اعم از جنسيت، سن، تحصيلات، وضعيت تاهل، شغل، داشتن سرگرمي و وضعيت مذهبي و معنوي بودن انتخاب شد. روش نمونه گيري در اين پژوهش روش در دسترس بود. داده هاي مورد نياز با استفاده از مقياس سه بعدي خرد (3D-WS) آردلت (2003)، مصاحبه ساختاري سازمان شخصيت (STIPO) كلاركين، كاليگور، اشترن و كرنبرگ (2004) گردآوري و با استفاده از رگرسيون خطي و آزمون T مستقل تحليل شد. نتايج تحليل رگرسيون نشان داد كه از مولفه هاي ساختار شخصيت، يكپارچگي هويت و كيفيت روابط موضوعي (05/0p< ) و پرخاشگري و ارزشهاي اخلاقي (01/0p< ) نقش معناداري در تبيين خردورزي داشتند. مولفه هاي واقعيت آزمايي و دفاعهاي نخستين نقش معناداري در تبيين خردورزي نداشتند (05/0p> ). همچنين نتايج مقايسه گروه ها نشان داد از مولفه هاي ساختار شخصيت، دفاع هاي نخستين و كيفيت روابط موضوعي در زنان و مردان سالمند متفاوت بود (05/0p< ). بر اساس نتايج مي توان گفت كه ساختار شخصيت با خرد ارتباط دارد و در بررسي سازه خرد مي تواند به عنوان عامل موثري در نظر گرفته شود.
    Thesis summary

  18. مقايسه تأثير تكنيك هاي كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي و درمان مبتني بر پذيرش و تعهد بر نشانگان شكست عشقي در دانشجويان دختر
    نگين دهقاني سانيج 2020
    چكيده هدف از پژوهش حاضر مقايسه تأثير تكنيك هاي كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي و درمان مبتني بر پذيرش و تعهد بر نشانگان شكست عشقي در دانشجويان دختر بود. روش پژوهش نيمه آزمايشي از نوع پيش آزمون و پس آزمون بود. جامعه مورد نظر شامل دانشجويان دختر داراي تجربه شكست عشقي مقيم خوابگاه هاي بعثت، فرزانگان و كوثر دانشگاه بوعلي سينا بود. كه از بين 2000 نفر دانشجوي مقيم خوابگاه ها از طريق مصاحبه 160 نفر كه داراي تجربه شكست عشقي بودند مشخص شدند و پس از اجراي پيش آزمون (آزمون نشانگان شكست عشقي) 30 نفر از دانشجوياني كه نمره 120 در پرسشنامه دريافت كرده بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. 30 نفر به صورت تصادفي در دو گروه 15 نفره جايگزين شدند. يك گروه 15 نفره به مدت 8 جلسه 45 دقيقه اي تحت درمان تكنيك هاي كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي و گروه 15 نفره ي ديگر به مدت 8 جلسه 45 دقيقه اي تحت درمان پذيرش و تعهد قرار گرفتند. پس از اتمام جلسات هم آزمون نشانگان شكست عشقي اجرا شد. ابزار پژوهش شامل مقياس نشانگان شكست عشقي دهقاني و همكاران (1388) بود. داده ها با استفاده از آزمون t همبسته و مستقل بررسي شدند. نتايج نشان داد كه تكنيك هاي كاهش استرس مبتني بر ذهن آگاهي بر نشانگان شكست عشقي تأثير معناداري دارد (80/3t= ، 01/0>p) و همچنين درمان پذيرش و تعهد بر نشانگان شكست عشقي تأثير معناداري دارد (83/3t= ، 01/0>p) اما نتايج نشان مي‎دهد در بعد شناختي (52/0t= ، 05/0 Thesis summary

  19. تاثير آموزش مهارت هاي جرات ورزي بر خود پنداره تحصيلي دانش آموزان مبتلا به ناتواني يادگيري با احساس تعلق بالا و پايين به مدرسه
    سحر كوليوند 2020
    پژوهش حاضر با هدف تاثيرآموزش مهارت هاي جرات ورزي بر خودپنداره تحصيلي دانش آموزان مبتلا به ناتواني يادگيري با احساس تعلق بالا و پايين به مدرسه، انجام شد. روش پژوهش به صورت آزمايشي با پيش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماري پژوهش شامل كليه دانش آموزان مراجعه كننده به مركز مشكلات ويژه يادگيري مهر شهرستان تويسركان، در سال تحصيلي99-1398بود؛ به طوري كه 32 تن از دانش آموزان به عنوان نمونه مورد نظر به روش نمونه گيري در دسترس، از بين دانش آموزاني كه داراي مشكلات ويژه يادگيري بوده انتخاب و بر اساس پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه، به دو گروه 16 نفره با احساس تعلق به مدرسه بالا و پايين تقسيم شدند، سپس 8 جلسه تحت آموزش مهارت هاي جرات ورزي قرار گرفتند. به منظور تجزيه و تحليل داده ها از نرم افزار SPSS در دو سطح آمار توصيفي و استنباطي استفاده شد. نتيجه به دست آمده نشان داد كه آموزش مهارت هاي جرات ورزي بر خودپنداره تحصيلي در هر دو گروه با احساس تعلق بالا و پايين به مدرسه تاثير مثبت داشته است. همچنين نتايج حاصل از تجزيه و تحليل داده ها نشان داد كه آموزش جرات ورزي بر خودپنداره تحصيلي دانش آموزان گروه احساس تعلق به مدرسه بالا تاثير بيشتري داشته است. مهارت هاي اجتماعي يكي از مهم ترين و كاربردي ترين مهارت هاي مورد نياز براي هر فرد در روابط فردي، اجتماعي، خانوادگي و تحصيلي و بسياري از زمينه هاي زندگي اجتماعي مي باشد. نتايج پژوهش ها نشان از تاثير مثبت آموزش مهارت هاي اجتماعي در بهبود خودپنداره داشته است؛ پژوهش حاضر نيز نشان داد آموزش مهارت هاي جرات ورزي بر خودپنداره تحصيلي دانش آموزان مبتلا به ناتواني يادگيري كه از نظر مهارت هاي اجتماعي از جمله جرات ورزي وضعيت مطلوبي ندارند، تاثير مثبت داشته و موجب بهبود تصورات آن ها نسبت به خودشان شده است. اثربخشي در گروه با احساس تعلق به مدرسه بالا بيشتر بوده است؛ چرا كه دانش آموزاني كه احساس تعلق به مدرسه بيشتري دارند، ارتباط با اجتماع و مشاركت بالاتري در مدرسه دارند و اين مولفه ها در بهبود خودپنداره تحصيلي آن ها، موثر واقع شده است.
    Thesis summary

  20. نقش آزارديدگي دوره كودكي و تعارض والدين و نوجوانان در تبيين دشواري تنظيم هيجان
    مصطفي ملكي 2019
    هدف از پژوهش حاضر، تبيين دشواري تنظيم هيجان بر مبناي نقش آزارديدگي دوره كودكي و تعارض والد- نوجوان در دانش آموزان شهر همدان بوده است. اين مطالعه از نوع توصيفي و همبستگي بود. بدين منظور نمونه اي 378 نفري از دانش آموزان مشغول به تحصيل در سال تحصيلي1398-1397 به روش نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي انتخاب و به وسيله سه پرسشنامه دشواري تنظيم هيجان گرتز و رومر، تعارض والد-نوجوان اشتراس و آزارديدگي دوره كودكي نوربخش مورد ارزيابي قرار گرفتند. تحليل داده ها با كمك ضريب همبستگي و رگرسيون نشان داد كه بين آزارديدگي دوره كودكي و تعارض والد-نوجوان با دشواري تنظيم هيجان رابطه مثبت و معناداري وجود داشت، در نتيجه افزايش آزارديدگي؛ افزايش تعارض والدين و نوجوان و دشواري تنظيم هيجان را در پي داشت. بنابراين آزارديدگي دوره كودكي و تعارض والدين و نوجوانان در تبيين دشواري تنظيم هيجان نقش داشت، به طوري كه هر چه آزارديدگي و تعارض والدين و نوجوانان بيشتر شود دشواري تنظيم هيجان نيز افزايش مي يابد. در تببين اين نتايج مي توان گفت كه رويدادهاي آسيب زا همچون آزارديدگي مي تواند در شروع و تداوم علائم پس آسيبي نقش داشته باشد كه اين امر منجر به ناتواني در تطبيق با شرايط جديد و اجتناب از رويارويي با افكار و هيجانات مرتبط با رويدادهاي آزارديدگي مي شود كه اين امر به تشديد مشكلات هيجاني دامن مي زند.
    Thesis summary

  21. تبيين ميزان انگيزش دروني دانش آموزان بر اساس سرشت خلقي و رضايت شغلي معلمان ابتدايي
    لعيا كتابي 2019
    پژوهش حاضر به منظور تبيين ميزان انگيزش دروني دانش آموزان بر اساس سرشت خلقي و رضايت شغلي معلمان انجام گرفت. روش اجراي پژوهش كمي و از نوع همبستگي بوده است. جامعه آماري اين پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدايي و معلمان آنان بودند كه حجم نمونه شامل 400 دانش آموز دختر دوره دوم ابتدايي و 20 معلم دوره دوم ابتدايي دخترانه مي باشد. از روش نمونه گيري خوشه اي نمونه ها انتخاب شده اند. ابزارهاي پژوهش پرسشنامه انگيزش دروني ريان و كانل (1985)، پرسشنامه رضايت شغلي اسميت كندال و هيولين (1969) و پرسشنامه سرشت آكيسكال و همكارانش (1987) بود. نتايج پژوهش نشان داد كه رضايت شغلي مي تواند 4 درصد از تغييرات متغير انگيزش دروني دانش آموزان را تبيين كند. همچنين نتايج نشان داد كه بين سرشت افسرده، سرشت هيپرتايميكت، سرشت تحريك پذيري، سرشت مضطرب معلمان با انگيزش دروني دانش آموزان رابطه معناداري وجود ندارد. بين رضايت شغلي معلمان و انگيزش دروني دانش آموزان رابطه معناداري وجود دارد همچنين نتايج نشان داد بين سرشت ادواري خويي معلمان و انگيزش دروني دانش آموزان رابطه معناداري وجود دارد.
    Thesis summary

  22. تبيين خودپنداره تحصيلي براساس ثبات قدم با ميانجيگري ويژگي هاي شخصيتي دانش آموزان دوره متوسطه دوم
    شيدا غلامي 2018
    هدف از پژوهش حاضر، تبيين خودپنداره تحصيلي بر اساس ثبات قدم با ميانجيگري ويژگي هاي شخصيتي دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر سنندج بود. كه با روش توصيفي از نوع همبستگي و رگرسيون انجام گرفت، جامعه ي آماري اين پژوهش شامل كليه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهر سنندج در سال تحصيلي 97-1396 منظور شده كه بر اساس گزارش اداره آموزش و پرورش كل 4000 نفر مي باشند.از اين تعداد 400 نفر به روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي با استفاده از جدول برآورد نمونه كرجسي و مورگان به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهاي سنجش شامل پرسشنامه خودپنداره تحصيلي لئو ونگ(2005)، پرسشنامه ثبات قدم داكوورث(2007)، پرسشنامه شخصيتي گلدبرگ(1996) مي باشد، داده ها از طريق آمار توصيفي(ميانگين و انحراف استاندارد و واريانس) و آماراستنباطي (مدل معادلات ساختاري) تحليل شد.و نتايج نشان داد كه خودپنداره و ثبات قدم با ويژگي هاي شخصيتي گشودگي،وظيفه شناسي، برون گرايي و مقبوليت ارتباط مثبت و با روان رنجوري ارتباط منفي و معنادار دارند.
    Thesis summary

  23. تبيين كيفيت زندگي بر اساس خودشفقتي و كمال گرايي دانشجويان
    زهرا روستايي 2018
    هدف از پژوهش حاضر، تبيين كيفيت زندگي بر اساس خودشفقتي و كمال گرايي دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان بود كه با روش همبستگي انجام گرفت . جامعه ي آماري اين پژوهش شامل كليه دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان در سال تحصيلي 1397-1396 بود كه بر اساس گزارش معاونت آموزشي دانشگاه، جامعه آماري دانشجويان 12000 نفر مي باشد كه بر اساس جدول كرجسي و مورگان 380 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در اين پژوهش از پرسشنامه خودشفقتي نف (2003) ، پرسشنامه كمال گرايي هويت و فلت (1991) ، پرسشنامه كيفيت زندگي WHO(1993) ، استفاده و تحليل داده ها در دو سطح آمار توصيفي و آمار استنباطي (ضريب همبستگي و تحليل رگرسيون) صورت گرفت. نتايج تحليل رگرسيون ساده نشان داد كه خودشفقتي 49/0 از واريانس كيفيت زندگي و كمال گرايي37/0- از واريانس كيفيت زندگي را تبيين مي كند ( 01/0 > p ) كه از نظر آماري معنادار است و همبستگي كمال گرايي و خودشفقتي ( 24 /0- = r ) مي باشد كه از نظر آماري معنادار است (01/0 > p ) . بنابراين بين خودشفقتي و كيفيت زندگي در دانشجويان رابطه اي مثبت و معنادار وجود دارد. يعني با افزايش خودشفقتي كيفيت زندگي هم افزايش مي يابد و بين كمال گرايي و كيفيت زندگي هم رابطه معكوس وجود دارد و از آنجايي كه خودشفقتي حال انسان را خوب مي كند، موجب مي شود كه كيفيت زندگي بالا رود و با به كار بردن راه هايي براي افزايش خودشفقتي و كاهش كمال گرايي دانشجويان مي توان كيفيت زندگي آنان را افزايش داد.
    Thesis summary

  24. تأثير روشن سازي دفاع هاي تاكتيكي در روان درمانگري پويشي فشرده كوتاه مدت بر سبك هاي دفاعي، اضطراب و ترس از صميميت
    امير نبي زاده 2018
    پژوهش حاضر با هدف تعيين تأثير روشن سازي دفاع هاي تاكتيكي در روان درمانگري پويشي فشرده و كوتاه مدت بر سبك هاي دفاعي، اضطراب و ترس از صميميت انجام شد. پژوهش حاضر كاربردي و از نوع شبه آزمايشي مي باشد كه در آناز پيش آزمون و پس آزمون با گروه گواه استفاده شده است. جامعه آماري اين پژوهش شامل كليه دانشجويان سال تحصيلي 97-1396 متقاضي روان درماني (خوابگاه ها، سايت مركزي دانشگاه بوعلي سينا) بودند كه 26 نفر از آنها به صورت نمونه گيري داوطلبانه در دسترس در دو گروه آزمايش و گواه قرار گرفتند (انتخاب غير تصادفي، جايگزيني تصادفي). داده ها به وسيله پرسشنامه هاي سبك هاي دفاعي(DSQ)، اضطراب حالت-صفت(STAI) و ترس از صميميت(FSI) جمع آوري شد. گروه آزمايش مداخلات روشن سازي دفاع هاي تاكتيكي براساس روان درمانگري پويشي فشرده كوتاه مدت را در 10 جلسه ي 45 دقيقه اي دريافت كردند. گروه گواه مداخله اي دريافت نكرد. پس از پايان مداخله پيش آزمون روي دو گروه اجرا شد و داده ها با نرم افزار SPSS و روش MANCOVA تحليل شد. يافته ها نشان داد روشن سازي دفاع هاي تاكتيكي براساس روان درمانگري پويشي فشرده كوتاه مدت باعث كاهش استفاده از سبك هاي دفاعي رشد نايافته (P<0/01)، سبك روان رنجور(P<0/01)، اضطراب حالت(P<0/01)، اضطراب صفت (P<0/01) شده است. همچنين يافته ها اثر معني داري براي افزايش سبك دفاعي رشد يافته و صميميت نشان نداد(P>0/05). در نتيجه روشن سازي دفاع هاي تاكتيكي منجر به كاهش استفاده از سبك هاي ناكارآمد شده است ولي سبك هاي كارآمد را افزايش نداده است. همچنين روشن سازي دفاع هاي تاكتيكي اضطراب حالت و صفت را كاهش داده است ولي صميميت را افزايش نداده است.
    Thesis summary

  25. تاثير خودتنظيمي گام به گام بر تعلل ورزي در انجام تكاليف تحصيلي دانش آموزان دبستاني
    راحله مشاوري ايزدي 2018
    پژوهش حاضر با هدف بررسي اثربخشي اجراي روش خودتنظيمي گام به گام دركاهش تعلل ورزي تحصيلي دانش آموزان ابتدايي شهر اراك انجام گرفت. به همين منظور تعداد 80 نفر (40 پسر و 40 دختر) از دانش آموزان داراي تعلل ورزي تحصيلي بالا كه از طريق مطالعه مقدماتي و سرند كردن به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده بودند در يك طرح آزمايشي به 4 گروه شامل، دو گروه آزمايش(20 دختر و 20 پسر) ودو گروه كنترل (20 دختر و 20 پسر) گمارده شدند. براي گروه هاي آزمايش روش خودتنظيمي گام به گام و براي گروه هاي كنترل آموزش عادي روزانه اعمال شد. براي گردآوري داده ها، مقياس تعلل ورزي تحصيلي سواري (1390) در قالب پيش آزمون و پس آزمون اجرا شد. نتايج تحليل كواريانس تك متغيره نشان داد كه بين ميانگين تعلل ورزي تحصيلي (26/0 =ɳ ، 001/0= p، 48/27= F) در دو گروه آزمايش و كنترل تفاوت معناداري وجود دارد. نتايج تحليل كوواريانس چند متغيره نيز نشان داد بين ميانگين هاي تعلل ورزي تحصيلي عمدي (14/0 =ɳ ، 002/0= p، 51/11= F)، تعلل ورزي تحصيلي ناشي از خستگي جسمي- رواني(17/0 =ɳ ، 000/0= p، 24/15= F) و تعلل ورزي ناشي از بي برنامگي (31/0 =ɳ ، 000/0= p، 88/34= F)، در دو گروه آزمايش و كنترل تفاوت معنادار وجود دارد. نتايج آزمون t نشان داد كه اجراي روش خودتنظيمي گام به گام بر تعلل ورزي تحصيلي دختران و پسران اثربخشي متفاوت و معني داري ندارد. نتايج پژوهش حاضر نشان از اثربخشي خودتنظيمي گام به گام بر كاهش تعلل ورزي دارد و مي تواند راهنماي مشاوران و روان شناسان مدرسه در راستاي كاهش تعلل ورزي تحصيلي دانش آموزان باشد.
    Thesis summary

  26. تبيين خرد بر اساس ذهنيت فلسفي، ديدگاه گيري اجتماعي و خودبازداري در دانشجويان
    مينا چراغ زاده 2018
    هدف از پژوهش حاضر تببين خرد بر اساس ذهنيت فلسفي، ديدگاه گيري اجتماعي و خودبازداري در دانشجويان بود. بدين منظور384 نفر (207زن، 117مرد) ازدانشجويان مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد دانشگاه بوعلي سينا در سال تحصيلي 97- 96 به روش خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند. روش پژوهش حاضر توصيفي و از نوع همبستگي مي باشد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه هاي خرد آردلت (2003)، ذهنيت فلسفي سلطاني (1375)، ديدگاه گيري اجتماعي محققي و همكاران (1395) و خودبازداري وينبرگر و شوارتز (1990) مي باشد. داده ها با استفاده از روش هاي آمار توصيفي شامل ميانگين و انحراف معيار و روش هاي آمار استنباطي شامل همبستگي پيرسون، رگرسيون چندمتغيري و تك متغيري با استفاده از نرم افزار SPSS تحليل شدند. نتايج پژوهش نشان داد ذهنيت فلسفي، ديدگاه گيري اجتماعي و خودبازداري به طور مثبت و معنادار به ترتيب با ضريب بتاي 35/0، 21/0 و 13/0 ، قادر به پيش بيني خرد مي باشند. همچنين بين خودبازداري و ذهنيت فلسفي (64/0= (r، بين ذهنيت فلسفي و ديدگاه گيري اجتماعي (43/0=(r و بين خودبازداري و ديدگاه گيري اجتماعي (51/0=r) همبستگي مثبت و معناداري وجود دارد. بر اساس نتايج اين پژوهش پيشنهاد مي شود در محيط هاي آموزشي با تأكيد بر اهميت و آموزش ذهنيت فلسفي، ديدگاه گيري اجتماعي و خودبازداري بتوان افراد خردمند را وارد بازاركار و جامعه كرد.
    Thesis summary

  27. تاثير گنجاندن يك ساعت مطالعه درسي آزاد بر عادات مطالعه، نگرش به مطالعه، و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان پسر مقطع متوسطه
    امير سلطاني 2017
    هدف از انجام اين پژوهش بررسي تأثير گنجاندن يك ساعت مطالعه درسي آزاد بر عادات مطالعه، نگرش به مطالعه و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان پسر مقطع متوسطه بوده است. پژوهش حاضر با روش آزمايشي و طرح پيش آزمون، پس آزمون با گروه كنترل انجام گرفت. جامعه آماري اين پژوهش شامل همه ي دانش آموزان پسر مشغول به تحصيل آموزشگاه شهداي سولان ناحيه يك شهر همدان در سال تحصيلي 95-1396 مي باشد. كه تعداد كل آن ها 98 نفر بود. با توجه به جامعه آماري، حجم نمونه آماري اين تحقيق با استفاده از روش نمونه گيري در دسترس از ميان تمامي پايه ها، پايه ي هفتم (پايه اول متوسطه اول) كه تعداد دانش-آموزان اين پايه، 40 نفر مي باشد (هر كلاس 20 نفر) به عنوان نمونه ي پژوهشي انتخاب گرديد.كه در نهايت به طور تصادفي 20 نفر به عنوان گروه آزمايش و 20 نفر به عنوان گروه كنترل انتخاب شد. پس از اجراي پيش آزمون بر روي هر دو گروه، مهارت هاي يك ساعت مطالعه ي آزاد در هفته به مدت 8 جلسه (60 دقيقه اي) در هشت هفته متوالي، به گروه آزمايش آموزش داده شد و گروه كنترل هيچ گونه آموزشي دريافت نكرد، پس از اتمام دوره ي آموزشي بلافاصله از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. تحليل داده ها با روش تحليل كوواريانس (ANCOVA) انجام گرفت. نتايج گروه كنترل در پيش آزمون و پس آزمون با يكديگر تفاوت معناداري نداشت. نتايج گروه آزمايش در پيش آزمون و پس آزمون با يكديگر تفاوت معناداري داشت. يافته هاي به دست آمده نشان داد كه عادات مطالعه، نگرش به مطالعه و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان در گروه كنترل به طور معناداري تغيير نكرده است اما عادات مطالعه، نگرش به مطالعه و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان در گروه آزمايشي به طور معناداري افزايش يافته است. اين تفاوت ناشي از تأثير گنجاندن يك ساعت مطالعه درسي آزاد بر افزايش عادات مطالعه، تغيير نگرش به مطالعه و افزايش پيشرفت تحصيلي دانش آموزان پسر مقطع متوسطه بوده است.
    Thesis summary

  28. تبيين خودكنترلي فرزندان براساس طرح واره هاي ناسازگار اوليه والدين
    سعيده خاني 2017
    هدف پژوهش حاضر تبيين خودكنترلي فرزندان بر اساس طرحواره هاي ناسازگار اوليه والدين بود. پژوهش از نوع علّي-مقايسه اي با سه گروه 25 نفري از كودكان و با روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي انجام شد. جامعه آماري پژوهش، شامل كلّيه دانش آموزان دوره اول ابتدايي شهر همدان، در سال تحصيلي 96-1395 بود. خودكنترلي فرزندان با آزمايش خودكنترلي والتر ميشل و مقياس ارزيابي خودكنترلي كودكان كندال و ويلكاكس مورد ارزيابي قرار گرفت و طرحواره هاي والدين را با پرسش نامه طرحواره يانگ ارزيابي كرديم. داده هاي به دست آمده با استفاده از روش آماري ضريب همبستگي پيرسون، تحليل واريانس يك راهه و آزمون تي مستقل و رگرسيون چندگانه همزمان مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج حاصل از پژوهش نشان داد بين خودكنترلي فرزندان و طرحواره هاي ناسازگار وابستگي(45/0-)، آسيب پذيري(25/0-)، گرفتار(32/0-)، شكست(36/0-)، خويشتن داري ناكافي(40/0-) و اطاعت (30/0-)، رابطه منفي و معناداري وجود دارد. همچنين با توجه به مقادير ضريب بتا، طرحواره وابستگي(43/0-)، خويشتن داري ناكارآمد(37/0-)، شكست(25/0-) و گرفتار(23/0-) بيشتر از ساير طرحواره ها مي توانند خودكنترلي فرزندان را تبيين كنند. بنابراين بين طرحواره هاي ناسازگار وابستگي، آسيب پذيري، گرفتار، شكست، خويشتن داري ناكافي و اطاعت در والدين و ميزان خودكنترلي فرزندان رابطه وجود دارد. به اين صورت كه نمرات بالاي اين طرحواره هاي ناسازگار در والدين پيش بيني كننده خودكنترلي پايين فرزندان و بالعكس نمرات پايين طرحواره-هاي مذكور در والدين پيش بيني كننده خودكنترلي بالاي فرزندان است.
    Thesis summary

  29. تبيين فرسودگي تحصيلي بر اساس راهبردهاي ناسازگارانه نظم جويي شناختي هيجان و ناگويي هيجان دانشجويان
    مرجان روستايي 2017
    زمينه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تبيين فرسودگي تحصيلي بر اساس راهبردهاي ناسازگارانه نظم جويي شناختي هيجان و ناگويي هيجان دانشجويان صورت گرفت. مواد و روش: در يك طرح همبستگي و با استفاده از روش نمونه گيري خوشه اي از بين دانشجويان دانشكده هاي مختلف سال تحصيلي 96-1395 تعداد 360 نفر (194 دختر و 166 پسر) انتخاب شدند و پرسشنامه هاي فرسودگي تحصيلي (MBI)، ناگويي هيجاني تورنتو (TAS) و نظم جويي شناختي هيجان (CERQ) را تكميل نمودند. يافته ها: همبستگي مثبت و معناداري بين راهبردهاي ناسازگارانه نظم جويي شناختي هيجان و فرسودگي تحصيلي (0/309) وجود دارد و تنها در مورد مولفه نشخوارگري رابطه معنادار نبود. همچنين همبستگي مثبت معناداري بين مقياس ناگويي هيجاني با فرسودگي تحصيلي به دست آمد (0/384). نتايج نشان داد كه هر دو متغير راهبردهاي ناسازگارانه نظم جويي شناختي هيجان و ناگويي هيجاني در معادله رگرسيون قادر به پيش بيني فرسودگي تحصيلي بودند. نتيجه گيري: راهبردهاي ناسازگارانه نظم جويي شناختي هيجان و ناگويي هيجان اهميت ويژه اي در تبيين فرسودگي تحصيلي دارند. اين يافته ها مي تواند واجد تلويحات بنيادي و كاربردي در حوزه تحصيلي و ساير زمينه هاي آموزشي باشد.
    Thesis summary

  30. تبيين بهزيستي روانشناختي بر اساس طرحواره هاي ناكارآمد اوّليه، عاطفه منفي و نشخوار خشم در دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان
    سيد اميرحسين مهربان 2017
     هدف از پژوهش حاضر، تبيين بهزيستي روانشناختي بر اساس طرحواره هاي ناكارآمد اوّليه، عاطفه منفي و نشخوار خشم در دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان بود. روش تحقيق در اين پژوهش، توصيفي و از نوع همبستگي بود. جامعه آماري پژوهش حاضر شامل كليه دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان بود كه در سال تحصيلي 96-1395 مشغول به تحصيل بودند، به تعداد 12874 نفر (9709 نفر مقطع كارشناسي و 3165 نفر مقطع كارشناسي ارشد) مي باشند. از اين تعداد 386 نفر از دانشجويان با استفاده از روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي با استفاده از جدول برآورد نمونه كرجسي و مورگان به عنوان نمونه انتخاب شدند. براي جمع آوري داده ها از پرسش نامه بهزيستي روانشناختي ريف، پرسش نامه فرم كوتاه طرحواره يانگ، پرسش نامه عاطفه مثبت و منفي واتسون و همكاران و پرسش نامه نشخوار خشم ساكودولسكي و همكاران استفاده شد و تحليل داده ها در سطح آمار استنباطي (رگرسيون و همبستگي)، صورت گرفت. نتايج پژوهش نشان داد كه مقدار آماره ي R2 براي تبيين بهزيستي روانشناختي 438 / 0است؛ بدين معنا كه متغيرهاي مستقل (طرحوارههاي ناكارآمد اوّليه، نشخوار خشم و عاطفه منفي) بيش از 43درصد از واريانس متغير وابسته يا ملاك(بهزيستي روانشناختي) را تبيين مي كند كه از لحاظ آماري معني دار است؛ و در فرضيه هاي فرعي بين بهزيستي روانشناختي با سيزده طرحواره ناكارآمد اوّليه، عاطفه منفي(r=-0/466) و نشخوار خشم(r=-0/303) رابطه معني دار با جهت منفي وجود دارد و بين طرحواره هاي ناكارآمد اوّليه با عاطفه منفي و نشخوار خشم رابطه معني دار مثبت وجود دارد و بين نشخوار خشم با عاطفه منفي رابطه معني دار مثبت(r=0/331) وجود دارد.
    Thesis summary

  31. تاثير آموزش اميد به روش گروهي بر خوش بيني و نگرش به زمان دانش آموزان دختر
    ريزان نيك زبان 2017
    هدف از پژوهش حاضر، بررسي تأثير آموزش اميد به روش گروهي بر خوش بيني دانش آموزان دختر سال سوم مقطع متوسطه دوم شهر دهگلان بود. روش تحقيق اين پژوهش از نوع نيمه آزمايشي و طرح پژوهش از نوع پيش آزمون و پس آزمون با گروه كنترل بود. جامعه ي آماري اين پژوهش شامل كليه دختران سال سوم مقطع متوسطه دوم شهر دهگلان در سال تحصيلي 1396-1395 بود كه با استفاده از روش نمونه گيري در دسترس دو كلاس از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند و در دو گروه آزمايش و كنترل قرار گرفتند. براي جمع آوري داده ها از پرسشنامه جهت گيري زندگي شي ير و كارور استفاده شد. بسته آموزشي اميد اسنايدر براي گروه آزمايش طي 12 جلسه اجرا شد. براي تحليل داده ها از تحليل كوواريانس استفاده شد و نتايج نشان داد كه آموزش اميد بر خوش بيني دانش آموزان اثر معناداري داشته است. براساس اين يافته ها مي توان گفت كه آموزش اميد در افزايش خوش بيني دانش آموزان اثرگذار است و با آموزش اميد مي توان بهبود وضعيت خوش بيني را در دانش آموزان انتظار داشت .
    Thesis summary

  32. پيش بيني سازگاري اجتماعي براساس سيستم هاي بازداري فعال سازي رفتاري و ناگويي هيجاني در دانش آموزان مقطع متوسطه
    زينب مرادي 2017
    هدف از پژوهش حاضر، پيش بيني سازگاري اجتماعي بر اساس سيستم هاي بازداري/ فعالسازي رفتاري و ناگويي هيجاني در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر همدان بود.كه با روش توصيفي از نوع همبستگي انجام گرفت ،جامعه ي آماري اين پژوهش شامل كليه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر همدان در سال تحصيلي 96-1395 مي باشد كه بر اساس گزارش اداره آموزش و پرورش كل 10733نفر مي باشند . از اين تعداد 375 نفر به روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي با استفاده از جدول برآورد نمونه كرجسي و مورگان به عنوان نمونه انتخاب شدند. در اين پژوهش از پرسش نامه سازگاري اجتماعي كاليفرنياي ثورث، كلارك و تيكز (1939) ،پرسشنامه بازداري/ فعالسازي كاور و وايت(1994) ،پرسشنامه ناگويي هيجاني تورنتو بگبي، پاركر و تيلور (1994)، استفاده و تحليل داده ها در دو سطح آمار توصيفي و آزمون آمار استنباطي (رگرسيون و تحليل مسير) صورت گرفت. نتايج پژوهش نشان داد كه همبستگي سازگاري اجتماعي و بازداري رفتاري، 0/31- و، مقدار همبستگي سازگاري اجتماعي و فعالسازي رفتاري، 0/52 مي باشد كه از نظر آماري معنادار است (0/01 ≤ p). همبستگي سازگاري اجتماعي و ناگويي هيجاني، 52/-0 مي باشد كه از نظر آماري معنادار است (0/01 ≤p ).
    Thesis summary

  33. مطالعه يادگيري داده هاي شنيداري در خواب
    كژال مرادي 2017
  34. نقش خرد در پيش بيني ابعاد كيفيت زندگي نوجوانان پسر شهرستان كبودراهنگ
    2016
  35. تبيين اهمال كاري تحصيلي دانش آموزان دبيرستاني بر اساس ويژگي هاي شخصيتي و سبك هاي فرزندپروري
    محسن سوري‎نژاد 2014
    هدف اين پژوهش تبيين اهمال كاري تحصيلي دانش آموزان بر اساس ويژگي هاي شخصيتي و سبك هاي فرزند پروري بود. طرح پژوهش از نوع همبستگي بود و تعداد 280 نفر از دانش‏آموزان دبيرستانهاي مدارس دولتي شهر كوهدشت در سال تحصيلي 93-92 (4801N=) به روش نمونه گيري خوشه ايي چند مرحله ايي با استفاده از فرمول تعيين حجم نمونه انتخاب شدند. پرسشنامه-هاي اهمال كاري تحصيلي، شخصيت گلدبرگ و شيوه هاي فرزندپروري والدين اجرا و تحليل شد. نتايج نشان داد كه ويژگي هاي شخصيتي و سبك هاي فرزندپروري مي‏توانند تغييرات اهمال‏كاري تحصيلي را در دانش‏آموزان تبيين كنند (P<0/01). بين روان-رنجوري با اهمال كاري تحصيلي رابطه مثبت معناداري وجود دارد (P<0/01). از سوي ديگر بين وظيفه شناسي و گشودگي با اهمال‏كاري تحصيلي در دانش‏آموزان همبستگي منفي وجود دارد (P<0/01)؛ اما بين ويژگي هاي شخصيتي برون گرايي و مقبوليت با اهمال كاري تحصيلي در دانش‏آموزان رابطه معني داري وجود ندارد. در رابطه با سبك هاي فرزند پروري نيز بين سبك فرزندپروري مسامحه كار و اهمال كاري تحصيلي در دانش‏آموزان همبستگي مثبت وجود دارد (P<0/01). از سوي ديگر بين سبك فرزندپروري مقتدرانه و اهمال كاري تحصيلي در دانش آموزان همبستگي منفي وجود دارد (P<0/05)؛ اما بين سبك فرزندپروري سخت‏گيرانه و آسان گير با اهمال‏كاري تحصيلي در دانش‏آموزان همبستگي وجود ندارد. بنابراين روش هاي تربيتي والدين داراي تأثير مستقيم بر ميزان اهمال كاري دانش‏آموزان و به صورت غير مستقيم نيز از طريق شكل گيري ويژگي هاي شخصيتي در دانش-آموزان بر ميزان اهمال كاري اثرگذار است. همچنين افراد با ويژگي هاي شخصيتي مختلف داراي خصوصيات مختلفي از جمله؛ اضطراب، افسردگي، خودآگاهي، نظم و ترتيب، وظيفه شناسي، نوع دوستي، خيال‏پردازي، گروه گرايي، تلاش براي موفقيت، هستند؛ اين امر موجب شكل‏گيري اهمال كاري با درجات مختلف در افراد داراي ويژگي شخصيتي مختلف مي‏گردد.
    Thesis summary

  36. بررسي وضعيت فرسودگي تحصيلي دانش آموزان بر اساس متغيرهاي جمعيت شناختي و عملكرد تحصيلي
    مرضيه سكاكي 2014
    چكيده هدف از انجام اين پژوهش بررسي وضعيت فرسودگي تحصيلي دانش آموزان دبيرستاني شهر همدان و رابطه آن با متغيرهاي جمعيت شناختي و عملكرد تحصيلي بود. طرح پژوهشي مورد استفاده از نوع توصيفي- همبستگي بود. جامعه آماري پژوهش را كليه دانش آموزان مشغول به تحصيلي در دبيرستان هاي شهر همدان در سال تحصيلي 93-1392 تشكيل مي دادند كه اين تعداد 17:71 نفر بودند و 744 نفر از آنها به روش نمونه گيري طبقه اي با تخصيص بهينه انتخاب، و اطلاعات با استفاده از پرسشنامه فرسودگي تحصيلي برسو و همكاران، 1997 گردآوري شد. به منظور تجزيه و تحليل داده ها در سؤال پژوهش، از جداول و نمودارهاي ميانگين، انحراف استاندارد، نمرات استاندارد و به تناسب فرضيه ها، از آزمون تي در گروه هاي مستقل، تحليل واريانس تك متغيره يك راهه و ضريب همبستگي پيرسون، با به كار گيري نرم افزار spss 22 استفاده شد. نتايج نشان داد ميانگين فرسودگي تحصيلي دانش آموزان شهر همدان 24/16 و انحراف استاندارد 10/20 است كه پايين تر از متوسط است. فرسودگي تحصيلي دانش آموزان با نوع مدرسه آن ها تيز هوشان و عادي، جنسيت و وضعيت اقتصادي خانواده ها رابطه معناداري ندارد و با پايه و رشته تحصيلي رابطه معنادار دارد. به طوري كه دانش آموزان سال چهارم و رشته رياضي- فيزيك، داراي فرسودگي تحصيلي بيشتري هستند. فرسودگي تحصيلي و ابعاد آن خستگي هيجاني، بدبيني تحصيلي و ناكارامدي تحصيلي رابطه معني دار و منفي با عملكرد تحصيلي دارند. بررسي رابطه بين ابعاد فرسودگي تحصيلي و متغيرهاي جمعيت شناختي نشان داد كه بعد ناكارآمدي تحصيلي با وضعيت اقتصادي خانواده، پايه تحصيلي و رشته تحصيلي رابطه معنادار دارد. بر اين اساس ناكارآمدي تحصيلي دانش آموزان با كمترين درآمد ماهانه خانواده، پايه چهارم دبيرستان و رشته رياضي- فيزيك بيشتر از ساير گروها است. رابطه بدبيني تحصيلي و نوع مدرسه نزديك به معناداري است. به طوري كه دانش آموزان دبيرستان هاي عادي از دانش آموزان دبيرستان هاي تيزهوشان، بدبيني تحصيلي بيشتري دارند. رابطه خستگي هيجاني و جنسيت نزديك به معناداري است. بر اين اساس دختران خستگي هيجاني بيشتري را تجربه مي كنند. واژه هاي كليدي: فرسودگي تحصيلي، نوع مدرسه، جنسيت، وضعيت اقتصادي خانواده، پايه تحصيلي، رشته تحصيلي، عملكرد تحصيلي
    Thesis summary

  37. مطالعه ي نقش تبيين كنندگي خودپنداره ي تحصيلي و عزت نفس دراضطراب رياضي دانش آموزان باسبك هاي شناختي متفاوت
    2014
    هدف از انجام اين پژوهش مطالعه ي نقش تبيين كنندگي خودپنداره ي تحصيلي و عزت نفس دراضطراب رياضي دانش‏آموزان باسبك‏هاي شناختي متفاوت بود. طرح پژوهشي از نوع توصيفي – همبستگي و جامعه ي آماري شامل كليه دانش‏آموزان دوره ي متوسطه ي اول(راهنمايي)منطقه ي گل تپه(ازتوابع شهرستان كبودرآهنگ استان همدان)به تعداد 574 نفربودكه در سال تحصيلي 1393-1392 مشغول به تحصيل بودند.ازاين تعداد234 نفر به روش تصادفي طبقه اي نسبتي انتخاب شدند. در اين پژوهش از پرسشنامه هاي خودپنداره ي تحصيلي، عزت نفس، اضطراب رياضي و آزمون گروهي تصاويرپنهان ويتكين، استفاده شد و تحليل داده‏ها با استفاده از آمار توصيفي، ضريب همبستگي پيرسون، رگرسيون چند متغيره به روش ورود و آزمون T مستقل صورت گرفت.نتايج پژوهش نشان داد كه بين خودپنداره تحصيلي و اضطراب رياضي دانش آموزان وابسته به زمينه و نابسته به زمينه و بين عزت نفس و اضطراب رياضي دانش آموزان وابسته به زمينه و نابسته به زمينه رابطه ي معنادارو منفي وجود دارد و همچنين تفاوت معناداري بين اضطراب رياضي دانش آموزان دختر و پسر وجود دارد. نتايج رگرسيون چند متغيره نيز نشان داد كه متغيرهاي خودپنداره تحصيلي در دانش آموزان وابسته به زمينه 32/0 و در نابسته به زمينه ها 05/0 و عزت نفس در وابسته به زمينه ها 26/0 و در نابسته به زمينه ها 20/0 مي توانند واريانس اضطراب رياضي را در آنان‏ به طور معناداري تببين كنند. نتايج اين پژوهش مي تواند به معلمان در زمينه دادن تكاليف و مسائل رياضي به دانش آموزان وابسته و نابسته به زمينه، با توجه به آگاهي از اضطراب رياضي و سبك هاي شناختي دانش آموزان در كلاس درس كمك نمايد.
    Thesis summary

  38. تحليل شخصيتى افراد برجسته در دو داستان از شاهنامه (زال و رودابه و سياوش)
    راضيه زريني 2014
    در اين پژوهش تلاش بر آن بوده تا نخست بر اساس نظريات سه روانشناس نامدار- يونگ، فرويد و آدلر- به بررسى روان شناسانه ي شخصيت هاي زال، رودابه، سيمرغ و سيندخت در داستان زال و رودابه و شخصيت هاي كاووس، سودابه، سياوش و گرسيوز در داستان سياوش از شاهنامه پرداخته شود. بر اين اساس با توجه به بافت اساطيرى اثر، استفاده از آراى يونگ مخصوصاً در باب كهن الگوها نسبت به دو روانشناس ديگر، حجم گسترده تري از پژوهش را به خود اختصاص داد؛ به طورى كه از هشت شخصيت نام برده، شش تن از آن ها با استفاده از نظريات يونگ درباره ي ناخودآگاه جمعى و مسائل مربوط به آن البته در كنار استفاده از نظريات فرويد و آدلر بررسى و تحليل روان كاوانه شدند و دو شخصيت ديگر نيز با استفاده از نظريات فرويد و آدلر بررسى شدند. از نظرگاهى ديگر سه تن از شخصيت هاي مذكور بر اساس رويكرد صفات )مدل پنج عاملى بزرگ شخصيت) بررسى و تحليل شدند كه از آن ميان، سيندخت نمونه ي تيپ برونگرا، كاووس نمونه ي تيپ گشوده به تجربيات و سياوش با ويژگي هاي افراد داراى مقبوليت انطباق يافتند. هم چنين بررسى و تحليل رؤياهاى برخى شخصيت ها از جمله سام، افراسياب و سياوش از مواردى است كه به آن پرداخته شده است، به اين اميد كه ظرفيت هاي موجود در اثر، به واسطه ي خوانش روان شناختي، بروز بيش تري يابد.
    Thesis summary

  39. مقايسه تاثير يادگيري مشاركتي و نقشه مفهومي بر انگيزش و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان
    آرزو محمدي 2013
  40. مقايسه تاثير يادگيري مشاركتي و نقشه مفهومي بر انگيزش و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان
    آرزو محمدي 2013
  41. آموزش عزت نفس به دو روش گروهي و گروه هاي كوچك بر خودكارآمدي مقايسه تأثير و انگيزه تحصيلي دانش آموزان پسر پايه دوم راهنمايي شهرستان بيستون در سال تحصيلي 92-91
    2013
    پژوهش حاضر به منظور مقايسه تأثير آموزش عزت نفس به دو روش گروهي وگروه هاي كوچك بر خودكارآمدي و انگيزه تحصيلي دانش آموزان پايه دوم راهنمايي شهرستان بيستون انجام شد. اين پژوهش از نوع آزمايشي با طرح پيش-آزمون و پس آزمون با گروه كنترل بود. جامعه مورد مطالعه كليه دانش آموزان پسر پايه دوم راهنمايي شهرستان بيستون در سال تحصيلي 92-1391 بودند كه تعداد آنها 1254 بود. تعداد 54 نفر از آنان كه از دانش آموزان عادي بودند، به شيوه نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي با جايگزيني تصادفي انتخاب شدند. افراد نمونه به طور تصادفي در دو گروه آزمايش و يك گروه كنترل (18 نفري) قرار گرفتند.آزمودني هاي گروه هاي آزمايش به مدت 6 جلسه، آموزش عزت نفس، را دريافت نمودند و گروه كنترل هيچ مداخله اي دريافت نكردند. پس از اتمام جلسات، پس آزمون پرسشنامه هاي خودكارآمدي (GSE) و انگيزه تحصيلي (ISM) از دانش آموزان گرفته شد و با استفاده از نرم افزار SPSS و با به كارگيري روش آماري تحليل واريانس چندمتغيري بااندازه گيري مكررو ضريب همبستگي پيرسون مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. يافته هاي پژوهش حاضر نشان داد كه آموزش عزت نفس، موجب افزايش انگيزه تحصيلي و خودكارآمدي دانش آموزان شده است؛ آموزش عزت نفس در هر دو روش آزمايشي بر خودكارآمدي و انگيزه تحصيلي دانش آموزان تفاوت معني داري ايجاد نكرد.همچنين بين انگيزه تحصيلي و خودكارآمدي رابطه مثبت معنا دار وجود داشت.
    Thesis summary

  42. مقايسه اثربخشي روش و فن آموزش پرسشگري بر سطوح يادگيري در درس مطالعات اجتماعي دانش آموزان دختر پايه اول متوسطه
    2013
    هدف از پژوهش حاضر، مقايسه اثربخشي روش و فن آموزش پرسشگري بر سطوح يادگيري در درس مطالعات اجتماعي دان شآموزان دختر پايه اول متوسطه شهر همدان بود. روش تحقيق اين پژوهش نيمه آزمايشي و طرح پژوهش از نوع پسآزمون همراه با گروه كنترل بود. جامعه آماري اين پژوهش را دانشآموزان دختر پايه اول مقطع متوسطه در دبيرستا نهاي دولتي و روزانه شهر همدان در سال 1391 تشكيل م يدادند. گروه نمونه با استفاده از روش نمونهگيري خوشهاي چندمرحله اي - تحصيلي 92 از دو دبيرستان شهر همدان با در نظر گرفتن كلاس ب هعنوان واحد نمون هگيري انتخاب شدند. تعداد حجم نمونه 60 نفر بود كه در 3 كلاس 20 نفري حضور داشتند و ب هصورت كاملاً تصادفي كلا سها در 3 گروه ( 2 گروه آزمايش و 1 گروه كنترل) جايگزين شدند. طرح آزمايشي براي هر كدام از گرو ههاي آزمايش طي 4 جلسه اجرا شد و پس از اتمام جلسات آموزشي از هر سه گروه پسآزمون به عمل آمد. در اين پژوهش از آزمون پيشرفت تحصيلي محقق ساخته جهت جمعآوري اطلاعات استفاده شد. جهت تحليل دادهها از تحليل واريانس چند متغيري استفاده شد. نتايج پژوهش نشان داد كه گرو ههاي آموزش ديده با روش پرسشگري و فن پرسشگري در ميزان و عمق يادگيري، عملكرد بهتري نسبت به گروه كنترل داشت هاند. درحالي كه، گروه آموزش ديده با روش پرسشگري در عمق يادگيري، عملكرد بهتري نسبت به گروه آموزش ديده با فن پرسشگري داشتند. ولي در مقايسه اثربخشي اين دو روش بر ميزان يادگيري، تفاوت معناداري مشاهده نشد.
    Thesis summary

  43. مقايسه اثربخشي آموزش تاريخ به دو روش بحث گروهي و سخنراني بر ميزان يادگيري دانش آموزان دختر پايه دوم متوسطه داراي هوش اجتماعي متفاوت
    2013
    هدف پژوهش حاضر،بررسي و تبيين تاثير كنش متقابل بين روش هاي آموزشي(بحث گروهي و سخنراني)و ميزان هوش اجتماعي دانش آموزان(بالا،متوسط و پايين)بر ميزان يادگيري آنان بود. به همين منظور 120 نفر از دانش آموزان دختر پايه دوم متوسطه مدارس مختلف شهر همدان به روش خوشه اي چند مرحله اي انتخاب و سپس پرسشنامه هوش اجتماعي ترومسو بر روي آنان اجرا شد تا ميزان هوش اجتماعي آنان بدست آيد و در گروه هاي مربوط به خود قرار گيرند(گروه هاي سه گانه هوش اجتماعي بالا،متوسط و پايين). بعد از آن، بطور تصادفي نيمي از افراد هر يك از گروه هاي سه گانه(20 نفر)تحت روش آموزشي بحث گروهي و نيم ديگر هم(20 نفر)تحت روش آموزشي سخنراني قرار گرفتند.براي تعيين ميزان يادگيري آنان نيز پس آزمون(آزمون محقق ساخته پيشرفت تحصيلي درس تاريخ) برروي دانش آموزان اجرا شد.در آخر نيز نمره هوش اجتماعي هر دانش آموز با نمر ه اي كه در پس آزمون بدست آورده بود مقايسه و مورد تحليل و بررسي قرار گرفت كه نتايج زير را در برداشت: نتايج تحليل واريانس دوطرفه بر روي نمرات يادگيري درس تاريخ بر اساس روش آموزش و هوش اجتماعي دانش آموزان نشان داد كه روش آموزش تاريخ به تنهايي و بدون در نظر گرفتن هوش اجتماعي دانش آموزان تأثير معني داري بر ميزان يادگيري آن ها ندارد اما در مقابل اثر اصلي هوش اجتماعي بر ميزان يادگيري تاريخ بدون در نظر گرفتن روش آموزشي، معني دار است به عبارتي مي توان گفت ميزان هوش اجتماعي دانش آموزان، صرفنظر از روش آموزشي، تأثير معني داري بر افزايش يادگيري تاريخ دارد. تاثير تعاملي روش آموزش تاريخ با ميزان هوش اجتماعي دانش آموزان نيز معني دار بود و يادگيري تاريخ در دانش آموزان داراي هوش اجتماعي بالا در روش بحث گروهي بالاتر از روش سخنراني است. اما در دانش آموزان داراي هوش اجتماعي پايين، ميانگين نمرات يادگيري تاريخ به روش سخنراني بالاتر از روش بحث گروهي بوده است. در دانش آموزان داراي هوش اجتماعي متوسط نيز يادگيري تاريخ به دو روش ياد شده تفاوت چنداني با هم نداشته است.
    Thesis summary

  44. تاثير آموزش به روش تفكر استقرايي بر سطوح يادگيري (يادآوري، فهميدا و كاربستن) درس زيست شناسي دانش آموزان پسر پايه دوم متوسطه شهر همدان در سال تحصيلي 91-90
    2013
    هدف از اين پژوهش شناسايي اثربخشي روش تدريس تفكر استقرايي بر سطوح يادگيري دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهر همدان در درس زيست‏شناسي بود. طرح پژوهشي مورد استفاد از نوع آزمايشي(چهار-گروهي سولومون) بود. جامعه آماري اين پژوهش كليه ي دانش آموزان پسر پايه دوم مقطع متوسطه دبيرستان-هاي روزانه و دولتي شهر همدان و روش نمونه گيري از نوع خوشه اي است. در اين طرح از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و در چهارچوب طرح آزمايشي 80 نفر از دانش آموزان به صورت تصادفي در چهار گروه 20 نفري قرار گرفتند. طرح آزمايشي طي 7 جلسه اجرا شد و پس از اتمام جلسات آموزشي از هر چهار گروه پس آزمون به عمل آمد. به منظور تجزيه و تحليل داده ها در تمامي فرضيه ها از مانووا استفاده شد. نتايج نشان داد آموزش به روش تفكر استقرائي بر ميزان يادگيري(سطح يادآوري) دانش آموزان معنادار بود. ولي به كار گيري اين روش تدريس بر عمق يادگيري(سطوح فهميدن و كاربستن) معنادار نبود. بنابراين روش تدريس تفكر استقرايي ميزان يادگيري دانش آموزان را در درس زيست شناسي افزايش مي دهد اما نمي تواند عمق يادگيري آنان را ارتقا دهد.
    Thesis summary

  45. تأثير آموزش مهارتهاي زندگي بر خودكارآمدي و استرس تحصيلي دانش آموزان دختر پايه اول متوسطه شهر كرج
    2012
    پژوهش حاضر به منظور شناسايي تاثير آموزش مهارت هاي زندگي بر استرس تحصيلي و خودكارآمدي دانش آموزان سال اول دبيرستان انجام شد. بدين منظور از بين نواحي چهارگانه شهر كرج يك ناحيه بصورت تصادفي انتخاب شد و از اين ناحيه چهار دبيرستان بصورت كاملا تصادفي انتخاب شدند از هر دبيرستان 100 دانش آموز كه جمعا 400 دانش آموز مي شود انتخاب گرديد و مقياس هاي تنيدگي ناشي از انتظارهاي تحصيلي (AESI) و خودكارآمدي عمومي شرز و همكاران بين دانش-آموزان اجرا شد. با توجه به هدف پژوهش 80 نفر از دانش آموزان به عنوان نمونه ي پژوهش انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفي اين دانش آموزان در دو گروه آزمايش و كنترل قرار گرفتند. براي دانش آموزان گروه آزمايشي پس از تعطيلات نوروزي 8 جلسه آموزش مهارت هاي زندگي برگزار شد. هردو گروه آزمايشي و كنترل يك هفته پس از پايان آموزش مجددا با مقياس هاي استرس ناشي از انتظارات تحصيلي و خودكارآمدي مورد سنجش قرار گرفتند و نتايج نشان داد كه آموزش مهارتهاي زندگي موجب كاهش استرس تحصيلي و افزايش خودكارآمدي دانش آموزان شده است. همچنين بين استرس و خودكارآمدي رابطه منفي معنادار وجود دارد.
    Thesis summary

  46. عوامل شخصيتي و هيجاني مرتبط با روشني بيان دبيران زن رشته علوم انساني دوره تحصيلي متوسطه شهر همدان
    2012
    هدف پژوهش حاضر، تبيين و پيش بيني روشني بيان معلم بر اساس اضطراب، پنج عامل بزرگ شخصيت (برون گرايي، گشودگي، روان رنجورخويي، مقبوليت، وظيفه شناسي)، سن و وضعيت شغلي بود. به همين منظور، 100 نفر از دبيران زن دبيرستان هاي شهر همدان از رشته هاي مختلف علوم انساني به روش خوشه اي چندمرحله اي انتخاب و پرسشنامه هاي شخصيت گلدبرگ (1996) و اضطراب اشپيلبرگر (1972) بر روي آنها اجرا شد. براي تعيين ميزان روشني بيان معلمان از نظر دانش آموزان آن ها پرسشنامه روشني بيان لادكاوسكي استفاده شد. براي هر معلم 20 دانش آموز و در مجموع 1200 دانش-آموز روشني بيان كل معلمان را ارزيابي نمودند. يافته هاي پژوهش بر اساس تحليل رگرسيون نشان داد، متغيرهاي پيش بين سهم معني داري از واريانس روشني بيان (05/0 > P ، 55/0 = R2) را تبيين مي كنند و اضطراب (00/0>P ، 68/0 - = β )، روان رنجور خويي (01/0>P ، 65/0 - = β )، برون گرايي (00/0> P ، 55/0 = β ) و مقبوليت (00/0> P ، 42/0= β ) مي توانند روشني بيان معلم را پيش بيني كنند. اما گشودگي (117/0> P ،16/0= β )، وظيفه شناسي (39/0> P ، 08/0= β )، سن (39/0> P ، 09/0- = β )، سابقه كاري (22/0> P ، 12 /0- = β ) و سطح تحصيلات (82/0> P ، 02/0- = β ) نمي توانند روشني بيان معلم را پيش بيني كنند. بنابراين باتوجه به يافته هاي پژوهش، فن آموزشي روشني بيان با عوامل هيجاني (اضطراب) و شخصيتي معلم مرتبط است، اما با سن، سابقه-كاري و سطح تحصيلات معلم مرتبط نيست.
    Thesis summary

  47. بررسي زمينه هاي روانشناسي عشق در غزليات سعدي
    راهله كمالي 2012
  48. تحليل عاطفي ادبيات داستاني كودك و نوجوان دوره دفاع مقدس
    معصومه ابراهيمي هژير 2012
  49. بررسي زمينه هاي روانشناسي عشق در غزليات سعدي
    راهله كمالي 2012
    امروزه بررسي متون ادبي بر اساس ديدگاه هاي روان شناسي نوين يكي از رايج ترين زمينه هاي تحقيق در رشته ي زبان و ادبيات فارسي است. غزليات سعدي به عنوان يكي از آثار برجسته در ادبيات غنايي به بيان ظرايف و دقايق عشق پرداخته است. از سوي ديگر عشق از مباحث عمده در روان شناسي تجربي به شمار مي آيد و روان شناسان برجسته اي چون اريك فروم، استرنبرگ و رنه آلندي به بحث درباره ي عشق، زمينه ها، كاركردها و انواع آن پرداخته اند. در رساله ي حاضر، جنبه ها و حالات گوناگون عشق و عاشق در غزل سعدي از ديدگاه روان شناسي تجربي مورد بررسي قرار گرفته است و شباهت ها و تفاوت هاي آن ها مطرح شده است. ميان ديدگاه سعدي در غزليات و روان شناسي تجربي راجع به عشق، مشتركات بسياري وجود دارد كه از آن جمله مي توان به مواردي چون انگيزه هاي عشق ورزي، تواضع و پاكبازي و تسليم در برابر معشوق، بردباري و تلاش و همت در عشق و... اشاره كرد. در زمينه هاي اندكي نيز تفاوت هايي ميان آن دو مشاهده مي شود. مشتركات بسياري كه بين ديدگاه سعدي نسبت به عشق با روان شناسي تجربي امروز وجود دارد، از سويي بيان گر صداقت و واقع نگري سعدي در عشق ورزيدن و بيان آن در غزليات است و از سوي ديگر نيز بر پايداري و ثابت بودن ذات عشق طبيعي و سالم تأكيد دارد.
  50. بررسي روان شناسي شخصيت عاشق در غزليات صائب تبريزي
    سيدحسن راد 2012
  51. مقايسه ي اثربخشي آموزش مؤلفه هاي خوش بيني از طريق تمثيل و اسناد بر ميزان خوش بيني دانش آموزان دختر سال اول مقطع متوسطه شهر همدان
    گلاويژ علي زاده 2011
    هدف از پژوهش حاضر، مقايسه اثربخشى آموزش مؤلفه هاي خوش بيني از طريق اسناد، تمثيل، اسناد و تمثيل بر افزايش خوش بيني دانش آموزان دختر سال اول مقطع متوسطه شهر همدان بود. روش تحقيق اين پژوهش از نو!ع نيمه آزمايشي و طرح پژوهش از نوع پيش آزمون و پس آزمون همراه با گروه كنترل مي باشد. جامعه آمارى اين پژوهش شامل كليه دانش آموزان دختر پايه اول مقطع متوسطه در دبيرستان هاي دولتى و روزانه شهر همدان مي باشد. جهت انتخاب گروه نمونه با استفاده از روش نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي دو دبيرستان شهيد حجه فروش و مهديه انتخاب شدند. در اين پژوهش از پرسشنامه خوش بيني، ترجمه گنجى (1379) جهت جمع آوري اطلاعات استفاده شد. در چارچوب طرح آزمايشي 96 نفر از دانش آموزان دو دبيرستان به صورت كاملاً تصادفى در 4 گروه 24 نفرى (3 گروه آزمايش و 1 گروه كنترل) قرار گرفتند و از آن ها پيش آزمون به عمل آمد. طرح آزمايشي براى هر كدام از گروه هاي آزمايش طى 10 جلسه اجرا شد و پس از اتمام جلسات آموزشي از هر چهار گروه پس آزمون به عمل آمد. جهت تحليل داده ها از تحليل واريانس يك راهه استفاده شده است. نتايج نشان داده است كه آموزش مؤلفه هاي خوش بيني از طريق سبك هاي اسناد بر بهبود خوش بيني دانش آموزان معنادار نبوده ولى آموزش مؤلفه هاي خوش بيني از طريق روش آموزشي تمثيل و نيز روش تركيبى اسناد و تمثيل بر بهبود خوش بيني دانش آموزان معنادار بوده است. همچنين در مقايسه اثربخشى اين 3 روش بيشترين اثربخشي به ترتيب مربوط به روش اسناد و تمثيل، تمثيل بوده است.
    Thesis summary

  52. تحليل و بازخواني برخي غزل هاي شمس بر اساس مكتب روانشناسي كارل گوستاو يونگ
    مريم اسمعلي پور 2010
    امروز بررسى متون ادبى بر اساس نقد روان شناسانه يكى از رايج ترين انواع نقدهاست. در اين ميان يكى از مكتب هاي مورد توجه منتقدان ادبى، مكتب روانشناسى تحليلى كارل گوستاو يونگ است. از رهگذر رشد اين مكتب و توجه وافر يونگ به اسطوره ها و كهن الگوها، نقد ديگرى به نام نقد كهن الگويي يا نقد اسطوره اي در ميان منتقدان رواج يافته است. آنچه در اين رساله مورد توجه است، بازخوانى برخى از غزل هاي شمس مبنى بر آراء يونگ و مبتنى بر نقد روان شناسانه و اسطوره گراست. به نظر ما شباهت ديدگاه هاي يونگ با مولانا در غزليات شمس به سه بخش تقسيم مي شود. بخش نخست شامل كهن الگوها مي شود. يونگ بود كه به وجود ضمير مشتركي در همه ي آدميان اصرار ورزيد و محتويات اين ضمير را آركي تايپ يا كهن الگو ناميد. از نگاه يونگ كهن الگوها گوناگون اند؛ اما مهم ترين آن ها عبارت اند از: نقاب، سايه، آنيما، آنيموس، پير خردمند و خود. از آنجا كه زبان مولانا در غزل ها، به گفته ي مناقب نويسان و شواهد حاضر در متن، زبانى نينديشيده و بيشتر شبيه به اعتراف هاي شيدايى بر تخت روانكاو است، بارزترين نمود اين كهن الگوها را مي توان در غزل هاي شمس يافت. مولانا در نمود بخشيدن اين كهن الگوها از رمز استفاده مي كند. اين بخش نگاه ما مبتنى بر نقد اسطوره اي است. بخش ديگر به شيوه ي آفرينش هنرى بازمي گردد. يونگ شيوه ي آفرينش هنرى را به دو بخش روان شناسانه و ديده ورانه تقسيم مي كند. شيوه ي روان شناختي، شيوه اي است كه از خودآگاهى سرچشمه گرفته است و دربرگيرنده ي تجربيات عادى و جارى زندگى و منطقي تر است. اما شيوه ي آفرينش ديده ورانه برخاسته از ناخودآگاه و در وراى عقل و انديشه و برتر از درك آدمى است. شيوه ي ديده ورانه دقيقاً همان شيوه اي است كه بر مولانا در سرودن غزل ها عارض شده است. در اين بخش نگاه ما هم مبتنى بر نقد اسطوره اي است، هم نقد روانشناسى. بخش سوم شامل بررسى ديدگاه يونگ در مورد دين و خداست. يونگ، خدا را يك كهن الگو مي داند. او مفهوم خدا را در دو سطح شكل كهن الگويي و محتواى كهن الگويي مطالعه مي كند. خدا در دو سطح مورد نظر نيز در انديشه ي مولانا و غزل هاي شمس نمود يافته است. البته لازم به ذكر است در اين مورد ميان آراء علمى يونگ و باورهاى دينى مولانا، تفاوت هايي به چشم مي خورد. در اين بخش نيز، نقد اسطوره اي به همراه نقد روانشناسى مورد توجه است.
    Thesis summary