Faculty - دانشکده علوم اقتصادی و اجتماعی
Assistant Professor
Update: 2024-11-21
Tahereh Haghtalab
Faculty of Economics and Social Sciences / Department of Psychology
Master Theses
-
تأثير آموزش برنامه ريزي درسي مبتني بر خودتنظيمي بر هيجان تحصيلي و باورهاي انگيزشي در دانش آموزان با درگيري تحصيلي پايين
زينب زارعي 2023اين پژوهش با هدف بررسي تأثير آموزش برنامه ريزي درسي مبتني برخودتنظيمي بر هيجان تحصيلي و باورهاي انگيزشي در دانش آموزان با درگيري تحصيلي پايين انجام شد. اين پژوهش از نوع نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماري شامل كليه دانش آموزان دوره متوسطه اول دبيرستان هاي شيراز بود، كه از بين نواحي 1-2-3-4 ناحيه 4 به صورت تصادفي انتخاب شد. و از ناحيه 4 يك مدرسه دولتي به صورت تصادفي انتخاب شد، تعداد دانش آموزان اين مدرسه 387 نفر بودند. از بين اين دانش آموزان 40 نفر كه نمره ي درگيري تحصيلي زير 51 داشتند، انتخاب شدند. اين دانش آموزان بصورت تصادفي در دو گروه كنترل و آزمايش قرار داده شدند. ابزار جمع آوري اطلاعات شامل پرسشنامه درگيري تحصيلي ريو، تسنگ (2013)، هيجان تحصيلي پكران و همكاران (2005)، باورهاي انگيزشي پينتريچ و همكاران (1991) بود. يافته هاي پژوهش نشان داد كه اثر آموزش برنامه ريزي درسي مبتني بر خودتنظيمي بر هيجان تحصيلي مثبت دانش آموزان با درگيري تحصيلي پايين معنادار است و ميزان آن را افزايش مي دهد، همچنين آموزش برنامه ريزي درسي مبتني بر خودتنظيمي بر هيجان تحصيلي منفي دانش آموزان با درگيري تحصيلي پايين معنادار است و ميزان آن را كاهش مي دهد (0/01> p). آموزش برنامه ريزي درسي مبتني بر خودتنظيمي بر باورهاي انگيزشي دانش آموزان با درگيري تحصيلي پايين معنادار است و ميزان آن را افزايش مي دهد (0/05> p)). بر اساس نتايج اين پژوهش، پيشنهاد مي شود كه مشاوران و معلمان براي بهبود پيشرفت تحصيلي دانش آموزان از راهبرد برنامه ريزي درسي مبتني بر خودتنظيمي استفاده كنند.
Thesis summary
-
تدوين مدل تنهايي (عاطفي و اجتماعي) بر اساس بد رفتاري روان شناختي والدين با ميانجيگري طرحواره هاي ناكارآمد در دانشجويان داراي علائم افسردگي دانشگاه بوعلي سينا
يونس رجائي 2023احساس تنهايي به عنوان يك پيامد روان شناختي و درازمدت با اثرات منفي بر سلامت رواني و جسمي شناخته مي شود. تنهايي اجتماعي در زمان مختل شدن شبكه اجتماعي و تنهايي عاطفي در زمان غيبت يك فرد مهم در زندگي رخ مي دهد. هدف پژوهش تعيين برازش مدل تنهايي (عاطفي-اجتماعي) بر اساس بد رفتاري روانشناختي والدين با ميانجيگري طرحواره هاي ناسازگار اوليه بود. براي اين منظور 373 دانشجو (131 مرد، 242 زن) به شيوه نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي از ميان دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان (به تعداد 10561 نفر) انتخاب شدند. براي گردآوري اطلاعات از پرسشنامه هاي تنهايي (عاطفي-اجتماعي) دي توماسو، برانن و بست (2004)، بدرفتاري روان شناختي والدين كوآتس و مسمن مور (2014)، طرحواره هاي ناسازگار اوليه يانگ و براون (2005) و افسردگي بك (2000) استفاده شد. داده هاي بدست آمده با استفاده از روش تحليل مسير مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج بدست آمده نشان داد كه مدل تدوين شده از برازش مناسب و شاخص هاي برازندگي از آماره هاي مطلوبي برخوردار است. همچنين يافته هاي پژوهش نشان داد كه متغير برون زاي بدرفتاري روان شناختي والدين اثر مستقيم و معناداري بر روي دو متغيرتنهايي عاطفي و اجتماعي ندارد ( 0/01>p). مي توان نتيجه گرفت كه بدرفتاري روان شناختي والدين از مهم ترين عوامل شكل گيري طرحواره هاي ناسازگار اوليه حوزه بريدگي و طرد است كه با شكل گيري اين طرحواره ها، ممكن است فرد در معرض تنهايي عاطفي و اجتماعي قرار گيرد.
Thesis summary
-
تأثير القاي خلق بر انعطاف پذيري شناختي، نياز به شناخت و خلاقيت دانشجويان
آرزو سماوات 2023از آن جايي كه خلق به عنوان يك عامل كليدي تأثيرگذار بر فرايندهاي شناختي و انگيزشي، شناخته شده است، پرداختن به آن موردتوجه روان شناسان است؛ لذا اين پژوهش باهدف شناسايي تأثير القاي خلق بر انعطاف پذيري شناختي، نياز به شناخت و خلاقيت دانشجويان انجام شد. طرح پژوهشي حاضر نيمه آزمايشي با پيش آزمون - پس آزمون و گروه كنترل بود. جامعه آماري موردمطالعه كليه دانشجويان دانشگاه بوعلي سيناي همدان در سال 1401-1402 بود. 45 نفر از كساني كه داراي ملاك هاي ورود به پژوهش بودند، به روش نمونه گيري در دسترس انتخاب و به صورت تصادفي در دو گروه آزمايشي و يك گروه كنترل جايگزين شدند. براي گروه هاي آزمايش 6 جلسة 60 دقيقه اي القاي خلق مثبت و منفي در نظر گرفته شد. داده هاي موردنياز با استفاده از پرسش نامه انعطاف پذيري شناختي دنيس و وندروال (2010)، پرسش نامه نياز به شناخت كاسيوپو و پتي (1984) و پرسش نامه خلاقيت عابدي (1372)گردآوري و با روش آمار توصيفي (ميانگين، انحراف معيار) و استنباطي (تحليل كوواريانس چندمتغيره) و با نرم افزار SPSS 27 مورد تجزيه وتحليل قرار گرفت. نتايج حاصل از پژوهش نشان داد؛ اثر القاي خلق مثبت بر خلاقيت معنادار نيست (05/0 p>، 20/1 = F) اما اثر القاي خلق مثبت بر انعطاف پذيري شناختي معنادار است و ميزان آن را افزايش مي دهد، باتوجه به مجذور اتا ميزان اين تأثير 21 درصد است (05/0 p<، 13/6 = F). همچنين اثر القاي خلق مثبت بر نياز به شناخت معنادار است و ميزان آن را افزايش مي دهد و باتوجه به مجذور اتا ميزان اين تأثير 24 درصد است (05/0 p<، 78/7 = F). از طرف ديگر نتايج پژوهش نشان داد؛ اثر القاي خلق منفي بر خلاقيت معنادار نيست (05/0p> ، 12/0 = F)، اما اثر القاي خلق منفي بر انعطاف پذيري شناختي معنادار است و ميزان آن را كاهش مي دهد، باتوجه به مجذور اتا ميزان اين تأثير 30 درصد است (01/0 p<، 76/10 = F). همچنين اثر القاي خلق منفي بر نياز به شناخت معنادار است و ميزان آن را كاهش مي دهد، باتوجه به مجذور اتا ميزان اين تأثير 43 درصد است (01/0 p<، 66/18 = F). لذا با بررسي يافته هاي پژوهش مي توان نتيجه گرفت، القاي خلق به ويژه خلق مثبت مي تواند بر فرايندهاي شناختي تأثيرگذار باشد.
Thesis summary
-
مقايسه تاثير سوگ ابراز شده و نشده بر نظم جويي شناختي هيجان، خود شفقت ورزي، همدلي و اضطراب مرگ در بازماندگان فوتي هاي ناشي از كرونا ويروس
محمدرضا نائيجي 2023با شيوع بيماري كوويد-19 در روزهاي پاياني سال 2019 و نرخ بالاي مرگ و مير، جهان با بحران بزرگي مواجه شد. افزون بر ميزان بالاي مرگ و مير ناشي از اين بيماري، يكي از مهمترين پيامدهاي همه گيري كرونا، اثرات روانشناختي است كه جامعه با آن روبرو شده است. يكي از مهم ترين مشكلاتي كه افراد در اين دوران با آن مواجه شدند، مرگ يكي از عزيزانشان بوده كه به دليل محدوديت هاي اين دوران افراد نتوانستند هيجانات خود را به درستي تخليه كنند و سوگ خود را ابراز كنند. پژوهش حاضر از نوع علي-مقايسه اي و با هدف مقايسه تاثير سوگ ابراز شده و نشده بر نظم جويي شناختي هيجان، ميزان شفقت ورزي، همدلي و اضطراب مرگ در بازماندگان فوتي هاي ناشي از كرونا ويروس بود. به اين منظور از 268 نفر در قالب دو گروه (149 نفر سوگ ابراز شده و 119 نفر سوگ ابراز نشده) به شيوه ي در دسترس از ميان خانواده هاي 3414 نفر فوتي هاي ناشي از كرونا ويروس در استان همدان تا تاريخ 4 آذر 1401، انتخاب شد. براي گردآوري اطلاعات پس از پرسش شفاهي، پرسشنامه هاي سوگ ابراز شده و نشده محقق ساخت، پرسشنامه هاي نظم جويي شناختي هيجان گارنفسكي و كرايج، خود شفقت ورزي نف، همدلي پرث و اضطراب مرگ تمپلر در اختيار آن ها قرار گرفت. داده هاي به دست آمده به وسيله ي تحليل واريانس چند متغيره مورد بررسي قرار گرفت. يافته ها نشان دادند كه بين نمره ي خود شفقت ورزي در افراد با سوگ ابراز شده و سوگ ابراز نشده تفاوتي وجود ندارد اما بين نمره هاي نظم جويي شناختي هيجان، همدلي و اضطراب مرگ در افراد با سوگ ابراز شده و سوگ ابراز نشده تفاوت معناداري مشاهده شد. نمره ي نظم جويي شناختي هيجان در راهبردهاي سازش يافته و همدلي در افراد با سوگ ابراز شده بالاتر و نمره ي نظم جويي شناختي هيجان در راهبردهاي سازش نايافته و اضطراب مرگ در افراد با سوگ ابراز شده پايين تر بود.
Thesis summary
-
تدوين مدلي براي انگيزش تحصيلي بر اساس حمايت اجتماعي ادراك شده و ذهن آگاهي با نقش واسطه اي نيازهاي بنيادين روان شناختي
معصومه عزيزي 2023مقدمه: انگيزش تحصيلي يكي از متغيرهاي مرتبط با حوزه تحصيلي و محيط يادگيري دانش آموزان است. هدف: پژوهش حاضر طراحي مدل انگيزش تحصيلي بر اساس حمايت اجتماعي ادراك شده و ذهن آگاهي با ميانجي گري نيازهاي بنيادين روان شناختي در دانش آموزان بود. روش: پژوهش همبستگي و از نوع مدل يابي معادلات ساختاري بود. جامعه آماري شامل كليه دانش آموزان دختر در سال تحصيلي 1402-1401 دوره متوسطه اول شهر همدان بود. نمونه آماري بر اساس جدول كرجسي -مورگان تعداد 388 نفر با روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شد. ابزار استفاده در اين پژوهش شامل مقياس هاي انگيزش تحصيلي والرند و همكاران (1992)، حمايت اجتماعي ادراك شده زيمت و همكاران (1988)، ذهن آگاهي بائر و همكاران (2006) و نيازهاي بنيادين روان شناختي لاگوارديا و همكاران (2000) بود. به منظور تجزيه و تحليل اطلاعات از روش هاي آماري توصيفي و همچنين معادلات ساختاري استفاده شد. يافته ها: مدل مفهومي تدوين شده با داده ها برازش مناسبي داشت. روابط ساختاري مدل نشان داد كه حمايت اجتماعي ادراك شده و ذهن آگاهي بر انگيزش تحصيلي و نيازهاي بنيادين اثر مستقيم و مثبتي دارد. نيازهاي بنيادين روان شناختي نيز بر انگيزش تحصيلي اثر مستقيم و معناداري دارد. همچنين نيازهاي بنيادين روان شناختي نقش ميانجي معناداري در رابطه بين حمايت اجتماعي ادراك شده، ذهن آگاهي و انگيزش تحصيلي دارد. (01/0>P). نتيجه گيري: با توجه به اين كه حمايت اجتماعي ادراك شده و ذهن آگاهي منابع اجتماعي و رواني قابل توجهي ايجاد مي كنند لذا مي توانند بر مولفه هاي نيازهاي بنيادين روان شناختي تاثيرگذار باشند و ارضاي نيازها بنيادين روان شناختي نيز در مرحله بعدي بر افزايش انگيزش تحصيلي دانش آموزان موثر باشد. در حالت كلي يافته ها نشان دادند كه مدل ارائه شده در مطالعه حاضر با نتايج آزمون مدل برازش مناسبي دارد و مي تواند در تحقيقات مورد استفاده قرار گيرد.
Thesis summary
-
تدوين مدل پيش بيني يادگيري خودانگيخته بر اساس سبك هاي يادگيري و انگيزش پيشرفت با نقش واسطه اي تفكر انتقادي در دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا همدان
مريم نجفي مقدم 2023يكي از اصلي ترين مولفه هاي اثرگذار بر يادگيري موفق، خودانگيختگي در يادگيري است كه مي تواند متاثر از سبك هاي يادگيري و انگيزه ي پيشرفت افراد باشد. هدف پژوهش حاضر تدوين مدل پيش بيني يادگيري خودانگيخته بر اساس سبك هاي يادگيري و انگيزش پيشرفت با نقش واسطه اي تفكر انتقادي است. با توجه به نوع اهداف و فرضيه ها و روش جمع آوري داده ها روش پژوهش توصيفي و از نوع همبستگي است. جامعه آماري كليه ي دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا در سال تحصيلي 1401ـ1400 بوده اند. با توجه به نوع پژوهش و حجم جامعه تعداد 372 نفر به صورت خوشه اي تصادفي انتخاب شدند. ابزارهاي استفاده شده در اين پژوهش شامل مقياس راهبردهاي يادگيري خودانگيخته پينتريچ و ديگروت(1990)، مقياس سبك هاي يادگيري كلب(1985)، مقياس انگيزش پيشرفت هرمنس(1970) و مقياس تفكر انتقادي ريكتس(2003) بود. نتايج معادلات ساختاري نشان داد هر چهار سبك يادگيري، انگيزش پيشرفت و همچنين تفكر انتقادي با يادگيري خودانگيخته رابطه ي مستقيم معنادار دارند. نتايج روابط غير مستقيم نيز نشان داد كه سبك هاي يادگيري و انگيزش پيشرفت با ميانجي گري تفكر انتقادي با يادگيري خودانگيخته رابطه ي معنادار دارند. بنابراين از جمله متغيرهاي كمك كننده در يادگيري خودانگيخته، سبك هاي يادگيري و انگيزش پيشرفت به واسطه تفكر انتقادي در دانشجوبان است.
Thesis summary
-
مدل تحليل مسير اضطراب وجودي بر اساس سبك هاي دلبستگي و گرايش فرهنگي: نقش ميانجي حمايت اجتماعي ادراك شده
مهيار نيكپوررحمت ابادي 2023اضطراب وجودي به شكل كلي به معناي به هم رختگي در احساس معناست و هنگامي به وجود مي آيد كه ارزش و معناي زندگي براي شخص نامعلوم باشد. تحقيقات نشان داده اند كه اين احساس بي معنايي موجب احساس نااميدي شده و تنهايي، بي حوصلگي و سرخوردگي را به همراه مي آورد. بر اين اساس، تحقيق حاضر در صدد است پيش آيندهاي اضطراب وجودي را با بررسي سبك هاي دلبستگي و گرايش فرهنگي افراد مورد كاوش قرار دهد. همچنين، فرض بر اين است كه حمايت اجتماعي ادراك شده نقشي ميانجي در اين رابطه بازي مي كند. براي اين منظور، پرسشنامه هاي اضطراب وجودي (ويمز و همكاران، 2004) و فردگرايي و جمع گرايي افقي و عمودي (سيواداس و همكاران، 2008) و مقياس هاي سبك هاي دلبستگي (هازان و شيور، 1987) و حمايت اجتماعي ادراك شده (زيمت و همكاران، 1988) در اختيار نمونه اي 372 نفري از دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا در سال تحصيلي 1401-1402 قرار گرفت. نتايج نشان داد مدل تحليل مسير اضطراب وجودي از برازش مطلوبي برخوردار است. يافته هاي مربوط به فرضيه هاي فرعي نشان داد كه سبك هاي دلبستگي دوسوگرا و ايمن بر اضطراب وجودي (0/05 ) اثر مستقيم و معناداري دارند،. با اين حال، اثر مستقيم سبك دلبستگي اجتنابي بر اضطراب وجودي (0/05 ) معنادار نبود. همچنين، اثر مستقيم فردگرايي، جمع گرايي و حمايت اجتماعي ادراك شده بر اضطراب وجودي (0/05 ) نيز معنادار نبود. از سوي ديگر، اثر غيرمستقيم سبك هاي دلبستگي و گرايش هاي فرهنگي، با نقش ميانجي حمايت اجتماعي ادراك شده، بر اضطراب وجودي (0/05) معنادار نشد. با در نظر گرفتن يافته هاي پژوهش مي توان بيان داشت كه پرورش سبك دلبستگي ايمن در افراد، با تقويت احساس ايمني و اعتماد به افراد نزديك و قابل اتكا، از آنها در برابر نگراني هاي وجودي اي كه به شكل بيمارگون مي توانند در آنها ظاهر شوند، حفاظت مي كند. محدوديت ها و پيشنهادات مورد بحث قرار خواهند گرفت
Thesis summary
-
تاثير هشت هفته تمرينات حسي حركتي و نوروفيدبك بر حس عمقي در مچ پا، متغيرهاي فشار كف پايي و خطر سقوط زنان سالمند
فاطمه لطفي اهنگركلائي 2023 -
پيش بيني سرزندگي تحصيلي براساس مثبت انديشي، همدلي و ارتباط اجتماعي در دانش آموزان متوسطه اول
ميلاد محمدي 2022هدف اصلي پژوهش حاضر پيش بيني سرزندگي تحصيلي براساس مثبت انديشي،همدلي و ارتباط اجتماعي بود. با توجه به موضوع و هدف پژوهش، روش تحقيق حاضر ازنظر هدف،كاربردي و ازنظر روش اجرا، توصيفي و از نوع همبستگي بود كه در آن ارتباط مثبت انديشي، همدلي و ارتباط اجتماعي با سرزندگي تحصيلي مورد بررسي قرار گرفت. جامعه آماري دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهركرمانشاه بود كه در سال تحصيلي 01-1400 مشغول به تحصيل بودند و شامل 24317 نفر بود. حجم نمونه با استفاده از جدول نمونه گيري كرجسي و مورگان 380 نفر (190دختر و 190 پسر) برآورد شد كه به روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي چند مرحله اي برگزيده شدند. جهت گردآوري اطلاعات از پرسش نامه هاي سرزندگي تحصيلي مارتين و مارش(2006 )، مثبت انديشي اينگرام و ويس نيكي(1988) ، همدلي كودك و نوجوان EmQue-CA(1983) و ارتباط اجتماعي زبوف(2010) استفاده گرديد. داده ها با آزمون ميانگين و انحراف استاندارد، جداول و نمودارها توصيف شد و نتايج حاصل از تحليل استنباطي داده ها شامل ضرايب همبستگي پيرسون و آزمون تحليل رگرسيون چند متغيري نشان داد كه بين مثبت انديشي، همدلي و ارتباط اجتماعي با سرزندگي تحصيلي ارتباط مستقيمي وجود دارد و با افزايش مثبت انديشي، همدلي و ارتباط اجتماعي، ميزان سرزندگي تحصيلي دانش آموزان نيز افزايش پيدا مي كند(ضرايب همبستگي بين مثبت انديشي، همدلي و ارتباط اجتماعي با سرزندگي تحصيلي به ترتيب 671/0 و 613/0 و 357/0 به دست آمد كه در سطح آلفاي 01/0 معني دار مي باشند (p<0/01)). همچنين مقدار ضريب تعيين (مجذورR) برابر با 488/0 بدست آمد كه نشان دهنده ي ميزان تبيين واريانس و تغييرات سرزندگي تحصيلي توسط مثبت انديشي، همدلي و ارتباط اجتماعي مي باشد. بنابراين با توجه به يافته هاي پژوهش مي توان اين نتيجه كلي را گرفت كه مثبت انديشي، همدلي و ارتباط اجتماعي مي تواند به صورت معناداري سرزندگي تحصيلي در دانش آموزان متوسطه اول را پيش بيني كند.
Thesis summary
-
نقش انتظارات زناشويي، الگوهاي ارتباطي و تاب آوري در پيشبيني رضايت زناشويي زوجين
زينب شفيعي 2022هدف از انجام اين پژوهش بررسي نقش انتظارات زناشويي، الگوهاي ارتباطي و تاب آوري در پيشبيني رضايت زناشويي زوجين بود. جامعه آماري اين پژوهش شامل زوجين دانشجوي دانشگاه هاي بوعلي سينا، آزاد و پيام نور شهرستان همدان در سال 1400 بود. نمونه ها با استفاده از روش نمونه گيري در دسترس كه شامل 100 زوج بودند انتخاب شدند. براي جمع آوري داده ها از پرسشنامه هاي انتظارات زناشويي (MEQ)، پرسشنامه الگوهاي ارتباطي كريستنسن و سـالاوي (1984)، پرسشنامه تاب آوري كانر و ديويدسون (2003) و پرسشنامه رضايتمندي زناشويي جديري (1395) استفاده شد. براي تحليل آماري داده ها از نرم افزار كامپيوتري SPSS نسخة 22 استفاده شد. نتايج نشان داد كه انتظارات زناشويي، الگوهاي ارتباطي و تاب آوري مي توانند رضايت زناشويي را تبيين كنند (01/0>p). نتايج تحليل رگرسيون نشان داد كه انتظارات زناشويي (42/ ٰ11 =f و R2= 0/28)، الگوهاي ارتباطي (13/14= F و R2 = 0/29) و تاب آوري (12/96= F و R2 =0/40 )مي توانند رضايت زناشويي را پيش بيني كنند. رضايت زناشويي به احساس زوج از دستيابي به انتظارات وابسته است به طوري كه ميزان برآورده شدن انتظارات و خواسته هاي هر يك از زوجين، مي تواند مبناي رضايت زناشويي قرار گيرد. زوجيني كه انتظارات غير واقع بينانه در مورد اهميت ارتباط دارند، دچار فروپاشي در رابطه مي شوند و آشفتگي ارتباطي را گزارش مي دهند. از طرفي تاب آوري باعث افزايش ارتباط مفيد بين زوجين شده و باعث مي شود زوجين با وجود تمام مشكلات كه در رابطه زناشويي دارند خود را به سوي مسائل دلپذير سوق مي دهند.
Thesis summary
-
تدوين مدل ساختاري فرسودگي شغلي بر اساس استرس شغلي با ميانجي سرمايه روانشناختي و راهبردهاي مقابله اي در پرستاران
سجاد سهرابي جم 2022پژوهش حاضر با هدف تدوين مدل ساختاري فرسودگي شغلي بر اساس استرس شغلي با ميانجي سرمايه روانشناختي و راهبردهاي مقابله اي در پرستاران به اجرا درآمد. روش پژوهش: اين پژوهش از نوع مطالعات همبستگي مي باشد. جامعه ي آماري پژوهش شامل كليه پرستاران استان كرمانشاه بود كه در سال 1400-1401 مشغول به فعاليت در بيمارستان هاي دولتي بودند. با استفاده از روش نمونه گيري دردسترس، تعداد 380 نفر در نظر گرفته شد، كه از اين تعداد تعداد 359 نفر، وارد تحليل گرديد. براي جمع آوري داده ها، پرسشنامه هاي فرسودگي شغلي ماسلاچ، استرس پرستاري(NSS)، سرمايه روانشناختي لوتانز(2007) و سبك هاي مقابله اي(CISS-SF) مورد استفاده قرار گرفتند. داده هاي گردآوري شده از طريق نرم افزارهاي SPSS-23 وAMOS-23 و با استفاده از همبستگي پيرسون، مدل سازي معادلات ساختاري و آزمون بوت استراپ مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. يافته هاي پژوهش: نتايج پژوهش نشان داد بين فرسودگي شغلي و استرس شغلي با ميانجي سرمايه روانشناختي و راهبردهاي مقابله اي رابطه معنادار وجود دارد. لذا، مدل تدوين شده از برازش مناسبي برخوردار بود ؛ گرچه مولفه هاي مسئله مدار و اجتنابي در سبك هاي مقابله اي و مولفه ي خودكارآمدي در سرمايه روانشناختي نقش ميانجي را ايفا نكردند، ولي اين متغيرها با تمام متغيرهاي پژوهش همبستگي معناداري داشته و به خصوص تاثيرات آن ها بر فرسودگي شغلي حائز اهميت مي باشد. نتيجه گيري: نتايج پژوهش حاكي از حلقه هاي متصل فرسودگي شغلي با استرس شغلي در پرستاران است. ازطرفي سرمايه روانشناختي و راهبردهاي مقابله اي، به عنوان متغيرهايي بازدارنده، كه قابل ارتقا مي باشند، مي توانند استرس شغلي را تعديل نموده و در بهبود عملكرد پرستاران نقش موثري داشته باشند.
Thesis summary
-
تدوين مدل پيش بيني استدلال عملكرد اخلاقي بر اساس هوش هيجاني و پختگي روانشناختي با ميانجي گري انعطاف پذيري و سرسختي روان شناختي دانشجويان
شادمان حبيبي يار 2022هدف از پژوهش حاضر تدوين مدل پيش بيني استدلال-عملكرد اخلاقي براساس هوش هيجاني و پختگي روان شناختي با ميانجي گري انعطاف پذيري و سرسختي روان شناختي دانشجويان بود جامعه آماري در پژوهش حاضر، كليه دانشجويان كارشناسي دانشگاه شيراز بود كه براساس جدول مورگان نمونه اي به حجم 387 نفر با روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي انتخاب شد . ابزار گرداوري اطلاعات در اين پژوهش شامل پرسشنامه هاي استدلال اخلاقي رست و همكاران(1973)، رفتار اخلاقي ثابت و همكاران(1394)، پختگي روان شناختي رائو(1986)، هوش هيجاني شات و همكاران(1998)، پذيرش و عمل بوند و همكاران(2011) و سرسختي روان شناختي لانگ و گولت(2003) بود . جهت برازش مدل و بررسي فرضيه ها از مدل معادلات ساختاري در قالب نرم افزار هايAmos و spss22 استفاده شد . يافته ها نشان داد مدل تدوين شده از برازش مناسبي برخوردار بود . بر اساس نتايج اثر مستقيم هوش هيجاني و پختگي روان شناختي بر استدلال و رفتار اخلاقي(p< 0/05) و انعطاف پذيري و سرسختي (p< 0/01) معنادار بود . همچنين اثر مستقيم انعطاف پذيري روان شناختي بر استدلال اخلاقي (p<0/01) و اثر مستقيم سرسختي روان شناختي بر رفتار اخلاقي (p<0/01) معنادار بود . نتايج نشان داد كه نقش واسطه اي انعطاف پذيري روان شناختي در رابطه بين هوش هيجاني و پختگي روان شناختي با استدلال اخلاقي معنادار بود(p<0/01) و همچنين نقش واسطه اي سرسختي روان شناختي در رابطه بين هوش هيجاني و پختگي رواني با رفتار اخلاقي نيز معنادار بود(p<0/01) . با توجه به نتايج مي توان گفت كه براي بهبود استدلال و رفتار اخلاقي در دانشجويان متغير هايي از جمله هوش هيجاني، پختگي رواني، انعطاف پذيري و سرسختي روان شناختي موثر هستند و بايد راهكار هايي جهت بهبود اين متغير ها در دانشجويان مورد توجه قرار گيرد .
Thesis summary
-
بررسي رابطه بين خود شفقت ورزي و باورهاي ناكارآمد باترس ازمرگ در افراد داراي نشانگان ترس از كرونا ويروس
فرشيد محمدي ميشني 2022چكيده پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه بين خود شفقت ورزي و باورهاي ناكارآمد باترس ازمرگ در افراد داراي نشانگان ترس از كرونا ويروس انجام شد. روش تحقيق از نوع همبستگي بود. جامعه پژوهش شامل تمام افراد 18 سال به بالا كه داراي نشانگان ترس از كرونا ويروس در شهرستان همدان بودند. نمونه اوليه شامل 320 نفراز زنان و مردان داراي نشانگان ترس از كرونا ويروس بودند و تعداد 100 نفر از بين آن ها انتخاب شدند و چون جامعه اين پژوهش افراد داراي ترس از كرونا ويروس است، نمونه گيري به صورت هدفمند بود. ابزار اندازه گيري پژوهش مقياس اضطراب كرونا ويروس (CDAS )، مقياس اضطراب مرگ تمپلر (1970)؛ پرسشنامه خودشفقت ورزي (2003) و پرسشنامه نگرش هاي ناكارآمد وايزمن و بك (1978) بود و تجزيه و تحليل داده هاي پژوهشي با استفاده از روش هاي آمار توصيفي و استنباطي (پارامتريك و ناپارامتريك) و طي مراحلي با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت. آزمون فرضيه ها از طريق آزمون همبستگي پيرسون و روش تحليل رگرسيون انجام شد. تحليل نتايج نشان داد بين ترس از مرگ در افراد داراي نشانگان ترس از كرونا ويروس با خوددلسوزي رابطه منفي و معنادار وجود دارد و بين متغير ترس از مرگ در افراد داراي نشانگان ترس از كرونا ويروس با باورهاي ناكارآمد رابطه مثبت و معناداري به ترتيب وجود دارد، همچنين بين متغير ترس از مرگ در افراد داراي نشانگان ترس از كرونا ويروس با مهرباني با خود رابطه منفي و معنادار وجود دارد و بين متغير ترس از مرگ در افراد داراي نشانگان ترس از كرونا ويروس با ذهن آگاهي رابطه منفي و معنادار وجود دارد. سطح معناداري در اين پژوهش در سطح (01/0 ≥ p)بود. تمامي فرضيه هاي پژوهش حاضر تأييد شدند
Thesis summary
-
تاثير زوج درماني هيجان مدار بر سواد عاطفي و طرحواره هاي جنسي زنان سرد مزاج
كيميا فتاحي 2021اين مطالعه به منظور بررسي تأثير زوج درماني هيجان مدار بر سواد عاطفي و طرح واره هاي جنسي زنان سرد مزاج به اجرا درآمد. روش پژوهش حاضر نيمه آزمايشي بود. جامعه ي آماري پژوهش شامل زناني بود كه به دليل مشكل سردمزاجي در سال 1399 به مراكز مشاوره و كلينيك هاي تخصصي زنان در شهرستان همدان مراجعه كرده بودند. با استفاده از روش نمونه گيري دردسترس، تعداد 20 زن كه با استفاده از آزمون تمايل جنسي، سردمزاج تشخيص داده شده بودند، انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمايش و كنترل گمارده شد. ابتدا هر دو گروه با استفاده مقياس طرح واره جنسي اندرسن و سير انوسكي (1994) و سواد عاطفي (IFPFS) (1388) مورد پيش آزمون قرار گرفتند. سپس گروه هاي آزمايش در جلسات زوج درماني هيجان مدار شركت كردند، در حاليكه گروه كنترل در فهرست انتظار قرار داده شد و آموزشي دريافت نكردند. پس از پايان جلسات از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. در نهايت، داده هاي جمع آوري شده با استفاده از تحليل كواريانس چندمتغيره و تك متغيره مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. نتايج نشان داد: 1) زوج درماني هيجان مدار بر طرح واره هاي جنسي زنان سرد مزاج تأثير مثبت و معناداري دارد (05/0≥P ). 2) زوج درماني هيجان مدار بر سواد عاطفي زنان سرد مزاج تأثير مثبت و معناداري دارد (05/0>P). تيجه گيري: با توجه به تأثير زوج درماني هيجان مدار بر طرحواره هاي جنسي و سواد عاطفي زنان سردمزاج، مي توان از اين شيوه درمان براي رفع مشكلات موجود در اين زمينه بهره جست.
Thesis summary
-
بررسي تأثير بازي درماني كودك محور بر مشكلات رفتاري و هيجاني كودكان مبتلابه اضطراب ناشي از كرونا
مهساسادات عبدالهي باجگيراني 2021هدف از انجام اين پژوهش بررسي تأثير بازي درماني كودك محور بر مشكلات رفتاري- هيجاني كودكان مبتلابه اضطراب ناشي از كرونا شهر فولادشهر بود. در پژوهش حاضر در بين طرح هاي آزمايشي تك موردي، از طرح تجربي خط پايه چندگانه استفاده شد. ابزار مورداستفاده در اين پژوهش، شامل مصاحبه تخصصي و پرسشنامه آخنباخ، بود. جامعه آماري پژوهش حاضر مركب از كليه دانش آموزان 7 تا 10 ساله شهر فولادشهر در سال تحصيلي 1399-1400 است.6 نفر متقاضي شركت در طرح كه با توجه به مصاحبه باليني توسط يك روانشناس باليني صورت گرفت، با توجه به ملاك هاي ورود و خروج به صورت هدفمند انتخاب گرديدند. با اتمام نمونه گيري، كودكان به صورت ناهم زمان و با فاصله ي يك هفته وارد بازي درماني كودك محور گرديدند. جلسات به مدت 12 جلسه و در هر هفته يك جلسه 45 دقيقه اي، اجرا گرديد. پس از اتمام مداخله از ترسيم ديداري، بهبود باليني معني دار استفاده گرديد، بدين صورت كه داده هاي مربوط به آزمودني ها در سه مرحله ي پيش از درمان (خط پايه)، مداخله و پيگيري، گردآوري و به كمك آمار توصيفي تحليل گرديد. براي تجزيه وتحليل داده ها از تحليل ديداري (رسم نمودار)، فرمول درصد بهبودي استفاده شد. نتايج تجزيه وتحليل اين پژوهش نشان داد كه بازي درماني كودك محوردر كاهش مشكلات رفتاري-هيجاني كودكان مبتلابه اضطراب ناشي از كرونا مؤثر است.
Thesis summary
-
نقش واسطه اي خودكارآمدي عمومي در رابطه بين عوامل شخصيتي روان رنجوري، برون گرايي ، وظيفه مداري و كيفيت زندگي در سالمندان شهر همدان
مريم مظلوميان 2020بهبود در شاخص هاي سلامتي، موفقيت در سياست هاي بهداشتي، توسعۀ اجتماعي و اقتصادي، افزايش اميد به زندگي، پيدايش فناوري هاي جديد پيشگيري و تشخيص و درمان بيماري ها باعث ايجاد افزايش تعداد سالمندان در سراسر جهان گرديده است. بنابراين همزمان با مسن شدن جمعيت به عنوان يك واقعيت اجتماعي، بررسي كيفيت زندگي يك ضرورت اجتماعي محسوب مي شود، و با شناسايي عوامل مستقيم و غير مستقيم موثر بر اين سازه مي توان حمايت هاي لازم را در جهت ارتقاي كيفيت زندگي اين سالمندان فراهم كرد. هدف از انجام اين پژوهش ارائه مدل يكپارچه از روابط بين عوامل شخصيتي (روان رنجوري؛ برون گرايي و وظيفه مداري) و كيفيت زندگي با تاكيد بر نقش واسطه اي خودكارآمدي در سالمندان شهر همدان بود. جامعه پژوهشي در اين مطالعه كليه ي زنان و مردان بالاي 60 سال در شهر همدان بود كه به روش نمونه گيري در دسترس 300 نفر از آنان انتخاب و وارد مطالعه شدند. به اين صورت كه پژوهشگر به مكان تفريحي لونا پارك شهر همدان و دو كانون بازنشستگان تامين اجتماعي و آموزش و پرورش مراجعه كرد و از سالمنداني كه تمايل به همكاري داشتند درخواست كرد كه سه پرسشنامه ي كيفيت زندگي ليپاد(1998)، پرسش نامه خودكارآمدي جروسالم و شوارز(1992) و 36 سوال از پرسشنامه شخصيتي نئو(NEO-FFI) براي سنجش سه عامل شخصيتي(روان رنجوري، برون گرايي و وظيفه مداري) را تكميل كنند. با استفاده از روش مدل يابي معادله هاي ساختاري معناداري روابط بين متغيرها بررسي شد و نتايج نشان داد برون گرايي و و ظيفه مداري به صورت مستقيم و معنا دار و روان رنجوري به صورت معكوس و معنا دار كيفيت زندگي و خودكارآمدي را پيش بيني مي كند. همچنين رابطه خودكارآمدي و كيفيت زندگي مثبت و معنا دار بود. نقش واسطه اي خودكارآمدي در رابطه بين عامل شخصيتي (برون گرايي و وظيفه مداري) و كيفيت زندگي تاييد شد(p<0/01)و بررسي بين متغير ها نشان داد كه داده هاي پژوهش با مدل مفهومي برازش مطلوب دارد.يافته ها نشان داد كه خودكارآمدي نقش واسطه را در ارتباط بين عامل هاي شخصيتي(روان رنجوري، برون گرايي و وظيفه مداري) و كيفيت زندگي ايفا مي كند. اين نخستين مطالعه اي است كه نشان مي دهد خودكارآمدي، مكانيسم مهمي را در ارتباط بين ويژگي هاي شخصيتي خاص با كيفيت زندگي برعهده داشته و تاثيرات مربوط به ويژگي هاي شخصيتي را تعديل مي سازد.
Thesis summary